ولايت آسماني مهدي

 

 

                                                            

امام شیعه

محمد بن حسن    
نقش
امام دوازدهم شیعه
نام
محمد بن حسن
کنیه
ابوالقاسم٬ احمد و ....
زادروز
نیمه شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ هـ.ق. (۸۶۹ م)
زادگاه
لقب ها
(حجت، مهدی، قائم، بقیةالله، حجةالله، صاحب‌الزمان، المنتظَر، غائب،صاحب‌الأمر، ولی عصر، منصور٬ منتقم و (...
پدر
مادر
طول عمر
پیش ازامامت: ۲۵یا ۲۵۶(قمری) –۲۶۰ ه.ق. (به اعتقاد شیعه دوازده امامی)
دوران امامت:
 
غیبت صغری 69 سال: ۲۶۰329ه.ق. (به اعتقاد شیعه دوازده امامی)
غیبت کبری ازسال۳۲۹ ه.ق. تاکنون (به اعتقاد شیعه دوازده امامی
امام علی_امام حسن_امام حسین_امام سجاد_امام باقر_امام صادق_امام موسی کاظم_امام رضا_امام جواد_امام هادی_امام حسن عسگری_محمد بن حسن عسگری(صاحب الزمان )به امید ظهور گل نرگس باغ محمدی 


چهار شنبه 25 مرداد 1398

|
 

راز نهفته غیبت مولایم ،صاحب شمشیر حضرت بقیة الله ارواحنا فداه

راز غیبت امام عصر(ارواحنا فداه)

 

امام مهدی(ارواحنا فداه) چرا غایب است و علّت و جهتش چیست؟ پاسخ این مسئله بسیار مشكل است زیرا كه مسئله‌ای عقلی نیست تا با براهین عقلی پاسخ داده شود و نیز عرفی هم نیست تا عرف و عقلا آن را درك كنند، بلكه این موضوع تعبّدی است و باید پاسخ آن از منابع وحی؛ رسول خدا و اهل بیت طاهرینش(علیهم السلام) اخذ شود. وقتی كه به اخبار آل محمد(ص) مراجعه می‌كنیم می‌بینیم كه اختلاف نظر بسیار در این‌باره وجود دارد. حال شماری از روایت‌ها را بررسی می‌كنیم تا ببینیم كدام دیدگاه مناسب است تا بدان روی آورد.

 

روایت‌ها دلیل غیبت را شش دسته دانسته‌اند:

1. خوف و ترس

شماری از اخبار دلالت دارد كه خوف و ترس باعث غیبت مهدی(عج) است كه از این جمله است:

حضرت امام صادق(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: آن شخص [امام مهدی(عج)]باید غایب شود. شخصی سؤال كرد برای چه یا رسول‌الله؟ فرمود: خوف قتل وی در میان است.

منصور دوانیقی ـ خلیفة عباسی ـ حضرت صادق(علیه السلام) را چندین مرتبه آزار داد، ولی روزی آن حضرت را احضار كرد و بعد از آنكه صحبت‌هایشان تمام شد گفت: یا اباعبدالله، یك سؤال از تو می‌پرسم، راستش را به من بگو. امام صادق(علیه السلام) فرمود: من به هیچ كس دروغ نگفته و نمی‌گویم چه رسد به تو. پرسید آیا مهدی موعود تو هستی؟ فرمودند: نه. سؤال كرد: پس كیست؟ جواب داد: ششمین از فرزندان من خواهد بود. باز پرسید: آیا در زمان من می‌آید؟ گفت: نه. دوباره سؤال كرد: آیا در زمان فرزند من خواهد آمد؟ فرمود: نه. سپس حضرت را آزاد كرد.

همانا حضرت حسین(علیه السلام) بعضی از اهل كوفه را در حمله‌هایی كه در كربلا به آنها داشت نمی‌كشت با اینكه می‌توانست آنان را بكشد و بعضی دیگر را می‌كشت. دربارة این قضیه از آن حضرت سؤال شد. پاسخ داد: «در صلب آن كسانی كه نمی‌كشم از اهل ایمان می‌بینم

از این حدیث آشكار می‌شود كه حاكمان می‌ترسیدند مبادا امام معاصرشان حضرت مهدی(عج) باشد لذا هر خلیفه و پادشاه در كمین بود تا او را بكشد. بنابراین بر امام مهدی(عج) لازم و واجب بود كه به خاطر وجوب حفظ نفس، آن هم نفس شریفی كه جهان به وجودش بستگی دارد، غایب باشد.

 

2. فرار از بیعت

از اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده است كه امام مهدی(عج) برای اینكه مشغول‌الذمه كسی نباشد و كسی با او بیعت نكند تا در نتیجه وامدار كسی نباشد، از نظرها پنهان شده است.

حضرت امام صادق(ع) فرمودند: صاحب این امر ـ حضرت مهدی(عج) ـ ولادتش از این خلق روی زمین پنهان است تا اینكه وقتی كه ظهور می‌كند هیچ كس بیعت و پیمانی در گردن وی نداشته باشد. خدای تعالی در یك شب فرج حضرت مهدی(عج) را عملی می‌كند.(1)

روایات زیاد دیگری نیز به این معنا نقل شده است كه حضرت مهدی(عج) خود می‌فرماید: پدران من هركدام به گونه‌ای بیعت اصحاب و حتی افراد سركش زمان خود را بر گردن داشتند ولی من خروج و ظهور می‌كنم در حالی كه بیعت هیچ‌كس از سركشان و طاغوت‌ها بر گردنم نیست.

 

3. تطابق با سایر پیامبران

سدیر گوید: حضرت امام صادق(ع) فرمود:

قائم ما غیبتی دارد كه مدتش طولانی است. گفتم: یابن رسول‌الله این غیبت طولانی برای چیست؟ فرمود: همانا خدای عزّوجلّ ابا دارد از اینكه سنّت‌های پیغمبران(علیهم السلام) در غیبت‌هایشان را در مورد امام قائم جاری نكند و برای امام(عج) چاره‌ای نیست جز اینكه دورة غیبت‌هایشان را سپری كند. خدای عزّوجلّ می‌فرماید: «البته شما قطعاً سنت‌های پیشینیان را خواهید گذراند»(2). (3).

 

 

4. اتمام نقمت بر كافران

وجود امام(ع) برای كافران نقمت است و وقتی كه ظهور می‌كند تمامی كافران را می‌كشد و نابود می‌كند مگر كسانی كه ایمان بیاورند. هنگامی كه امام(عج) ظهور می‌كند باید در اصلاب كفّار، مؤمنی نباشد چنان‌كه شیوة ائمة اطهار(ع) چنین بود، زیرا ایشان گویا می‌دیدند كه مؤمنی در اصلاب كافران وجود دارد.

 روایت شده است: همانا حضرت حسین(علیه السلام) بعضی از اهل كوفه را در حمله‌هایی كه در كربلا به آنها داشت نمی‌كشت با اینكه می‌توانست آنان را بكشد و بعضی دیگر را می‌كشت. دربارة این قضیه از آن حضرت سؤال شد. پاسخ داد: «در صلب آن كسانی كه نمی‌كشم از اهل ایمان می‌بینم».(4)

ائمة طاهرین(ع) برای حفظ مؤمنان و ذریّة آنان خانه‌نشین شدند و در میدان جنگ كسی را كه مؤمنی در صلبش بود نمی‌كشتند كه همین خود یكی از حكمت‌ها و فلسفه‌های غیبت حضرت مهدی(عج) است. اگر آن حضرت ظهور كند برای كافران نقمت است، باید تمامی آنان را بكشد و زمین را از لوث وجودشان پاك گرداند. لذا در غیبت باقی است تا مؤمنان از اصلاب كفّار خارج شده و دیگر مؤمنی در صلب هیچ كافری نباشد.

 

5. امتحان و آزمایش مردم

از فلسفة غیبت آن حضرت امتحان مردم است تا مردم آزمایش شوند و مؤمنان بر دین مقدس اسلام و عقاید حقّه‌اش باقی بمانند و منافقان و مخالفان واضح و آشكار گردند.

زراره می‌گوید، شنیدم حضرت صادق(علیه السلام) می‌فرمود: «حضرت مهدی(عج) پیش از قیام و ظهورش غیبتی دارد. عرض كردم: برای چه؟ فرمود، می‌ترسد و به شكم و گردن خود اشاره كرد. (یعنی دشمنان او را می‌كشند یا شكمش را می‌شكافند یا گردنش را می‌زنند) سپس فرمود: وی همان كسی است كه مورد انتظار مردم است كه عده‌ای در ولادتش شك دارند. برخی می‌گویند: وقتی كه پدرش از دنیا رفت، او هم مرد و پدرش ابتر بود (یعنی فرزندی نداشت). بعضی دیگر می‌گویند دو سال پیش از وفات پدرش متولّد شد. غیبت وی به این علت است كه خدای عزّوجلّ دوست دارد كه خلق عالم را امتحان و آزمایش كند و در این هنگام اهل باطل می‌خواهند مردم را گمراه كنند در دل‌های مردم شكّ و تردید می‌كنند».(5)

 

6. رشد عقل‌ها

از حكمت‌های غیبت امام مهدی(عج) این است كه مسلمانان در باورها، اندیشه‌ها و فقه اسلام، خودكفا می‌شوند و قدرت علمی اسلام را پیشرفت می‌دهند و با بهره‌گیری از روش‌ها و فرمایش‌های بزرگان اهل بیت(علیهم السلام) قدرت و نیروی علمی اسلام را بالا می‌برند تا اینكه اسلام برای همیشه آمادة پذیرش انسان‌های كامل خواهد شد.

حضرت امام سجاد(علیه السلام) به ابوخالد كابلی فرمود: «ای اباخالد مردم زمان غیبت حضرت مهدی(عج) كه قائل به امامت آن بزرگوار هستند و انتظار ظهورش را می‌كشند، بر مردم همة زمان‌ها برتری دارند، زیرا خدای تعالی به ایشان به اندازه‌ای عقل، فهم و شناخت داده است كه غیبت آن حضرت نزد ایشان به منزلة مشاهده و عیان است و خدا ایشان را همانند كسانی قرار داده است كه در ركاب پیغمبر خدا(ص) با شمشیر جهاد می‌كردند (و اینان مقامشان مانند مجاهدان بدر و احد است) ایشانند كه حقیقتاً خالص از هر شكّ و شبهه هستند و اینها شیعیان راستین ما و مبلغّان دین و دعوت كنندگان دین خدا هستند؛ هم در پنهانی و هم آشكارا».(6)

حضرت امام صادق(ع) فرمودند: صاحب این امر ـ حضرت مهدی(عج) ـ ولادتش از این خلق روی زمین پنهان است تا اینكه وقتی كه ظهور می‌كند هیچ كس بیعت و پیمانی در گردن وی نداشته باشد. خدای تعالی در یك شب فرج حضرت مهدی(عج) را عملی می‌كند

7. افشای اسرار توسط شیعیان

افشاگری شیعیان از جمله چیزهایی است كه دلیل غیبت شمرده شده است، زیرا اینها نمی‌توانستند از نقل اسراری كه ائمة طاهرین(علیهم السلام) برایشان بیان می‌كردند و یا معجزات محرمانه‌ای كه انجام می‌دادند، خودداری كنند. بلكه افشا می‌كردند و باعث زحمت و گرفتاری امامان(علیهم السلام) می‌شدند و گاهی به قتل و شهادت آن بزرگواران منجر می‌شد.

بزنطی از حضرت ثامن الحجج، علی بن موسی‌الرضا(علیه السلام) نقل می‌كند:

اگر عالمان (امامان و پیشوایان بر حق) كسانی را می‌یافتند كه با آنها سخن گویند و آنان نیز اسرار و مطالب محرمانة ایشان را كتمان كنند، البته حدیث‌ها می‌گفتند و حكمت و علم‌های تازه را برای شما پخش می‌كردند و لیكن شما مبتلا و گرفتار افشاگری شدید هستید و هر چه دیدید یا شنیدید پخش می‌كنید و شما مردمی هستید كه ما را در قلب‌ خود دوست دارید و محبّت قلبی شما ثابت است ولی كار شما با دل‌هایتان مخالفت دارد.(7)

از این حدیث‌ به دست می‌آید افشاگری شیعه یكی از دلیل‌های غیبت است. چه بسا این دلیل از مصداق‌های دلیل اوّل ـ خوف قتل و تقیه ـ باشد.

 

8. غیبت از اسرار

تمامی این دلیل‌ها، علت، سبب و فلسفة غیبت آن حضرت هستند و علاوه بر اینها حكمت‌های زیادی دارد كه از تیررس فكر ما دور است و نمی‌توانیم آنها را درك كنیم و ائمة اطهار(علیهم السلام) هم برای ما بیان نكرده‌اند، زیرا ما ظرفیّت آن را نداشته‌ایم كه آنها را بفهمیم. همین بی ظرفیتی باعث انحراف یا ارتداد می‌شود. لذا مصلحت نبود كه امامان آنها را بیان كنند.

عبدالله بن فضل هاشمی گوید: شنیدم حضرت امام صادق(ع) می‌فرمود: «صاحب امر غیبتی دارد كه ناچار باید واقع شود. در آن غیبت هر كسی كه بر باطل است به شك می‌افتد عرض كردم: فدای شما گردم، برای چه باید آن حضرت غایب شود؟

فرمود: ما از طرف خدا مأذون نیستیم آن را برای شما بیان كنیم. عرض كردم: وجه حكمت غیبت آن حضرت چیست؟ فرمود: وجه حكمتش همان وجه حكمت غیبت حجّت‌های خدای تعالی است (چنان‌كه خضر، یوسف، یونس و دیگران مدّتی از زمان خود را در غیبت به سر بردند) حكمت غیبت حضرت مهدی(ع) بیان نمی‌شود مگر بعد از آنكه آن بزرگوار ظهور كند، هم چنانكه حكمت‌ كارهایی كه حضرت خضر پیغمبر انجام داد مانند شكستن كشتی، روی آب دریا و كشتن یك پسربچة بی‌گناه و ساختن دیوار برای حضرت موسی(ع) آشكار نشد مگر پس از آنكه بنا شد از هم جدا شوند.(8)

 

پی‌نوشت‌ها:

1. علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 96، ح 15.

2. سورة انشقاق (84)، آیات 19 و 84.

3. بحارالانوار، ج 52، ص 90، ح 3.

4. علامه عسكری، سید مرتضی، معانی السبطین، ج 52، ج 2، ح 17.

5. بحارالانوار، ج 51، ص 95، ح 10.

6. همان، ج 52، ص 122، ح 4.

7. همان، ص 110.

8. همان، ص 91، ح 4

 


یک شنبه 20 ارديبهشت 1394

|
 

دلایل محرومیت بشریت از دردانه زهرا ، گل باغ لیلا ، کس بی کس های شب های ائمه ، مولانا صاحب الزمان(عج)

در روايتي آمده است: روزي ابن عباس خدمت حضرت مولا اميرالمؤمنين(ع) عرض مي‌كند: يا اميرالمؤمنين مگر ذوالفقارت كُند شده يا اينكه بازويت خسته شده‌ است، چرا در كنج خانه‌ نشسته‌اي؟ حقّت را گرفته‌اند و دست به هيچ اقدامي نمي‌زني؟

امام مهدي(ع) چرا غايب است و علّت و جهتش چيست؟ پاسخ اين مسئله بسيار مشكل است زيرا كه مسئله‌اي عقلي نيست تا با براهين عقلي پاسخ داده شود و نيز عرفي هم نيست تا عرف و عقلا آن را درك كنند، بلكه اين موضوع تعبّدي است و بايد پاسخ آن از منابع وحي؛ رسول خدا و اهل بيت طاهرينش(ع) اخذ شود. وقتي كه به اخبار آل محمد(ع) مراجعه مي‌كنيم مي‌بينيم كه اختلاف نظر بسيار در اين‌باره وجود دارد. حال شماري از روايت‌ها را بررسي مي‌كنيم تا ببينيم كدام ديدگاه مناسب است تا بدان روي آورد. 
روايت‌ها دليل غيبت را شش دسته دانسته‌اند:

1. خوف و ترس
شماري از اخبار دلالت دارد كه خوف و ترس باعث غيبت مهدي(ع) است كه از اين جمله است:
حضرت امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا فرمود، آن شخص [امام مهدي(ع)]بايد غايب شود. شخصي سؤال كرد براي چه يا رسول‌الله؟ فرمود: خوف قتل وي در ميان است.
روايت‌هاي زيادي بدين معنا وارد شده است.

چرا امامان ديگر نمي‌ترسيدند؟
رسول خدا(ص) در اين خصوص مي‌فرمايد: 
حضرت مهدي از ذريّة من خواهد آمد، تمامي جبّاران و ستم‌گران و شاهان عالم را خواهد كشت و فقط يك قدرت حكم‌فرما خواهد بود.

خلفا و سلاطين هم مي‌خواستند او را از بين ببرند، لذا بيشتر از ترس اينكه اين امامان مبادا مهدي(ع) باشند آنان را اذيت يا شهيد مي‌كردند.

منصور دوانيقي ـ خليفة عباسي ـ حضرت صادق(ع) را چندين مرتبه آزار داد، ولي روزي آن حضرت را احضار كرد و بعد از آنكه صحبت‌هايشان تمام شد گفت: يا اباعبدالله، يك سؤال از تو مي‌پرسم، راستش را به من بگو. امام صادق(ع) فرمود: من به هيچ كس دروغ نگفته و نمي‌گويم چه رسد به تو. پرسيد آيا مهدي موعود تو هستي؟ فرمودند: نه. سؤال كرد: پس كيست؟ جواب داد: ششمين از فرزندان من خواهد بود. باز پرسيد: آيا در زمان من مي‌آيد؟ گفت: نه. دوباره سؤال كرد: آيا در زمان فرزند من خواهد آمد؟ فرمود: نه. سپس حضرت را آزاد كرد.

از اين حديث آشكار مي‌شود كه حاكمان مي‌ترسيدند مبادا امام معاصرشان حضرت مهدي(ع) باشد، و بر اساس ترس دشمنان را قلع و قمع مي‌كردند. البته چنان در خبرها به طور پيوسته نهمين فرزند امام حسين(ع) امام موعود معرفي شد و نشانه‌هاي آن حضرت مشخص شد كه امام موعود در وجود يك نفر تجلي پيدا كرد.

لذا هر خليفه و پادشاه در كمين بود تا او را بكشد. بنابراين بر امام مهدي(ع) لازم و واجب بود كه به خاطر وجوب حفظ نفس، آن هم نفس شريفي كه جهان به وجودش بستگي دارد، غايب باشد. در اخبار بسياري رسيده كه: 
اگر حجّت خدا بر روي زمين نباشد زمين اهلش را فرو مي‌برد.

پس ترس حضرت مهدي(ع) به خاطر جان خودش نيست، بلكه تقية امام(ع) براي حفظ مصلحت كل عالم است. به همين دليل ذكر نام آن حضرت از جانب شرع مطّهر ممنوع شده است. پس غايب بودن و تصرفش در باطن جهان آفرينش ضروري‌ترين واجب است.


2. فرار از بيعت
از اهل بيت(ع) نقل شده است كه امام مهدي(ع) براي اينكه مشغول‌الذمه كسي نباشد و كسي با او بيعت نكند تا در نتيجه وامدار كسي نباشد، از نظرها پنهان شده است.

حضرت امام صادق(ع) فرمودند: صاحب اين امر ـ حضرت مهدي(ع) ـ ولادتش از اين خلق روي زمين پنهان است تا اينكه وقتي كه ظهور مي‌كند هيچ كس بيعت و پيماني در گردن وي نداشته باشد. خداي تعالي در يك شب فرج حضرت مهدي(ع) را عملي مي‌كند.1

يازده روايت ديگر از ابي‌بصير و دوازده روايت از جميل و سيزده روايت از هشام بن سالم و چهارده روايت از حسن بن فضال و هفت روايت از اسحاق بن يعقوب به اين معنا نقل شده است كه حضرت مهدي(ع) خود مي‌فرمايد: پدران من هركدام به گونه‌اي بيعت اصحاب و حتي افراد سركش زمان خود را بر گردن داشتند ولي من خروج و ظهور مي‌كنم در حالي كه بيعت هيچ‌كس از سركشان و طاغوت‌ها بر گردنم نيست.


3. تطابق با ساير پيامبران
سدير گويد: حضرت امام صادق(ع) فرمود: 
قائم ما غيبتي دارد كه مدتش طولاني است. گفتم: يابن رسول‌الله اين غيبت طولاني براي چيست؟ فرمود: همانا خداي عزّوجلّ ابا دارد از اينكه سنّت‌هاي پيغمبران(ع) در غيبت‌هايشان را در مورد امام قائم جاري نكند و براي امام(ع) چاره‌اي نيست جز اينكه دورة غيبت‌هايشان را سپري كند. خداي عزّوجلّ مي‌فرمايد: «البته شما قطعاً سنت‌هاي پيشينيان را خواهيد گذراند»2. 3


4. اتمام نقمت بر كافران
وجود امام(ع) براي كافران نقمت است و وقتي كه ظهور مي‌كند تمامي كافران را مي‌كشد و نابود مي‌كند مگر كساني كه ايمان بياورند. هنگامي كه امام(ع) ظهور مي‌كند بايد در اصلاب كفّار، مؤمني نباشد چنان‌كه شيوة ائمة اطهار(ع) چنين بود، زيرا ايشان گويا مي‌ديدند كه مؤمني در اصلاب كافران وجود دارد.

ابراهيم كرخي مي‌گويد: خدمت امام صادق(ع) عرض كردم: چرا اميرالمؤمنين(ع) در مرحلة اول با مخالفان خود نجنگيد و خانه‌نشين شد؟ فرمود: به دليل آية شريفه‌اي كه مي‌فرمايد: «اگر زايل و برطرف شوند البته عذاب مي‌كنيم كافران را به عذاب دردناك». عرض كردم: مراد از تزايل و زايل شدن چيست؟ فرمود: وديعه‌ها مؤمنين هستند در صلب كافران (يعني در صلب اين كافران نطفه‌هايي وجود دارد كه آنها مؤمن خواهند بود و براي اينكه اين مؤمنين، پيش از تولد كشته و نابود نشوند علي(ع) دست به ذوالفقار نبرد و كفّار را نكشت). فرمود: همين‌طور، قائم آل‌محمد(ص) هرگز ظاهر نمي‌شود تا اينكه امانت‌هاي خداي عزّ و جلّ از صلب كفّار خارج شوند. وقتي كه آنان خارج شدند، حضرت مهدي(ع) ظهور مي‌كند. از دشمنان خدا بر هر كس كه ظاهر شود و در برابرش بايستد و قد علم كند، همه را مي‌كشد و زمين را از لوث وجود كفّار پاك مي‌كند و عدل و داد را در روي زمين گسترش مي‌دهد.


خانه‌نشيني امام علي‌(ع) 
در روايتي آمده است: روزي ابن عباس خدمت حضرت مولا اميرالمؤمنين(ع) عرض مي‌كند: يا اميرالمؤمنين مگر ذوالفقارت كُند شده يا اينكه بازويت خسته شده‌ است، چرا در كنج خانه‌ نشسته‌اي؟ حقّت را گرفته‌اند و دست به هيچ اقدامي نمي‌زني؟ فرمود: «ابن عباس صبر كن خواهي ديد كه نه ذوالفقار كُند شده و نه بازويم خسته شده است، بايد صبر كرد». ابن عباس مي‌گويد، همين طور در انتظار بودم و روزشماري مي‌كردم به قدري كه سرانجام مأيوس شدم. با خود فكر كردم ديگر اميرالمؤمنين(ع) به ميدان جنگ نخواهد رفت، زيرا كه حاضر نيست در لشكر مخالفان شركت كند، قدرت را هم كه از او گرفته‌اند. تقريباً نزديك بيست و پنج سال گذشت و من به كلّي قضيه را فراموش كرده بودم تا اينكه حضرت به خلافت ظاهري رسيد و جنگ صفّين پيش آمد و به طرف صفّين مي‌رفتيم. در بين راه اميرالمؤمنين بالاي يك تپّه‌اي سوار اسب شد و به من فرمود: 
ابن عباس همراه من بيا. خدمتش رفتم، آن حضرت خطاب به مردم دست بلند كرد و فرمود: «آيا كسي هست مرا ياري كند؟» ناگهان چهار هزار جوان خود را از اسب‌ها پايين افكندند و شمشيرها را از نيام كشيدند و عرض كردند: يا اميرالمؤمنين تا رگ‌هاي گردنمان حركت كند و خون در رگ‌هاي ما جريان داشته باشد دست از ياري‌ات برنمي‌داريم و در ركابت جان فشاني مي‌كنيم.

اميرالمؤمنين(ع) فرمود: اين افراد را در چه سنّي مي‌بيني؟ ابن عباس مي‌گويد، به آن جوانان نظري انداختم و پاسخ دادم: اينها را در سنين بيست تا بيست‌وپنج سالگي مي‌بينم. حضرت فرمود: «ابن عباس، اگر آن روز ذوالفقار كند نشده بود اين جوان‌مردان مؤمن به حقيقت فداكار در صلب پدرها يا در رحم مادرها از بين مي‌رفتند؛ آيا حيف نبود چنين مردان با ايمان و با فضيلتي به كلّي نابود مي‌شدند؟»

از اين روايت معلوم مي‌شود كه آن بزرگوار در موقع برپايي غوغا در خانه‌اش گويا با چشم بصيرت مؤمنان را در اصلاب پدرانشان مي‌ديد. وي دست بر روي دست گذاشت تا اينكه ريسمان بر گردنش بستند و براي بيعت به طرف مسجد بردند. اين چهار هزار نفر نمونه‌اي بودند از ميليون‌ها مؤمني كه آن بزرگوار در اصلاب پدران مي‌ديد.

امام حسين(ع) در كربلا كسي را كه مؤمني در صلبش بود نمي‌كشت. روايت شده است: همانا حضرت حسين(ع) بعضي از اهل كوفه را در حمله‌هايي كه در كربلا به آنها داشت نمي‌كشت با اينكه مي‌توانست آنان را بكشد و بعضي ديگر را مي‌كشت. دربارة اين قضيه از آن حضرت سؤال شد. پاسخ داد: «در صلب آن كساني كه نمي‌كشم از اهل ايمان مي‌بينم».6

حضرت امام زين‌العابدين(ع) مي‌فرمايد: «ديدم در روز عاشورا كسي نيزه‌اي به پدر بزرگوارم زد، ولي پدرم عكس‌العملي نشان نداد و او را نكشت. وقتي كه امامت به من منتقل شد، دانستم كه يكي از دوستان ما در صلب او بوده‌ است».7


ولادت مؤمناني كه در صلب كافران‌اند
ائمة طاهرين(ع) براي حفظ مؤمنان و ذريّة آنان خانه‌نشين شدند و در ميدان جنگ كسي را كه مؤمني در صلبش بود نمي‌كشتند كه همين خود يكي از حكمت‌ها و فلسفه‌هاي غيبت حضرت مهدي(ع) است. اگر آن حضرت ظهور كند براي كافران نقمت است، بايد تمامي آنان را بكشد و زمين را از لوث وجودشان پاك گرداند. لذا در غيبت باقي است تا مؤمنان از اصلاب كفّار خارج شده و ديگر مؤمني در صلب هيچ كافري نباشد. 

آية شريفة «و لا يلدوا إلاّ فاجراً كفّارا8؛ و نزايند جز گنهكار ناسپاس»، در خصوص زمان حضرت نوح(ع) هم هست. آن حضرت مي‌ديد كه ديگر نطفة مؤمنان در صلب آن كافران نيست آن وقت نفرين كرد و حضرت پروردگار ـ جلّ جلاله ـ هم مستجاب نمود و آن طوفان عجيب واقع شد و تمام كافران را نابود كرد.

امام صادق(ع) در تفسير آية «و كذلك نري ابراهيم ملكوت السموات و الأرض9؛ و بدين گونه بنمايانيم به ابراهيم ملكوت آسمان‌ها و زمين را»، فرمودند:10 «زماني كه حضرت ابراهيم(ع) اعماق آسمان‌ها و زمين را ديد، متوجه شد يك نفر زنا مي‌كند. نفرين كرد و آن شخص مُرد و تا سه نفر زاني را نفرين كرد و هر سه مَردند. 

خداي عزّ و جّل به سوي ابراهيم وحي فرستاد: اي ابراهيم دعاي تو مستجاب است، پس نفرين نكن به بندگان من، همانا من بندگانم را سه طايفه آفريدم: 
1. بنده‌اي كه فقط مرا مي‌پرستد و هيچ شريك براي من نمي‌گيرد، او را ثواب و پاداش خوب مي‌دهم. 
2. بنده‌اي كه غير مرا مي‌پرستد آن هم از من فوت نمي‌شود. 3. بنده‌اي كه غير مرا مي‌پرستد اما من از صلب او يك خدا پرست بيرون مي‌آورم».10


5. امتحان و آزمايش مردم
از فلسفة غيبت آن حضرت امتحان مردم است تا مردم آزمايش شوند و مؤمنان بر دين مقدس اسلام و عقايد حقّه‌اش باقي بمانند و منافقان و مخالفان واضح و آشكار گردند.

زراره مي‌گويد، شنيدم حضرت صادق(ع) مي‌فرمود: «حضرت مهدي(ع) پيش از قيام و ظهورش غيبتي دارد. عرض كردم: براي چه؟ فرمود، مي‌ترسد و به شكم و گردن خود اشاره كرد. (يعني دشمنان او را مي‌كشند يا شكمش را مي‌شكافند يا گردنش را مي‌زنند) سپس فرمود: وي همان كسي است كه مورد انتظار مردم است كه عده‌اي در ولادتش شك دارند. برخي مي‌گويند: وقتي كه پدرش از دنيا رفت، او هم مرد و پدرش ابتر بود (يعني فرزندي نداشت). بعضي ديگر مي‌گويند دو سال پيش از وفات پدرش متولّد شد. غيبت وي به اين علت است كه خداي عزّوجلّ دوست دارد كه خلق عالم را امتحان و آزمايش كند و در اين هنگام اهل باطل كه مي‌خواهند مردم را گمراه كنند در دل‌هاي مردم شكّ و ترديد مي‌كنند».11

ابن ابي يعفور مي‌گويد: شنيدم حضرت امام صادق(ع) مي‌فرمود: «واي به حال سركشان عرب از حادثه‌اي كه نزديك است». (ابن ابي يعفور مي‌دانست كه مراد از حادثة نزديك، امر ظهور حضرت مهدي(ع) است) پرسيدم: جانم به فدايت، چقدر از عرب با حضرت قائم(ع) هستند؟ فرمود: «افراد اندكي». عرض كردم: كساني كه خود را متّصف به امر تشيّع مي‌كنند بسيارند. فرمود: «مردم بايد پاك و خالص شوند و از هم تميز داده شده، غربال شوند و مردم بسياري از غربال خارج شوند».
در روايت ابن مسلم از آن حضرت(ع) دربارة علايم ظهور آمده است:

اين پيش‌آمدها بعد از غيبت طولاني واقع مي‌شود تا اينكه خداي مردم را آزمايش كند و معلوم كند چه كساني در پنهاني‌ها مطيع خدا هستند و به خدا ايمان دارند.

كساني كه در آزمايشگاه الهي خوب از امتحان درآيند مقام بسيار والا و ارجمندي دارند.

اين خود يكي از آموزشگاه‌هايي است كه مردم را كار آزموده مي‌كند و مقام علمي آنان را بالا مي‌برد و مسلمانان خود داراي شخصيت بزرگي خواهند شد. وحشتي در دل كافران مي‌افكنند تا اينكه بسياري از كفّار مسلمان مي‌شوند و اسلام با غيبت امام مهدي(ع) هم رونق مي‌گيرد.


6. رشد عقل‌ها
از حكمت‌هاي غيبت امام مهدي(ع) اين است كه مسلمانان در باورها، انديشه‌ها و فقه اسلام، خودكفا مي‌شوند و قدرت علمي اسلام را پيشرفت مي‌دهند و با بهره‌گيري از روش‌ها و فرمايش‌هاي بزرگان اهل بيت(ع) قدرت و نيروي علمي اسلام را بالا مي‌برند تا اينكه اسلام براي هميشه آمادة پذيرش انسان‌هاي كامل خواهد شد.

حضرت امام سجاد(ع) به ابوخالد كابلي فرمود: «اي اباخالد مردم زمان غيبت حضرت مهدي(ع) كه قائل به امامت آن بزرگوار هستند و انتظار ظهورش را مي‌كشند، بر مردم همة زمان‌ها برتري دارند، زيرا خداي تعالي به ايشان به اندازه‌اي عقل، فهم و شناخت داده است كه غيبت آن حضرت نزد ايشان به منزلة مشاهده و عيان است و خدا ايشان را همانند كساني قرار داده است كه در ركاب پيغمبر خدا(ص) با شمشير جهاد مي‌كردند (و اينان مقامشان مانند مجاهدان بدر و احد است) ايشانند كه حقيقتاً خالص از هر شكّ و شبهه هستند و اينها شيعيان راستين ما و مبلغّان دين و دعوت كنندگان دين خدا هستند؛ هم در پنهاني و هم آشكارا».12

شيعيان در زمان غيبت با علم، فكر و انديشه، دين اسلام را تبليغ مي‌كنند و با وجود اينكه دستشان از دامن پر بركت و پر فيض امامشان كوتاه است، باز هم مشغول فعّاليت در راه دين مقدّس اسلام هستند، و از فيض تبليغ دين و حفظ اركان اسلام برخوردار مي‌شوند و يكي ديگر از فضيلت‌هاي زمان غيبت را كه انتظار فرج و گشايش كار ائمة دين حق است درك مي‌كنند. رسول خدا(ص) ايشان را برادران خود خوانده است كه اگر امام(ع) غايب نمي‌بود اين فضيلت‌ها و برتري‌ها به دست نمي‌آمد.

از حضرت باقر(ع) نقل شده است: 
روزي رسول خدا(ص) در جمع اصحابش فرمود: «پروردگارا، برادرانم را به من بنمايان» ياراني كه در اطرافش بودند گفتند: مگر ما برادران شما نيستيم يا رسول‌الله؟ فرمود: «نه، همانا شما اصحاب من هستيد و برادران من كساني هستند كه در آخرالزمان خواهند آمد و به من ايمان مي‌آورند در حالي كه مرا نديده‌اند. ولي خداي تعالي ايشان را به من شناساند به نام خودشان و نام پدرانشان پيش از آنكه از صلب پدران و رحم مادران خارج شوند. ايشان با سختي بسيار شديد بر دين خود باقي مي‌مانند مانند كسي كه خار قتاد را با دست خود در تاركي شب بتراشد يا مانند كسي كه آتش در كف دست خود نگه دارد. آنان چراغ‌هاي نوردهنده و روشن‌كنندة تاريكي‌هاي گمراهي هستند. خدا هم از هر فتنة تاريك طوفاني آنان را نجات مي‌دهد. چنين اشخاصي برادران پيغمبر خدايند كه با عقل، فكر و انديشة كامل در راه حق كوشش مي‌كنند و خود را پيرو امام غايب مي‌دانند و با كمال سرسختي در دين خود استوار بلكه اسلام را در دنيا ترويج و در راه اسلام جان‌بازي مي‌كنند».13


7. افشاي اسرار توسط شيعيان
افشاگري شيعيان از جمله چيزهايي است كه دليل غيبت شمرده شده است، زيرا اينها نمي‌توانستند از نقل اسراري كه ائمة طاهرين برايشان بيان مي‌كردند و يا معجزات محرمانه‌اي كه انجام مي‌دادند، خودداري كنند. بلكه افشا مي‌كردند و باعث زحمت و گرفتاري امامان(ع) مي‌شدند و گاهي به قتل و شهادت آن بزرگواران منجر مي‌شد.

بزنطي از حضرت ثامن الحجج، علي بن موسي‌الرضا(ع) نقل مي‌كند: 
اگر عالمان (امامان و پيشوايان بر حق) كساني را مي‌يافتند كه با آنها سخن گويند و آنان نيز اسرار و مطالب محرمانة ايشان را كتمان كنند، البته حديث‌ها مي‌گفتند و حكمت و علم‌هاي تازه را براي شما پخش مي‌كردند و ليكن شما مبتلا و گرفتار افشاگري شديد هستيد و هر چه ديديد يا شنيديد پخش مي‌كنيد و شما مردمي هستيد كه ما را در قلب‌ خود دوست داريد و محبّت قلبي شما ثابت است ولي كار شما با دل‌هايتان مخالفت دارد.14

ابوبصير مي‌گويد: خدمت حضرت صادق(ع) عرض كردم: آيا براي امر فرج يعني ظهور دولت حقّة حضرت مهدي(ع) زمان معيني نيست تا به آن وقت منتهي شود، تا بدن‌هاي ما آرامش يابد؟ آن بزرگوار فرمود: زمان معيني داشت و لكن شما افشاگري كرديد و مطالب محرمانه را پخش كرديد. خدا نيز آن مدّت را به تأخير انداخت.15

از اين حديث‌ها به دست مي‌آيد افشاگري شيعه يكي از دليل‌هاي غيبت است. چه بسا اين دليل از مصداق‌هاي دليل اوّل ـ خوف قتل و تقيه ـ باشد.


8. غيبت از اسرار
تمامي اين دليل‌ها، علت، سبب و فلسفة غيبت آن حضرت هستند و علاوه بر اينها حكمت‌هاي زيادي دارد كه از تيررس فكر ما دور است و نمي‌توانيم آنها را درك كنيم و ائمة اطهار(ع) هم براي ما بيان نكرده‌اند، زيرا ما ظرفيّت آن را نداشته‌ايم كه آنها را بفهميم. همين بي ظرفيتي باعث انحراف يا ارتداد مي‌شود. لذا مصلحت نبود كه امامان آنها را بيان كنند.

عبدالله بن فضل هاشمي گويد: شنيدم حضرت امام صادق(ع) مي‌فرمود: «صاحب امر غيبتي دارد كه ناچار بايد واقع شود. در آن غيبت هر كسي كه بر باطل است به شك مي‌افتد (يعني اين اختلاف‌هايي كه دربارة آن حضرت وجود دارد، بعضي از اصل آن را انكار نموده و بعضي گفتند امام متولد شده ولي از دنيا رفته است. بعضي ادّعاي دروغين مهدويت كردند و ...) عرض كردم: فداي شما گردم، براي چه بايد آن حضرت غايب شود؟

فرمود: ما از طرف خدا مأذون نيستيم آن را براي شما بيان كنيم. عرض كردم: وجه حكمت غيبت آن حضرت چيست؟ فرمود: وجه حكمتش همان وجه حكمت غيبت حجّت‌هاي خداي تعالي است (چنان‌كه خضر، يوسف، يونس و ديگران و حضرت امام زين‌العابدين(ع) مدّتي از زمان خود را در غيبت به سر بردند) حكمت غيبت حضرت مهدي(ع) بيان نمي‌شود مگر بعد از آنكه آن بزرگوار ظهور كند، هم چنانكه حكمت‌ كارهايي كه حضرت خضر پيغمبر انجام داد مانند شكستن كشتي، روي آب دريا و كشتن يك پسربچة بي‌گناه و ساختن ديوار براي حضرت موسي(ع) آشكار نشد مگر پس از آنكه بنا شد از هم جدا شوند.16

پي‌نوشت‌ها:
1. علامه مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 96، ح 15.
2. سورة انشقاق (84)، آيات 19 و 84. 
3. بحارالانوار، ج 52، ص 90، ح 3.
4. سورة فتح(48)، آية 25.
5. بحارالانوار، ج 52، ص 97، ح 19.
6. علامه عسكري، سيد مرتضي، معاني السبطين، ج 52، ج 2، ح 17.
7. همان.
8. سورة نوح(71)، آية 27.
9. سورة انعام(6)، آية 75.
10. بحارالانوار، ج 12، ص61، ح 6.
11. همان، ج 51، ص 95، ح 10.
12. همان، ج 52، ص 122، ح 4.
13. همان.
14. همان، ص 110.
15. همان، ص 117، ح 40.
16. همان، ص 91، ح 4


پنج شنبه 10 ارديبهشت 1394

|
 

چگونه ساخته شدن مسجد مقدس حمکران به فرمان سحرخیزمدینه حضرت مهدی ارواحنافداه

تاریخچه و چگونگی شکل گرفتن مسجد جمکران

آن‌ چه‌ مسلم‌ است‌، این‌ است‌ که‌ این‌ مسجد، بیش‌ از یک هزار سال‌ پیش‌ به‌ فرمان‌ حضرت‌ بقیه‌ الله، ارواحنا فداه‌، در بیداری‌، نه‌ در خواب‌ تأسیس‌ گردید و در طول‌ قرون‌ و اعصار، پناهگاه‌ شیعیان‌ و پایگاه‌ منتظران‌ و تجلّی‌گاه‌ حضرت‌ صاحب‌ الزمان‌(ع) بوده‌ است‌. علامۀ‌ بزرگوار، میرزا حسین‌ نوری‌، (متوفای‌۱۳۲۰ هجری‌) در کتاب‌ ارزشمند نجم‌ الثاقب‌ که‌ به‌ فرمان‌ میرزای‌ بزرگ‌، آن‌ را تألیف‌ کرد و میرزای‌ شیرازی‌، در تقریظ‌ خود، از آن‌ ستایش‌ فراوان‌ کرد، نوشت‌: «برای‌ تصحیح‌ عقیده خود، به‌ این‌ کتاب‌ مراجعه‌ کنند تا از لمعانِ انوار هدایت‌اش‌، به‌ سر منزل‌ یقین‌ و ایمان‌ برسند»

ایشان تاریخچۀ‌ تأسیس‌ مسجد مقدس‌ جمکران‌ را به‌ شرح‌ زیر آورده‌ است‌:

شیخ‌ فاضل‌، حسن‌ بن‌ محمد بن‌ حسن‌ قمی‌، معاصر شیخ‌ صدوق‌، در کتاب‌ تاریخ‌ قم از کتاب‌ مونس‌ الحزین‌ فی‌ معرفه‌ الحق‌ و الیقین‌ بنای‌ مسجد جمکران‌ را به‌ این‌ عبارت‌ نقل‌ کرده‌ است: شیخ‌ عفیف‌ صالح‌ حسن‌ بن‌ مثله جمکرانی‌ می‌گوید: شب‌ سه‌ شنبه‌، هفدهم‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ ۳۹۳ هجری‌، در سرای‌ خود خفته‌ بودم‌ که‌ جماعتی‌ به‌ درِ سرای‌ من‌ آمدند. نصفی‌ از شب‌ گذشته‌ بود. مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و امر امام‌ محمد مهدی‌ صاحب‌ الزمان(ع) را اجابت‌ کن‌ که‌ ترا می‌خواند، »حسن‌ بن‌ مثله‌ می‌گوید: «من‌، برخاستم‌ و آماده‌ شدم‌» چون‌ به‌ در سرای‌ رسیدم‌، جماعتی‌ از بزرگان‌ را دیدم‌، سلام‌ کردم‌، جواب‌ دادند و خوشامد گفتند و مرا به‌ آن‌ جایگاه‌ که‌ اکنون‌ مسجد (جمکران‌) است‌، آوردند،» چون‌ نیک نگاه‌ کردم‌، دیدم‌ تختی‌ نهاده‌ و فرشی‌ نیکو بر آن‌ تخت‌ گسترده‌ و بالش‌های‌ نیکو نهاده‌ و جوانی‌ سی‌ ساله‌، بر روی‌ تخت‌، بر چهار بالش‌، تکیه‌ کرده‌، پیر مردی‌ در مقابل‌ او نشسته‌، کتابی‌ در دست‌ گرفته‌، بر آن‌ جوان‌ می‌خواند. بیش‌ از شصت‌ مرد که‌ برخی‌ جامۀ سفید و برخی‌ جامۀ‌ سبز بر تن‌ داشتند، برگرد او روی‌ زمین‌ نماز می‌خواندند. آن‌ پیر مرد که‌ حضرت‌ خضر (ع) بود، مرا نشاند و حضرت‌ امام‌ (ع) مرا به‌ نام‌ خود خواند و فرمود: «برو به‌ حسن‌ بن‌ مسلم جمکرانی بگو «تو، چند سال‌ است‌ که‌ این‌ زمین‌ را عمارت‌ می‌کنی‌ و ما خراب‌ می‌کنیم‌ پنج‌ سال‌ زراعت‌ کردی‌ و امسال‌ دیگر باره‌ شروع‌ کردی‌، عمارت‌ می‌کنی‌، رخصت‌ نیست‌ که‌ تو دیگر در این‌ زمین‌ زراعت‌ کنی‌، باید هرچه‌ از این‌ زمین‌ منفعت‌ برده‌ای‌، برگردانی‌ تا در این‌ موضع‌ مسجد بنا کنند. به‌ حسن‌ بن‌ مثله بگو: «این‌ جا، زمین‌ شریفی‌ است‌ و حق‌ تعالی‌ این‌ زمین‌ را از زمین‌های‌ دیگر برگزیده‌ و شریف‌ کرده‌ است‌، تو آن‌ را گرفته‌ به‌ زمین‌ خود ملحق‌ کرده‌ای‌! خداوند، دو پسر جوان‌ از تو گرفت‌ و هنوز هم‌ متنبّه‌ نشده‌ای‌! اگر از این‌ کار بر حذر نشوی‌، نقمت‌ خداوند، از ناحیه‌ای‌ که‌ گمان‌ نمی‌بری‌ بر تو فرو می‌ریزد». حسن‌ بن‌ مثله‌ عرض‌ کرد: «سیّد و مولای‌ من‌! مرا در این‌ باره‌، نشانی‌ لازم‌ است‌؛ زیرا مردم‌ سخن‌ مرا بدون‌ نشانه‌ و دلیل‌ نمی‌پذیرند، »امام‌ (ع) فرمود: «تو برو رسالت‌ خود را انجام‌ بده‌، ما در این‌ جا علامتی‌ می‌گذاریم‌ که‌ گواه‌ گفتار تو باشد. برو به‌ نزد سیّد ابوالحسن‌، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن‌ مرد را بیاورد و منفعت‌ چند ساله‌ را از او بگیرد و به‌ دیگران‌ دهد تا بنای‌ مسجد بنهند، و باقی‌ وجوه‌ را از رهق‌ به‌ ناحیه‌ اردهال‌ که‌ ملک‌ ما است‌، بیاورد، و مسجد را تمام‌ کند، و نصفِ رهق‌ را بر این‌ مسجد وقف‌ کردیم‌ که‌ هر ساله‌ وجوه‌ آن‌ را بیاورند و صرف‌ عمارت‌ مسجد کنند.

توسعۀ و ساخت مسجد جمکران

مسجد جمکران مورد احترام کافه شیعه بوده است از غیبت صغراء « از شب سه شنبه ۱۷ ماه مبارک رمضان سال ۳۹۳هجری، که امام زمان (ع) دستور تأسیس آن را به شیخ حسن بن مثله داده» تا به امروز که حدود یک هزار و بیست و دو سال می شود، چند مرتبه تعمیر و بنا شده است، بناء اول در زمان حسن بن مثله بوده، بناء دوم او در زمان شیخ صدوق، سپس در زمان صفویه هم چند مربته تعمیراتی صورت گرفته و در زمان ریاست مرحوم آیت الله حائری، مرحوم حجه الاسلام آقای شیخ محمد تقی یزدی بافقی هم تعمیراتی کرده اند و بعد از او آقای حاج آقا محمد، معروف به آقازاده که از تجار محترم قم هستند و هنوز در قید حیاتند، ایشان نیز تعمیراتی انجام داده اند.

اهمیت مسجد جمکران

مسجد مقدس جمکران یکی از مهم­ترین پایگاه­های شیعیان و عاشقان دل سوخته حضرت بقیه الله- ارواحنا فداه- است شاید دلیل اهمیت آن به این دلائل باشد:

۱٫ مسجد در مکانی بنا شده که مطابق روایت حسن بن مثله جمکرانی از امام زمان (ع) از مکان هایی است که خداوند متعال از قبل مورد توجه قرار داده است.

۲٫ این مکان به امر و دستور حضرت حجت (ع) بنا شده است. که در شرافت و قداست حائز اهمیت است.

۳٫ ثواب خاصی که برای نماز در آن مسجد ذکر شده است از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا امام زمان (ع)  فرمود: هر کس آن دو نماز را دراین مکان بخواند به مانند آن است که در بیت العتیق (خانه کعبه) نماز به جای آورده است.

۴٫ مسجد مقدس جمکران محل اجتماع عشّاق و موالیان اهل بیت (ع) است که برای توسل به آن حضرت آنجا آمده و از فیوضات آن حضرت بهره مند شده اند.

۵٫ این مکان از اماکن مقدسی است که بسیاری از گرفتاران و بیماران صعب العلاج و حتی کسانی که محال بوده است که از راه طبیعی درمان شوند در این مکان شفا یافته اند.

۶٫ این مکان از چنان قداست و احترامی برخوردار است که در طول تاریخ بزرگان و علماء با پای پیاده یا سواره برای توسل به آن حضرت و نمازگزاردن در آن مسجد از راههای دور ونزدیک به آن مکان مشرف شده اند.

اهمیت مسجد جمکران در سیره بزرگان

مسجدجمکران در نظر بزرگان همواره از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و هست که در این جا به نظر بعضی از دانشمندان اسلامی و بزرگان اشاره می شود:

آیت الله العظمی مرعشی نجفی نیز در تأیید مسجد جمکران می فرماید: این مسجد شریف مورد احترام کافۀ شیعه بوده است، از غیبت صغرا تا به امروز که حدود یک هزار و دویست و دو سال می گذرد. همین طور که شیخ بزرگوار مرحوم صدوق کتابی به نام “مونس الحزین” دارند که حقیر آن نسخه را ندیده ام، ولی مرحوم آقای حاج میرزا حسین نوری استاد حقیر از آن کتاب نقل می فرماید، و بالجمله این مسجد مقدس مورد احترام علمای اعلام و محدثان کرام شیعه بوده و کرامات متعددی از مسجد جمکران دیده شده است.

نظر آیت الله حائری (ره)

مسجدجمکران یکی از آیات باهره عنایت آن حضرت است و در  توضیح این مطلب می فرماید:

۱٫ داستان مربوط به بنای مسجد که در بیداری بوده و از کتاب تاریخ قم، نقل شده است معتبر است.

۲٫ داستان، مشتمل بر جریانی است که مربوط به یک نفر نیست، برای این که صبح که مردم بیدار می شوند، می بینند با زنجیر علامت گذاشته شده است که مردم باور کنند و این زنجیر مدتی در منزل سید محترمی به نام سید ابوالحسن الرضا بوده و مردم با آن شفا می گرفتند و بعداً بدون هیچ جهت طبیعی، مفقود می شود.

۳٫ جای دور از شهر و در وسط بیابان جایی نیست که مورد جعل یک مرد جمکرانی بشود آن هم دست تنها و در یک شب ماه رمضان.

۴٫ نوعاً مردم عادی به واسطۀ خواب، یک امامزاده را معین می کنند و مسجد از تصور مردم عادی دور است.

۵٫ اگر پیدایش این مسجد روی احساسات مذهبی و علاقۀ مفرط مردم به حضرت صاحب الامر(ع) بود باید همه اش توسل به آن بزرگوار باشد و در همین زمان هم مردم بیشتر زیارت حضرتش را در آن مسجد قرائت می کنند و متوسل به آن بزرگوار می شوند؛ در صورتی که در این دستور معنوی اصلاً اسمی از حضرتش نیست، حتی تا به حال بیشتر معروف به مسجدجمکران است نه مسجد صاحب الزمان.

۶٫ آن که متن دستور، موافق با ادلۀ دیگر است، برای این که هم نماز تحیت مسجد وارد شده است و هم نماز صد بار “ایاک نعبد و ایاک نستعین”.

۷٫ این دو داستان مشهود خودم بود و داستان های دیگری نیز هست که فعلاً تمام خصوصیات آن را در نظر ندارم بعداً ان شاء الله تحقیق نموده و در این دفتر باذن الله تعالی ذکر می کنم.

۸٫ در آن موقع که زمین این قدر بی ارزش بوده است فقط یک مساحت کوچکی را مورد این دستور قرار داده اند که ظاهراً حدود سه چشمه از مسجد فعلی است (ظاهراً آن چشمه ای که در آن محراب هست و در طرفین می باشند)؛ ولی در زمان ما خیلی بزرگ شده است.

این عبارات نگارنده که خالی از وسوسه نبوده و من (نگارنده) نیز خیلی به نقلیات مردمان خوش بین نیستم به صحت این مسجد مبارک قطع دارد و الحمدلله علی ذلک و علی غیره من النعم التی لا تحصی.

نظر آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره)

مسجد جمکران از اوایل غیبت صغرای حضرت بقیه الله _ روحی له الفداء _ است.

و در نوشتجات قدیمی سه اسم دارد:

۱٫ مسجد جمکران

۲٫ مسجد حسن بن مثله.

۳٫ مسجد صاحب الزمان.

و هر کدام از این سه اسم به مناسبتی گفته شده.

مسجدجمکران می گویند؛ چون متصل به قریۀ جمکران یکی از قراء شهر مذهبی قم است.

مسجد شیخ حسن بن مثله می گویند؛ نظر به این که در زمان او و به همت او این مسجد ساخته شده است.

مسجد صاحب الزمان می گویند! نظر به این که وجود مبارک امام زمان در آنجا مکرر دیده شده.

نظر آیت الله بهاء الدینی(ره)

عارف سالک، حضرت آیت الله العظمی بهاء الدینی پیرامون برکات این مسجد می فرمودند:

“مکرر مشاهده شده در مسیری که از جاده ی قدیم قم _ کاشان حرکت می کردم، همین که بر موازات مسجد جمکران می رسیدم، حالم دگرگون می شد و اگر کسالتی داشتن همان لحظه بر طرف می شد”.

سخنان حضرت آیه الله فاضل لنکرانی

حضرت آیت الله فاضل فرمودند: مرحوم والد به مسجدجمکران خیلی معتقد بود، فرمودند: من قبل از آمدن آیت الله بروجردی به قم خواب دیدم که در مسجدجمکران هستم.

آن موقع مسجد جمکران یک حیاطی داشت و در وسط آن حیاط یک آب انباری بود که سقف آن یک متر مرتفع تر از حیاط مسجد بود، روی سقف آب انبار، منبری گذاشته اند و شیخ طوسی(ع) روی آن نشسته و تمام روی آن سقف و کف حیاط مملو از طلبه است.

پدرم فرمودند، تعبیرم از این خواب این بود که شخصیتی به قم خواهد آمد و طلاب گرد او جمع خواهند شد و حوزه رونق خواهد گرفت، طولی نکشید که آیت الله بروجردی به قم آمدند. این که چرا شیخ طوسی را خواب دیده و آن هم در مسجد جمکران تعبیر آن بعدها مشخص شد؛ زیرا مرحوم آیت الله بروجردی به شیخ طوسی و آثار او بسیار اهمیت می داد، وقتی عبارات شیخ را از کتاب خلاف یا مبسوط می خواند، مثل این که روایتی از امام معصوم (ع) دارد می خواند با احترام و دقت در جزئیات کلمات آن همانند کلمات معصومین(ع) مسجد جمکران هم شاید کاشف از این باشد که اصل آمدن ایشان به قم و رسیدن به مقام مرجعیت مطلقه با عنایت امام زمان(ع)بوده است.

حضرت آیت الله فاضل لنکرانی فرمودند: هر وقت برای حضرت آیت الله العظمی بروجردی مشکلی پیش می آمد پدرم که خود از عاشقان امام زمان و علاقه زیادی به مسجد مقدس جمکران داشت به محضر آقا عرض می کردند: یک قربانی برای مسجدجمکران بفرستید تا رفع مشکل شود.

حضرت آیت الله مکارم شیرازی

مسجدجمکران، مطابق روایت موجود به فرمان حضرت مهدی مولانا صاحب العصر و الزمان برای هدف بزرگی در این منطقه خاص از شهر تاریخی مذهبی قم ساخته شده و حسن بن مثله جمکرانی که مردی پاک دل و پاک سرشت بود، در بیداری (و نه در خواب) این دستور را دریافت کرده و با تشریفات خاصی این مسجد را بنا نمود.

به همین دلیل هر کس در فضای ملکوتی آن قرار می گیرد احساس روحانی عجیب و جاذبه معنوی فوق العاده می کند.

این جاذبه نیرومند معنوی به اضافه قضاء حوائج و حل مشکلات فراوانی که مردم از عبادت در آن و توسل به حضرت مهدی ارواحنا فداه دیده اند، سبب شده که روز به روز بر شکوه دامنه آن افزوده شود و خیل مشتاقان از سراسر کشور پهناور اسلامی، بلکه از خارج از کشور در مواقع مختلف به سوی آن بشتابند و از این چشمه کوثر و منبع خیر و برکت هر کدام به مقدار استعداد خود بهره گیرند. علمای بزرگ همواره برای این مسجد احترام خاصی قائل بوده اند و در آن راز و نیاز فراوان داشته اند و هم اکنون نیز مورد توجه علما، فضلا و مراجع بزرگ است.

آداب  مسجد جمکران

با توجه به اینکه هر مکان مقدسی دارای آداب و اعمال خاصی است مسجد مقدس جمکران هم دارای اعمال خاصی است که اعمال آن، مرکب از چهار چیز است:

۱٫ نماز تحیت مسجد

۲٫ نماز امام زمان(ع)

۳٫ تسبیح حضرت زهرا علیها السلام؛ که طبق روایات از مصادیق ذکر کثیری است که قرآن بر آن دعوت فرمود«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً».

عالم بزرگوار و فقیه نامدار، صاحب جواهر در جلد ۱۰، آن را برترین اذکار و بهترین تعقیبات شمرده و روایات زیادی در فضیلت آن نقل کرده است.

۴٫ یکصد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد در حال سجده؛ همان ذکر پربرکتی که روایات متواتری درباره اهمیت آن وارد شده و بعضی از بزرگان، کتاب مستقلی درباره برکات صلوات بر پیامبر و اهل بیتش نوشته اند که نماز بدون صلوات، نماز نیست.

حال، اگر این اعمال به قصد قربت مطلقه خوانده شود، جای بحث دارد؟! حتی جمعی از فقهای بزرگ فتوا داده اند که به قصد ورود نیز می توان این اعمال را انجام داد! همانگونه که یکی از مراجع محترم فعلی گفتند: «در حضور من، کسی از حضرت آیه الله العظمی بروجردی (ره) سؤال کرد، آیا می توان اعمال مسجد جمکران را به قصد ورود انجام داد، ایشان کمی مکث کردند و فرمودند: آری! می توان به قصد ورود انجام داد». این در حالی است که احاطه فقهی و رجالی آن مرحوم بر کسی پوشیده نیست.

نماز در مسجد جمکران

)در حال تکمیل است)

اهمیت نماز در مسجد جمکران

عن حسن بن مثله الجمکرانی عن الامام المهدی (عج) انه قال: قَالَ الْإِمَامُ(ع) مَنْ صَلَّاهَا فَکَأَنَّمَا صَلَّاهَا فِی الْبَیْتِ الْعَتِیقِ.

حسن بن مثله جمکرانی که توفیق شرفیابی به محضر مبارک حضرت مهدی (عج) را پیدا نمود، پس از دریافت دستور ساخت مسجد مقدس جمکران، امام زمان (عج) به ایشان فرمودند: «کسی که در آن مسجد نماز بگذارد، همانند این است که در خانۀ خدا نماز خوانده است».‌

 کیفیت نماز در جمکران

صاحب مستدرک الوسائل کیفیت نماز امام زمان(ع) را این گونه توضیح می دهد:

الْحَسَنُ بْنُ مُثْلَهَ الْجَمْکَرَانِیُّ هُوَ الَّذِی أَمَرَهُ الْإِمَامُ صَاحِبُ الزَّمَانِ ع بِبِنَاءِ مَسْجِدِ جَمْکَرَان‏ … أَمْرٌ لِلنَّاسِ بِأَنْ یُصَلُّوا فِیهَا أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ رَکْعَتَیْنِ لِتَحِیَّهِ الْمَسْجِدِ یَقْرَأُ فِی کُلٍّ مِنْهُمَا الْحَمْدَ مَرَّهً وَ سُورَهَ التَّوْحِیدِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ التَّسْبِیحَ فِی الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ سَبْعَ مَرَّاتٍ ثُمَّ رَکْعَتَیْنِ صَلَاهَ صَاحِبِ الزَّمَانِ ع إِلَّا أَنَّهُ إِذَا وَصَلَ إِلَى إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ کَرَّرَهَا مِائَهَ مَرَّهٍ ثُمَّ قَرَأَ الْحَمْدَ إِلَى آخِرِهَا وَ إِذَا فَرَغَ مِنَ الصَّلَاهِ هَلَّلَ ثُمَّ سَبَّحَ تَسْبِیحَ الزَّهْرَاءِ(ع) ثُمَّ سَجَدَ وَ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مِائَهَ مَرَّه

حضرت دستور خواندن دو رکعت نماز تحیت و دو رکعت نماز صاحب الزمان را به این ترتیب داده اند:

۱٫ دو رکعت تحیت مسجد که در هر رکعتی یک بار حمد و هفت بار توحید و ذکر رکوع و سجود را هفت بار بخواند.
۲٫ دو رکعت نماز صاحب الزمان (عج)، هنگام خواندن سوره حمد، آیه « ایاک نعبد و ایاک نستعین » را صد بار بگوید و بعد از آن حمد را تا آخر بخواند و رکعت دوم نیز همین طوری بخواند و ذکر رکوع و سجود نیز هفت بار بگوید و چون نماز تمام شد یک بار لااله الاالله و سپس تسبیح حضرت زهرا (ع)، بخواند و بعد از آن سر به سجده بگذارد و صد مرتبه صلوات بفرستد.

شب های چهار شنبه و مسجد مقدس جمکران

در مورد زمان تشرّف به مسجد، زمان خاصی اعلام نشده است و هر زمانی که انسان دوست داشته باشد، می تواند به آن مسجد مقدس مشرّف شود ولی در مورد شب چهارشنبه دو نکته حایز اهمیت است:

اولاً: در مورد مسجد سهله که آن هم یکی از مکانهای منتسب به امام زمان (ع) می باشد، شب چهارشنبه موضوعیت دارد و بعید نیست، رسم شب چهارشنبه در مسجد جمکران هم از آنجا گرفته شده باشد.

ثانیاً: مطابق روایت حسن بن مثله جمکرانی، آن ملاقات در شب سه شنبه بوده است و حضرت به او دستور می دهد: «میان گله جعفر کاشانی، بُزی است، آن بز را بخر و در این موضع سر ببر (محل مسجد جمکران)و آن را در شب آینده (یعنی شب چهارشنبه) ذبح کن و گوشت آن را در روز چهارشنبه توزیع نما …»؛ از تعبیر و دستور امام (ع) به حسن بن مثله برای قربانی در شب چهارشنبه، چنین استفاده می شود که این شب از اهمیت خاصی برخوردار است، و لذا عاشقان آن حضرت در شب چهارشنبه دور هم جمع می شوند و با استمداد از خداوندمتعال به آن حضرت درصدد برآورده شدن حاجت و رفع مشکلات خویش می شوند و برای ظهور آن حضرت نیز دعا می کنند.

لازم به ذکر است با توجه به اشتیاق روزافزون عاشقان حضرت و ازدحام بیش از اندازه در شب چهارشنبه، می توان جهت استفاده بیشتر از فضای معنوی آن مکان مقدس، در ایام دیگر هفته خصوصاً صبح و عصر جمعه که متعلق به امام زمان (ع) هم می باشد، یا شب جمعه به مسجد مشرّف شد.

حضور امام زمان (ع) در مسجد جمکران

از زمان بنای مسجد جمکران (۳۷۳ هـ ق) تا به امروز هزاران نفر از مشتاقان دیدار ولی عصر(ع)به وصال معشوق خویش رسیده اند که گوشه هایی از این ملاقات ها در کتاب های زیادی که در این باره نوشته شده، انعکاس یافته است.

مرحوم آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی(ره) می فرماید:  حضرت صاحب الزمان (عج) در این مسجد به طور مکرر دیده شده است.

شایان ذکر است که همواره لازم نیست ادعای ملاقات با امام زمان(ع) مورد انکار قرار گیرد. چون در توقیعی که امام زمان(ع)به آخرین نایب خویش در زمان غیبت صغری نوشته اند، تنها افرادی را که «به عنوان نایب خاص» ادعای مشاهدۀ حضرت را کرده اند، دروغگو معرفی شده اند.

یکی از علمایی که چندین بار خدمت امام زمان (عج) رسیده مرحوم میرزا تقی زرگری تبریزی است.

یک صبح پنج شنبه ای، وی با حالت خوشی به طرف مسجد مقدس جمکران حرکت می کند. عده ای از دوستان او که منتظرش بودند گمان می کنند که آقای زرگری نیامده است. از طلّابی که از مسجد می آمدند می پرسند: شما آقای زرگری را ندیده اید؟ آنها می گویند: چرا، او با سید بزرگواری به طرف مسجد جمکران می رفت. رفقای ایشان به طرف مسجد جمکران می روند وقتی وارد مسجد می شوند، می بینند او در مقابل محراب افتاده و بیهوش است. او را به هوش می آورند و از او می پرسند چرا بیهوش شدی؟ او می گوید: من دیدم حال خوشی دارم لذا تنها به طرف مسجد جمکران حرکت کردم. در راه با حضرت بقیه الله مناجات می کردم تا به مقابل محراب مسجد رسیدم و در همین حین اشعاری قرائت می کردم و اشک می ریختم. ناگهان صدایی از طرف محراب بلند شد و پاسخ مرا داد. من طاقت نیاوردم و از هوش رفتم. معلوم شد که تمام راه در خدمت حضرت بقیه الله(ع) بوده است.

حکایت دیگر مربوط است به حضرت آیت الله محمد تقی بافقی:

ایشان در دورۀ مرجعیت حضرت آیت الله حائری یزدی (ره) مقسّم شهریۀ طلبه ها بوده است. طلبه ها از ایشان درخواست عبای زمستانی می کنند. ایشان مسئله را با آیت الله حائری در میان می گذارد. آیت الله حائری می گوید: من (جز توسل) راهی ندارم که از آن حضرت بگیرم. آیت الله بافقی عرض می کند: من ان شاء الله از حضرت می گیرم. شب جمعه به مسجد جمکران می رود و روز جمعه برمی گردد و به مرحوم حائری می گوید: حضرت صاحب الزمان (عج) وعده فرمودند که فردا چهارصد عبا مرحمت می فرمایند. روز شنبه (یک روز بعد) یکی از تجار چهار صد عبا می آورد که در بین طلبه ها تقیسم می شود.

کرامات  مسجد مقدس جمکران

کرامات و معجزات و عنایاتی که از ائمۀ اطهار (ع) صادر گشته و از سوی راویان مورد اعتماد، روایت شده، و در کتاب های مورد استناد ثبت گردیده، منحصر به صدر اسلام و قرون اولیۀ  اسلام نیست، بلکه هر روز در گوشه و کنار جهان، بویژه در حرم ائمۀ هدی(ع) معجزات و کرامات تازه ای تحقق می یابد که دلیل حقانیت پیشوایان شیعه، و مایۀ دل گرمی شیعیان است .

هر یک از شما، یک یا چند معجزه در حرم مطهر ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا (ع) دیده و یا شنیده اید .

اکنون که دوران فرمانروایی حضرت بقیه الله، ارواحنا فداه، است، همه روزه، ده ها نفر در اقطار و اکناف جهان، با توسل به ذیل عنایت آن حضرت(ع)، از امراض صعب العلاج و دیگر گرفتاری های خانمان سوز، به طور معجزآسا، رهایی می یابند و برای همیشه، خود را رهین عنایت آن حضرت می دانند .

در این جا، یکی از این کرامت ها را که در شب دوازدهم جمادی الاولی ۱۴۱۴ هجری، در مسجد مقدس جمکران، برای یک کودک سیزده سالۀ زاهدانی روی داد، ذکر می  شود:

این کودک، سعید چندانی، دانش آموز کلاس پنجم ابتدایی است که در دبستان محمد علی فائق، در زاهدان، مشغول تحصیل است .

سعید، در یک خانوادۀ مذهبی، در زاهدان متولد شده و بر شیوۀ عقاید اهل تسنن تربیت یافته است .

مادر سعید، اگر چه از لحاظ نسب، به خاندان عصمت و طهارت منسوب است، ولی او نیز سنی حنفی است .

سعید، یک سال و هشت ماه پیش از تاریخ یاد شده، در یک تعمیرگاه ماشین، پایش می لغزد و به چاهی که روغن و فاضلاب تعمیرگاه در آن می ریخته می افتد، و جراحت های مختلفی بر بدنش وارد می شود. این جراحت ها، بهبود می یابد، ولی غده ای در ناحیۀ شکم پدید می آید. نخست، خیال می کنند که فتق است، ولی با گذشت چند ماه، پزشکان معالج، اظهار می کنند که غدۀ سرطانی است و باید او را برای معالجه به تهران ببرند .

او را به تهران می آورند و در «بیمارستان هزار تختخوابی » بستری می کنند. پس از نمونه برداری و احراز غدۀ بدخیم سرطانی، او را به «بیمارستان الوند» منتقل می کنند و غده ای به وزن یک کیلو و نیم از شکم او بیرون می آورند، ولی در مدت کوتاهی، جای غده، پر می شود . پزشکان، اظهار می کنند که با این رشد سریع غده، دیگر کاری از ما ساخته نیست.

مادر سعید، شبی در خواب می بیند که به او می گویند: سعید را به مسجد جمکران ببرید.

طبعا، یک زن سنی، نمی داند که مسجد جمکران کجا است، ولی هنگامی که خوابش را برای دیگران نقل می کند، او را به مسجد جمکران قم راهنمایی می کنند .

وی، سعید را با دیگر فرزندش، محمد نعیم، به قم می آورد و بلافاصله به مسجد مقدس جمکران مشرف می شوند .

سعید، روز سه شنبه یازدهم جمادی الاولی ۱۴۱۴ هجری ساعت یک و نیم بعدازظهر، وارد مسجد جمکران می شود . خدام مسجد، وضع او را که به این منوال می بینند، او را در اتاق شمارۀ هشت زائرسرای مسجد، اسکان می دهند .

مادر سعید، اعمال مسجد را فرا می گیرد، با پسرش، محمد نعیم، اعمال مسجد را انجام می دهد، آن گاه عریضه ای تهیه می کند و آن را در چاه می اندازد، و با دلی سرشار از امید، به ذیل عنایت حضرت بقیه الله، ارواحنا فداه، متوسل می شود .

شب، فرا می رسد و عاشقان حضرت بقیه الله، ارواحنا فداه، طبق رسم سنواتی که شب های چهارشنبه، از راه های دور و نزدیک، به مسجد مقدس جمکران مشرف می شوند، دسته دسته می آیند، در مسجد، به عبادت و نیایش می پردازند.

مشاهدۀ این شور و هیجان مردم، در دل مادر سعید، طوفانی ایجاد می کند . او نیز همراه ده ها هزار زائر به عبادت و دعا و تضرع می پردازد و شفای فرزندش را از حضرت بقیه الله، ارواحنا فداه، با اصرار و الحاح مسئلت می کند .

هنگامی که به اتاق مسکونیش در زایر سرای مسجد می آید، دو نفر از خادمان، با اخلاص، به اطاق او می آیند و در آن جا عزاداری می کنند و برای شفای سعید، به طور دسته جمعی، دست به دعا برمی دارند .

سعید می گوید:  درست، ساعت سۀ بعد از نیمه شب بود که در عالم رؤیا دیدم نوری از پشت دیوار ساطع شد و به طرف من به راه افتاد .

او، یک انسان بود، ولی من، از او، فقط نور خیره کننده ای می دیدم که آهسته آهسته به من نزدیک می شد .

من، ابتدا، مضطرب شدم، ولی سعی کردم که بر خودم مسلط شوم. هنگامی که نور به من رسید، به ناحیۀ سینه و شکم من اصابت کرد و برگشت .

من، از خواب بیدار شدم و چیزی متوجه نشدم و باز هم خوابیدم. صبح که از خواب برخاستم، سعی کردم که خودم را به عصایم نزدیک کنم و عصا را بردارم، ناگاه متوجه شدم که بدنم سبک شده و آن حالت درد شدید به کلی از من رفع شده است .

در آن وقت، متوجه شدم که شفا یافته ام و آن نور، وجود مقدس حضرت صاحب الزمان(ع) بوده است .این معجزۀ باهر و کرامت ظاهر، در شب چهارشنبه دوازدهم جمادی الاولی ۱۴۱۴ هجری برابر با پنجم آبان ۱۳۷۲ خورشیدی رخ داد .

سعید، با مادر و برادر خود، سه شب، در زائرسرای مسجد اقامت کردند. شب سوم که شب جمعه بود، عنایت دیگری شد که این بار، در بیداری انجام پذیرفت . اینک، متن آن واقعه را از زبان سعید بشنوید:  شب جمعه، در اتاق شمارۀ هشت نشسته بودم و مادرم مشغول تلاوت قرآن بود . احساس کردم که شخصی در کنار من نشست و برای من، رهنمودها و دستورالعمل هایی را بیان فرمود .

چون سخنانش تمام شد، برگشتم و کسی را ندیدم . از مادرم پرسیدم که: «مادر! با من بودی؟» . گفت: «من، قرآن می خواندم، با تو نیستم .» . پرسیدم: «پس این کی بود که با من سخن می گفت؟» . مادرم گفت: «کسی در این جا نیست ».

در آن موقع، پتو را بر سرم کشیدم و هر چه به مغزم فشار آوردم که مطالب آن شخص را به خاطر بیاورم، چیزی به یادم نیامد.

روز جمعه، سعید و مادرش، به تهران باز می گردند و به بیمارستان الوند مراجعه می کنند . پس از عکس برداری، معلوم می شود که سعید، صحیح و سالم است و از غدۀ بدخیم سرطانی، هیچ خبری نیست .

بدین گونه، این کودک سعادت مند – که به حق، «سعید» نامگذاری شده – از معجزات باهر حضرت ولی عصر، ارواحنا فداه، بهبودی کامل خود را در می یابد .

دو هفته بعد (شب چهارشنبه بیست و پنجم جمادی الاولی برابر با ۱۹/۸/۷۲) سعید، با مادرش و برادرش محمد نعیم، به جمکران آمده بود تا پیشانی ادب بر آستان مسجد حضرت صاحب الزمان (ع) بساید و از محضر مولا و مقتدایش تشکر کند. خوشبختانه، حقیر هم در مسجد بودم و از داستان شفا یافتن او آگاه بودم. با او به دفتر مسجد رفتم و در حضور ده ها نفر از دوستان، مطالب بالا را از زبان سعید بدون واسطه شنیدم .

مادرش، از خوش حالی، در پوست خود نمی گنجید و بر حضرت بقیه الله، ارواحنا فداه، پیوسته درود می فرستاد و سخنانی می گفت که از یک فرد سنی مذهب بسیار جالب بود. مثلا می گفت: «من نمی دانم الآن امام زمان(ع) کجا است: آیا در دریاها، کشتی ها را نجات می دهد و یا در آسمان ها، هواپیماها را نجات می دهد»؟

سعید، در این سفر، با کوله باری از پرونده های پزشکی و عکس ها و آزمایش ها آمده بود، که آنان را به مشتاقان ارائه دهد. از اسناد پزشکی او، مسئولان مسجد، فیلم برداری کردند. از خود سعید و مادرش نیز فیلم برداری شد، و سخنان شان ضبط گردید. بی گمان، خانوادۀ «چندانی » در میان خانواده های معتقد اهل سنت، مبلغ صمیمی و بی قرار حضرت بقیه الله، عجل الله تعالی فرجه الشریف، خواهند بود.

مسجد جمکران وعریضه نویسی

(درحال تکمیل است)

کیفیت عریضه نویسی

مرحوم محدّث قمی در کتاب منتهی الآمال به نقل از تحفه الزائر علامه مجلسی ومفاتیح النجاه سبزواری می‏نویسد: هرکس حاجتی دارد، آنچه را که ذکر می‏شود در یک قطعۀ کاغذی بنویسد و در ضریح یکی از ائمه‏(ع) بیندازد، یا کاغذ را ببندد ومهر کند وخاک پاکی را گِل سازد، وآن را در میان گِل بگذارد ودر نهر یا چاه آب یا برکه‏ای بیندازد، با این نیت که انشاء اللّه به خدمت حضرت صاحب الزمان صلوات اللّه وسلامه علیه برسد، و آن بزرگوار عهده‏دار برآورده شدن حاجت وی می‏شود؛ عریضه این‏ چنین نوشته می‏شود:

بسم اللّه الرحمن الرحیم

کتبت یا مولای صلوات اللّه علیک مستغیثا وشکوتُ ما نزل بی مستجیرا باللّه عزّوجلّ ثمّ بِک من أمرٍ قد دهمنی واشغلَ قلبی و أطال فکری و سلبنی بعض لُبّی و غیّر خطیر نعمه اللّه عندی و اسلمنی عند تخیّل وروده الخلیل و تبرء منّی عند ترائی إقباله إلیّ الحمیم و عجزتْ عن دفاعه حیلتی و خاننی فی تحمله صبری وقوّتی فلجأت فیه إلیک و توکلت فی المسألهِ للّه جلّ ثناؤه علیه و علیک فی دفاعه عنّی علما بمکانک من اللّه ربّ العالمین، ولیّ التدبیر و مالک الاُمور واثقا بک فی المسارعه فی الشفاعه إلیه جلّ ثنائه فی امری متیقّنا لإجابته تبارک وتعالی إیاک باعطائی سؤلی وأنت یامولای جدیر بتحقیق ظنّی و تصدیق أملی فیک فی أمر کذا وکذا (وبه جای کذا وکذا حاجات خود را ذکر نماید) فیما لا طاقه لی بحمله ولاصبر لی علیه و ان کنت مستحقا له ولاضعافه بقبیح افعالی وتفریطی فی الواجبات التی للّه عزّوجلّ فأغثنی یامولای صلوات اللّه علیک عند اللّهف وقدّم المسأله للّه عزّوجلّ فی أمری قبل حلول التلف وشماته الأعداء فبک بسطت النعمه علیّ وأسئل اللّه جلّ جلاله لی نصرا عزیزا وفتحا قریبا فیه بلوغ الآمال وخیر المبادی وخواتیم الأعمال والأمن من المخاوفِ کلّها فی کل حال إنّه جلّ ثنائه لما یشاء فعّال وهو حسبی ونعم الوکیل فی المبدء والمآل.

آنگاه در کنار نهر یا چاه یا برکۀ آب بایستد و یکی از وکلای آن حضرت در دورۀ غیبت صغری را در نظر بیاورد (عثمان بن سعید عمروی، یا پسر او محمد بن عثمان، یاحسین بن روح یا علی بن محمد سمری) و با نام او را بخواند:

یا فلان بن فلان – مثلا عثمان بن سعید سپس این چنین ادامه دهد: سلام علیک أشهد أنّ وفاتک فی سبیل اللّه وأنّک حیٌّ عند اللّه مرزوق وقد خاطبتک فی حیاتک التی لک عند اللّه عزّوجلّ وهذه رقعتی وحاجتی الی مولانا علیه السلام فسلّمها إلیه وأنت الثقه الأمین.

سپس نوشته را در همان نهر یا چاه یا برکه آب بیندازد، انشاء اللّه حاجت او برآورده خواهد شد.

همچنین در این زمینه مرحوم محدّث نوری در کتاب نجم الثاقب عریضه‏ای را خطاب به امام زمان‏(ع) از کتاب سعادات به این صورت نقل کرده است.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

توسّلت إلیک یا أبا القاسم محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن علی بن أبی طالب النبأ العظیم والصراط المستقیم وعصمه اللاجین بأمّک سیّده نساء العالمین و بآبائک الطاهرین و بامّهاتک الطاهرات، یس والقرآن الحکیم والجبروت العظیم وحقیقه الإیمان ونور النور وکتاب مسطور ان تکون سفیری إلی اللّه تعالی فی الحاجه… (بعد حاجت خود را می‏نویسد) و این نوشته را در مقداری گِل پاک گذاشته و آن را در آب جاری می‏اندازد و در همان حال یکی از نواب اربعه را صدا کرده می‏گوید: یا عثمان بن سعید ویا محمد بن عثمان ‏و… اوصلا قصّتی الی صاحب الزمان صلوات اللّه علیه.

در کتاب دعای بحارالانوار مرحوم علامه مجلسی، عریضه دیگری از کتاب مصباح شیخ ابوجعفر طوسی؛ با این عبارت آمده است.
بسم اللّه الرحمن الرحیم

الی اللّه سبحانه و تقدّست اسماؤه، ربّ الأرباب وقاصم الجبابره العظام، عالم الغیب، کاشف الضرّ، الذی سبق فی علمه ما کان وما یکون، من عبده الذلیل المسکین، الذی انقطعت به الاسباب، طال علیه العذاب، وهجره الأهل، وباینه الصدّیق الحمیم، فبقی مرتهنا بذنبه، قد أوبقه جرمه، وطلب النجاه فلم یجد ملجأً ولا ملتجأً غیر القادر علی حلّ العقد ومؤبّد الأبد، ففزعی إلیه واعتمادی علیه ولا لجأ ولا ملتجأ إلاّ إلیه.

اللّهم إنّی أسألک بعلمک الماضی، وبنورک العظیم، وبوجهک الکریم، وبحجّتک البالغه أن تصلّی علی محمد وعلی آل محمّد وان تأخذ بیدی وتجعلنی ممن تقبل دعوته وتقیل عثرته وتکشف کربته وتزیل ترحته، وتجعل له من امره فرجا ومخرجا وتردّ عنّی بأس هذا الظالم الغاشم وبأس الناس یاربّ الملائکه والناس، حسبی أنت وکفی من أنت حسبه، یا کاشف الاُمور العظام فإنّه لاحول ولاقوّه إلاّ بک»” متن این استغاثه به درگاه خداوند تبارک و تعالی را به همراه عریضه‏ای که خطاب به حضرت امام زمان‏علیه السلام با این عبارات نقل شده است:

بسم اللّه الرحمن الرحیم

توسلت بحجه اللّه الخلف الصالح، محمّد بن الحسن بن علی بن محمّد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب النبأ العظیم والصراط المستقیم والحبل المتین عصمه الملجأ وقسیم الجنه والنّار أتوسّل إلیک بآبائک الطاهرین الخیّرین المنتجبین واُمّهاتک الطاهرات الباقیات الصالحات الذین ذکرهم اللّه فی کتابه فقال عزّ من قائل الباقیات الصالحات وبجدّک رسول اللّه صلّی اللّه علیه وآله وخلیله وحبیبه وخیرته من خلقه أن تکون وسیلتی الی اللّه عزّوجلّ فی کشف ضُرّی وحلّ عقدی وفرّج حسرتی وکشف بلیّتی وتنفیس نزحتی وبکهیعص وبیس والقرآن الحکیم وبالکلمه الطیّبه وبمجاری القرآن وبمستقر الرحمه وبجبروت العظمه وباللوح المحفوظ وبحقیقه الإیمان وقوام البرهان وبنور النور وبمعدن النور والحجاب المستور والبیت المعمور وبالسبع المثانی والقرآن العظیم وفرائض الاحکام والمکلّم بالعبرانیّ والمترجم بالیونانی والمناجی السریانی وما دار فی الخطرات وما لم یحط به لالظّنون من علمک المخزون وبسترک المصون والتوراه والانجیل والزبور یاذا الجلال والاکرام صلّ علی محمد وآله وخذ بیدی وفرج عنّی بأنوارک واقسامک وکلماتک البالغه إنّک جواد کریم وحسبنا اللّه ونعم الوکیل ولاحول ولاقوّه إلاّ باللّه العلیّ العظیم وصلواته وسلامه علی صفوته من ربیّته محمّد وذرّیته». و آنگاه رقعه استغاثه را با بوی خوش معطر می‏سازد و در میان رقعه، عریضه امام زمان‏(ع)را قرار داده و هر دو را در داخل گِل پاک می‏گذارد. سپس دو رکعت نماز می‏خواند و بعد، آن را به درون چاه آب یا نهر جاری می‏اندازد و بهتر است که این کار در شب جمعه انجام گیرد. ضمنا وقتی که عریضه را در چاه یا نهر آب انداخت بلافاصله این دعا را بخواند:  اللّهم إنّی اسألک بالقدره التی لحظت بها البحر العجاج فأزبد وهاج ورماج وکان کاللیل الداجّ طوعا لأمرک وخوفا من سطوتک فانتق اُجاجه وابتلق منهاحه وسجت جزائره وقدست جواهره تنادیک حیتانه باختلاف لغاتها الهنا وسیدنا ما الذی نزل بنا وما الذی حلّ ببحرنا فقلت لها اسکنی سأسکنک ملیّا واجاور بکِ عبدا زکیّا فسکن وسبّح و وعد بضمائر المنح فلمّا نزل به ابن متّی بما ألمّ الظنون فلمّا صار فی فیها سبّح فی امعائها فبکت الجبال علیه تلهّفا واشفقت علیه الأرض تأسّفا فیونس فی جوفه کموسی فی تابوته لأمرک طائع ولوجهک ساجد خاضع فلمّا أحببت أن تقیه القیته بشاطی‏ء البحر شلوا لاتنظر عیناه ولاتبطش یداه ولاترکض رجلاه وانبتّ منّهً منک علیه شجرهٌ من یقطین وأجریت له فراتا من معین فلمّا استغفر وتاب خرقت له الی الجنه بابا إنّک أنت الوهاب. وتذکر الائمه واحدا واحدا. سپس همه اسامی دوازده امام‏(ع) رإ ذکر می‏کند.


. طبرسی نوری، حسین، تاریخ‌ قم.

. از تألیفات شیخ صدوق «علیه الرحمه» است.


. طبرسی نوری، حسین، نجم الثاقب، ص ۳۹۲ -۳۸۳ و سایت تخصصی مسجد مقدس جمکران.

. نجم الثاقب، ج ۹، ص ۵٫

. مسجد مقدس جمکران تجلیلگاه صاحب الزمان، ص ۴۶و همچنین جهت مطالعه به این لینک مراجعه شود. سایت حوزه نت

. جهت اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه شود: سایت حوزه نت

. کتاب خطی آیت الله حائری یزدی(ره) ص ۵۳


. مسجد مقدس جمکران تجلیلگاه صاحب الزمان، ص ۴۶

. آیت بصیرت، ص ۱۰۸


. مسجد مقدس جمکران، تجلیلگاه صاحب الزمان _ علیه السلام _ ص ۵۰ به نقل از مجله حوزه ۴۴ _ ۴۳، ص۱۴۰

. همان، ص ۵۱

. برای اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه شود: سایت حوزه نت

. احزاب، ۴۱٫ اى کسانى که ایمان آورده‏اید خدا را یاد کنید یاد بسیار.

. جهت مطالعۀ بیشتر به لینک زیر مراجعه شود: سایت حوزه نت


. نورى، مستدرک الوسائل، ج۳ ص ۴۴۷، ۳۹۶۱-۱۹، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، ۱۴۰۸ ق.

. نورى، مستدرک الوسائل، ج۳،ص ۴۴۷۳۹۶۱-  ۱۹، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، ۱۴۰۸ ق.

. برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه شود: سایت راسخون

 جهت مطالعۀ بیشتر به این لینک مراجعه شود: سایت حوزه نت

.جهت اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه شود: سایت حوزه نت

. جهت مطالعه بیشتر به لینک مراجعه شود:سایت حوزه نت


. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ص۱۳۱۲و ۱۳۱۳، انتشارات دهکده، چاپ دوم، تهران ۱۳۸۱ ش .


. همان.


 مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۹۱ ص ۲۶، چاپ مؤسسه الوفاء، بیروت، لبنان، سال ۱۴۰۴ ق.

. جهت اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه شود: سایت راسخون


یک شنبه 26 بهمن 1393

|
 

روایات و منابع معتبر در مورد شعیب بن صالح


با سلام بر دوستان عزيز

در برخي وبلاگ ها مشاهده كردم كه روايات مربوط به شعيب بن صالح رو جعلي  دونستند واسه همين خواستم تا روايات معتبر با اسناد رو همراه با منابع مطالعاتي بيشتر در اين پست قرار بدم....

روايات معتبر بسياري در مورد شعيب بن صالح در كتاب هاي معتبري اومده كه بنده با اسناد اين روايات رو ذكر مي كنم .. لازم به ذكر هست كه در كتاب سفياني  و نشانه هاي ظهور .. سند روايات شعيب نوشته نشده و به نظر مي ياد برخي افراد به خاطر مسائل سياسي پيرامون و يا  .......   مي خواند روايات شعيب رو هم  كه در همون كتاب هاي معتبر اومده رو نادرست جلوه بدند... البته بنده فقط جهت اگاهي بيشتر شما دوستان عزيز منابع روايت ها در مورد شعيب رو عرض مي كنم حالا هركسي دلش خواست بره و اسناد اصلي رو پيدا كنه و بررسي بكنه....  پس براي مطالعه بيشتر در مورد روايات شعيب .. منابع زير رو خدمتتون معرفي مي كنم .. :

 روايات از منابع معتبر  در مورد شعيب بن صالح:

1-در روايات اسلامي آمده که، «شعيب بن صالح» يکي از پرچمداران لشکر حضرت مهدي (عج) در هنگام خروج خواهد بود.

وي مردي کوسه، گندم گون و متوسط القامتي است که دوستدار بني تميم مي باشد و با چهار هزار نفر که لباسهايشان سفيد و پرچمهايشان سياه است از شهر روي خروج مي کند. او مقدّمه ي خروج حضرت مهدي (عج) است. با کسي ملاقات نمي کند مگر اينکه او را خواهد کشت.

و در جاي ديگر آمده که وي از سرقند خروج خواهد کرد. («بحارالانوار»، ج 52، ص 213)

 

2-      نويسنده كتاب «عصر ظهور» در اين رابطه مي نويسد، «اندكي پيش از ظهور حضرت مهدي(ع) در ميان ايرانيان شخصي با عنوان سيد خراساني ظاهر شده كه رهبري سياسي مردم را به عهده مي گيرد. شعيب بن صالح نيز رهبري نظامي(پرچمداري) را عهده دار مي شود. ايرانيان تحت رهبري اين روش، نقش مهمي را در حركت ظهور آن حضرت ايفا مي كنند. سيد خراساني و شعيب جنگ را در مرزهاي ايران، تركيه و عراق هدايت مي كنند و نيروهاي مستقر در شام، خود را به پيش رانده و در همان زمان، از دو جناح عراق و شام آماده پيشروي بزرگ به سوي فلسطين و قدس مي شوند».(علي كوراني، عصر زندگي، ص270)

3-      اميرمومنان مي فرمايد: سفياني و صاحبان پرچم هاي سياه با يكديگر روبرو مي شوند(احتمالا سپاه سيد خراساني يا سيد هاشمي)؛ در حالي كه ميان آنان جواني از بني هاشم است كه در كف دست چپ او، خال سياهي است و در پيشاپيش لشكريان او، شخصي از قبيله بني تميم به نام شعيب بن صالح قرار دارد. (فتن ابن حماد، ص86).  

4-      در روايات از عمار ياسر نقل شده كه: شعيب بن صالح پرچمدار حضرت مهدي(ع) است.(ملاحم ابن طاووس، ص53)

5-      در منابع اهل سنت آمده است:‌ فرمانده لشكريان پيشرو حضرت مهدي(ع) مردي از قبيله بني تميم است كه محاسن كمي دارد و او را شعيب بن صالح نامند. (نورالابصار شبلنجي، ص138)

6-      و نيز: از خراسان سپاهي حركت مي كند كه كمربند هاي سياه و پيراهن سفيد پوشيده‌اند، جزو پيش قراولان سپاه، فرمانده‌اي است به نام شعيب بن صالح ... آنان سپاهيان سفياني را شكست داده، گريزان مي كنند و در بيت المقدس فرود مي آيند و زمينه ظهور حضرت مهدي(ع) را پايه ريزي مي كنند. (فتن ابن حماد، ص84 و عقد الدرر ص126).

 

7-      كتاب عصر ظهور:

 در برخى از روايات ، آمده است كه ظاهر شدن خراسانى و شعيب در اثناى جنگ ايرانيان بوقوع مى پيوندد، بگونه اى كه آنها با توجه به طولانى شدن نبردشان با دشمن ، خودشان سيد خراسانى را بعنوان سرپرستى امور اجتماعى و سياسى خود برمى گزينند گر چه وى از پذيرفتن اين منصب خرسند نيست ، اما آنها او را سرپرست خود قرار مى دهند، سپس سيد خراسانى ، شعيب بن صالح را به فرماندهى نيروهاى مسلح خويش ‍ برمى گزيند.

در تعدادى از روايات ، زمان آخرين مرحله زمينه سازى آنان كه متصل به ظهور حضرت مهدى عليه السلام است مشخص گرديده كه شش سال خواهد بود. اين برهه ، مرحله شعيب و خراسانى است ، از محمد بن حنيفه نقل شده است كه فرمود:

((درفشهاى سياهى از بنى عباس و پس از آن درفشهاى سياه ديگرى از خراسان خروج مى كنند كه حاملان آنها كلاه سياه و لباس سفيد بر تن دارند، پيشاپيش آنان مردى است كه وى را صالح بن شعيب يا شعيب بن صالح مى نامند او از قبيله بنى يمنم است آنان نيروهاى سفيانى را شكست داده و در بيت المقدس فرود مى آيند تا مقدمه حكومت حضرت مهدى عليه السلام را فراهم آورند، تعداد سيصد تن ديگر از شام به او مى پيوندد، فاصله خروج او تا تقديم زمام امور را به حضرت مهدى عليه السلام هفتاد و دو ماه ميباشد.)) (274)

بعلاوه روايت هفتاد و دو ماه اگر چه قابل قبول است . چون به طرق زيادى از محمدبن حنيفه نقل شده است و روايات ، گوياى اين است كه وى داراى نوشته اى از پدر بزرگوارش حضرت على عليه السلام بوده كه حضرت آن را از گفتار پيامبر صلى الله عليه و آله نوشته بود و در آن حوادث و پيش آمدهاى آينده بوده ، بلكه بنا بگفته برخى روايات ، در آن نوشته ، نام تمام فرمانروايان حاكم بر مسلمانان ، تا روز قيامت ذكر شده بوده و آنرا فرزندش ابوهاشم از وى به ارث برده و نام كسانى را كه از عباسيان حكومت خواهند كرد به اطلاع آنان رسانده است ....

اما با اين همه ، آنچه كه در مسئله خراسانى و شعيب بهتر بنظر مى رسد، رواياتى است كه مى گويد خروج خراسانى و شعيب همزمان خروج سفيانى و يمنى است ، چون اين روايات ، منتسب به امامان عليه السلام ميباشد و سندش محكمتر است ، بلكه در اين روايات احاديث صحيح (277) السندى نيز مانند روايت ابوبصير از امام باقر عليه السلام وجود دارد.

در هر صورت ، اين مرحله از حكومت زمينه سازان دولت حضرت ، چنانچه ما هم ترجيح داديم ، سال قبل از ظهور وى و يا احتمال اينكه شش سال باشد و در هر حال آخرين مرحله حكومت آنهاست ، اما آنچه مشكل بنظر مى رسد، شناخت مراحل ديگر دولت آنها قبل از آخرين مرحله آن است و اينكه فاصله بين آغاز حكومت آنان بواسطه مردى از قم بين خروج سيد خراسانى و شعيب چقدر است ؟...اين در حقيقت بخشى مفقود از سلسله روايات مربوط به ايرانيان است كه من در روايات نديدم چه اندازه بوده است ... آرى در برخى از روايات ، اشاره هايى در اين زمينه وجود دارد كه بعد از بيان مهم ترين روايات مربوط به حكومت آنان ، خواهد آمد.

 273- بحار ج 52 ص 63.

274- نسخه خطى ابن حماد ص 84 و قريب به همين مضمون در ص 74.

275- بحار ج 52 ص 210.

276- بحار ج 52 ص 232.

277- روايت صحيح آنست كه تمام راويان آن ثقه و مورد اعتماد باشند.

278- بحار ج 52 ص 252 بنقل از اربعين حافظ ابونعيم .

 

 8-  كتاب : مائتان وخمسون علامة حتى ظهور الإمام المهدي (ع)

شعيب بن صالح التميمي في بلدة سمرقند(السوفياتية)كما في كتاب كفاية الموحدين للسيد إسماعيل النوري.

عن الإمام الباقر(ع):(التميمي الذي هو قلانس جيشه سود وثيابهم بيض يهزمون السفياني ويتقدمون إلى الغرب حتى ينزلوا بيت المقدس ويهيئون للمهدي سلطانه ويكون بين خروجه وبين أن يسلّم المهدي اثنان وسبعون شهراً).

عن النبي(ص):((تخرج رايات من المشرق يقودها رجل من تمتم يقال له شعيب بن صالح فيستنفذ ما في أيديهم من سبي أهل الكوفة ويقتلهم)).

وعنه(ص):((يلقي أهل بيتي بلاء حتى يبعث الله راية من المشرق سوادء من نصرها نصره الله ومن خذلها خذله الله حتى يأتوا رجلاً اسمه كأسمي فيولونه أمرهم فيؤيده الله بنصره))وقال:((إذا رأيتم ذلك فعليكم بالرجل التميمي فإنه يقبل من جهة المشرق وهو صاحب راية المهدي))وعنه(ص):((يا جعفر ألا أبشّرك؟ قال:بلى يا رسول الله،فقال إنّ الذي يدفعها إلى القائم هو من ذريّتك أتدري من هو؟قال:لا، قال:ذاك الذي وجهه كالدينار وأسنانه كالمنشار وسيفه كحريق النار.. )).

وتحركت عساكر خراسان وتبع شعيب بن صالح التميمي في بطن الطالقان وبويع السيد الموسوي وفي عبارة لسعيد السوس بخوزستان وعقدت الراية لقناة كردان،وعن الإمام الحسن(ع):(يخرج بالرّي رجل ربعه أسمر من آل تميم كوسج يقال له شعيب بن صالح في أربعة آلاف).

 

9- عن عمار بن ياسر: المهدي على لوائه شعيب بن صالح. - الشيعة والرجعة ج1- ص 211

وفي رواية أخرى: إن على مقدمة جيش المهدي رجلاً من تميم ضعيف اللحية يقال له شعيب بن صالح. - ابن حماد ص 86

وعن محمد بن الحنفية: ثم تخرج من خراسان رايات سود قلانسهم سود وثيابهم بيض، على مقدمتهم رجل يقال له شعيب بن صالح من تميم، يهزمون أصحاب السفياني، حتى تنزل ببيت المقدس توطئ للمهدي سلطانه.

 

أما مواصفاته بحسب الروايات كالتالي:

1- شاب أسمر.

2- خفيف اللحية.

3- نحيل.

4- قائد القوات.

5- صاحب بصيرة ويقين وتصميم لا يلين.

6- رجل حرب من الطراز الأول لا ترد له راية.

7- إنه من أهل الري (طهران).

  


پنج شنبه 30 مرداد 1393

|
 
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد

این همه لاف زدن و مدعی اهل ظهور، پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم، سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است، آن قدر مرد نبودیم که یارش باشیم، اگر آمد خبر رفتن مارا بدهید، به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم. به اميد ظهور منجي عالم كسي كه با آمدنش دنيا را گلباران و دل موئمنان را روشن و باعث نابودي شياطين زمين مي شود این وبلاگ برای نشان دادن اطلاعات بسیار ریزی در مورد دردانه زهرا(س) شکل گرفته شده بلکه بتواند باعث خوشنودی آقا صاحب الزمان (عج) بشود
پست الکترونیک

پروفایل مدیر وبلاگ

 

مطالب اخیر

راز نهفته غیبت مولایم ،صاحب شمشیر حضرت بقیة الله ارواحنا فداه

دلایل محرومیت بشریت از دردانه زهرا ، گل باغ لیلا ، کس بی کس های شب های ائمه ، مولانا صاحب الزمان(عج)

چگونه ساخته شدن مسجد مقدس حمکران به فرمان سحرخیزمدینه حضرت مهدی ارواحنافداه

روایات و منابع معتبر در مورد شعیب بن صالح

راز نام گذاری مولایم صاحب الزمان به قائم

( استمرار ولایت از ابراهیم خلیل الله تا طاووس بهشت مهدی فاطمه (س

جنگ های آغازین دولت مهدی موعود(عج)آنکه با آمدنش آرزوی تمامی انبیا را براورده می کند

راه های ارتباط با دردانه زهرا (س)

وظایف منتظران غریب عالم . دردانه فاطمه(س)

نقش نوجوانان در حکومت مهدی نرگس

آثار بحث در مورد منتقم خون شاه شیب الخضیب (ع) در این بحره زمان

بحث کردن از مهدویت در این بحره از زمان

مسجد جمکران تسلی بخش دل های غمگین عشاق یوسف زهرا(س)

تنها نشانه الله جگر گوشه تمام معصومین کسی که عیسی (ع) پشت سر او نماز می گذارد در قرآن مبین

یوسف زهرا از کدامین نسل است

اصحاب و یاران دردانه گل صیقل بانو (نرجس خاتون)

به امامت رسیدن غریب عالم (عج) در کودکی

اسامی صحر خیز مدینه در دیگر ادیان

مام زمان (عج) از فرزندان امام حسن مجتبي(ع) است يا امام حسين (ع)؟

حضرت مهدی (عج)در آیات مبارک قرآن کریم

نفس ذکیه کسی که 15 روز بعد از مرگش حضرت قائم می آید

شهادت ابا الحسن (عج)

عزای ابا عبدالله (ع) در شهادت قائم آل محمد

رجعت شاه تشنه لبان

شعار یاران آقا به هنگام حمله به شیاطین روی زمین

چهل حدیث از غریب زهرا(س)

ضرورت غیبت آخرین امام آسمان ولایت الهی

بعضی از نشانه های مولایمان مهدی صاحب الزمان (عج)

مطالبی در مورد تک دردانه زهرا(س)

مطالب زیبا در مورد ظهور آخرین خورشید امامت و ولایت

مهدی جان در احادیث شیعه وسنی

دجال انسان موعود صهیونیست!!!

روز ها در عصر مهدی جان

چند دعا در مورد مهدی موعود

صورت وسیرت ابا صالح

آیا امام زمان (عج) زن و فرزند دارند

مادر حضرت مهدی (عج) حضرت نرجس

چند مطلب زیبا در مورد تولد و ظهور در مورد در دانه زهرا(س)

تفاوت های حضرت با امام حسین (ع)

شباهت های حضرت به امام حسین (ع)

مطالب ارزنده در مورد امام زمان

 

نویسندگان

خادم الحسين

 

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ولايت آسماني مهدي و آدرس velayatmahdimood.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

هندسه درایران

کانون گفتوگوی قرآنی

احادیث

اولین آیه ای که حضرت تلاوت فرمودند

سوال های قرآنی

ردیاب ماشین

جلوپنجره اریو

اریو زوتی z300

جلو پنجره ایکس 60

 

امکانات جانبی

RSS 2.0

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 59
بازدید ماه : 65
بازدید کل : 28875
تعداد مطالب : 42
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


ztfhtbji9xir1g6d9tz.jpg
ztfhtbji9xir1g6d9tz.jpg
 

دانشنامه مهدویت

 مهدویت امام زمان (عج)
 

لوگوی دوستان

 

 

پیوندهای روزانه

حمل و ترخیص خرده بار از چین

حمل و ترخیص چین

جلو پنجره اسپرت

سفارش آنلاین قلیون

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin