ولايت آسماني مهدي

 

 

راز نهفته غیبت مولایم ،صاحب شمشیر حضرت بقیة الله ارواحنا فداه

راز غیبت امام عصر(ارواحنا فداه)

 

امام مهدی(ارواحنا فداه) چرا غایب است و علّت و جهتش چیست؟ پاسخ این مسئله بسیار مشكل است زیرا كه مسئله‌ای عقلی نیست تا با براهین عقلی پاسخ داده شود و نیز عرفی هم نیست تا عرف و عقلا آن را درك كنند، بلكه این موضوع تعبّدی است و باید پاسخ آن از منابع وحی؛ رسول خدا و اهل بیت طاهرینش(علیهم السلام) اخذ شود. وقتی كه به اخبار آل محمد(ص) مراجعه می‌كنیم می‌بینیم كه اختلاف نظر بسیار در این‌باره وجود دارد. حال شماری از روایت‌ها را بررسی می‌كنیم تا ببینیم كدام دیدگاه مناسب است تا بدان روی آورد.

 

روایت‌ها دلیل غیبت را شش دسته دانسته‌اند:

1. خوف و ترس

شماری از اخبار دلالت دارد كه خوف و ترس باعث غیبت مهدی(عج) است كه از این جمله است:

حضرت امام صادق(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: آن شخص [امام مهدی(عج)]باید غایب شود. شخصی سؤال كرد برای چه یا رسول‌الله؟ فرمود: خوف قتل وی در میان است.

منصور دوانیقی ـ خلیفة عباسی ـ حضرت صادق(علیه السلام) را چندین مرتبه آزار داد، ولی روزی آن حضرت را احضار كرد و بعد از آنكه صحبت‌هایشان تمام شد گفت: یا اباعبدالله، یك سؤال از تو می‌پرسم، راستش را به من بگو. امام صادق(علیه السلام) فرمود: من به هیچ كس دروغ نگفته و نمی‌گویم چه رسد به تو. پرسید آیا مهدی موعود تو هستی؟ فرمودند: نه. سؤال كرد: پس كیست؟ جواب داد: ششمین از فرزندان من خواهد بود. باز پرسید: آیا در زمان من می‌آید؟ گفت: نه. دوباره سؤال كرد: آیا در زمان فرزند من خواهد آمد؟ فرمود: نه. سپس حضرت را آزاد كرد.

همانا حضرت حسین(علیه السلام) بعضی از اهل كوفه را در حمله‌هایی كه در كربلا به آنها داشت نمی‌كشت با اینكه می‌توانست آنان را بكشد و بعضی دیگر را می‌كشت. دربارة این قضیه از آن حضرت سؤال شد. پاسخ داد: «در صلب آن كسانی كه نمی‌كشم از اهل ایمان می‌بینم

از این حدیث آشكار می‌شود كه حاكمان می‌ترسیدند مبادا امام معاصرشان حضرت مهدی(عج) باشد لذا هر خلیفه و پادشاه در كمین بود تا او را بكشد. بنابراین بر امام مهدی(عج) لازم و واجب بود كه به خاطر وجوب حفظ نفس، آن هم نفس شریفی كه جهان به وجودش بستگی دارد، غایب باشد.

 

2. فرار از بیعت

از اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده است كه امام مهدی(عج) برای اینكه مشغول‌الذمه كسی نباشد و كسی با او بیعت نكند تا در نتیجه وامدار كسی نباشد، از نظرها پنهان شده است.

حضرت امام صادق(ع) فرمودند: صاحب این امر ـ حضرت مهدی(عج) ـ ولادتش از این خلق روی زمین پنهان است تا اینكه وقتی كه ظهور می‌كند هیچ كس بیعت و پیمانی در گردن وی نداشته باشد. خدای تعالی در یك شب فرج حضرت مهدی(عج) را عملی می‌كند.(1)

روایات زیاد دیگری نیز به این معنا نقل شده است كه حضرت مهدی(عج) خود می‌فرماید: پدران من هركدام به گونه‌ای بیعت اصحاب و حتی افراد سركش زمان خود را بر گردن داشتند ولی من خروج و ظهور می‌كنم در حالی كه بیعت هیچ‌كس از سركشان و طاغوت‌ها بر گردنم نیست.

 

3. تطابق با سایر پیامبران

سدیر گوید: حضرت امام صادق(ع) فرمود:

قائم ما غیبتی دارد كه مدتش طولانی است. گفتم: یابن رسول‌الله این غیبت طولانی برای چیست؟ فرمود: همانا خدای عزّوجلّ ابا دارد از اینكه سنّت‌های پیغمبران(علیهم السلام) در غیبت‌هایشان را در مورد امام قائم جاری نكند و برای امام(عج) چاره‌ای نیست جز اینكه دورة غیبت‌هایشان را سپری كند. خدای عزّوجلّ می‌فرماید: «البته شما قطعاً سنت‌های پیشینیان را خواهید گذراند»(2). (3).

 

 

4. اتمام نقمت بر كافران

وجود امام(ع) برای كافران نقمت است و وقتی كه ظهور می‌كند تمامی كافران را می‌كشد و نابود می‌كند مگر كسانی كه ایمان بیاورند. هنگامی كه امام(عج) ظهور می‌كند باید در اصلاب كفّار، مؤمنی نباشد چنان‌كه شیوة ائمة اطهار(ع) چنین بود، زیرا ایشان گویا می‌دیدند كه مؤمنی در اصلاب كافران وجود دارد.

 روایت شده است: همانا حضرت حسین(علیه السلام) بعضی از اهل كوفه را در حمله‌هایی كه در كربلا به آنها داشت نمی‌كشت با اینكه می‌توانست آنان را بكشد و بعضی دیگر را می‌كشت. دربارة این قضیه از آن حضرت سؤال شد. پاسخ داد: «در صلب آن كسانی كه نمی‌كشم از اهل ایمان می‌بینم».(4)

ائمة طاهرین(ع) برای حفظ مؤمنان و ذریّة آنان خانه‌نشین شدند و در میدان جنگ كسی را كه مؤمنی در صلبش بود نمی‌كشتند كه همین خود یكی از حكمت‌ها و فلسفه‌های غیبت حضرت مهدی(عج) است. اگر آن حضرت ظهور كند برای كافران نقمت است، باید تمامی آنان را بكشد و زمین را از لوث وجودشان پاك گرداند. لذا در غیبت باقی است تا مؤمنان از اصلاب كفّار خارج شده و دیگر مؤمنی در صلب هیچ كافری نباشد.

 

5. امتحان و آزمایش مردم

از فلسفة غیبت آن حضرت امتحان مردم است تا مردم آزمایش شوند و مؤمنان بر دین مقدس اسلام و عقاید حقّه‌اش باقی بمانند و منافقان و مخالفان واضح و آشكار گردند.

زراره می‌گوید، شنیدم حضرت صادق(علیه السلام) می‌فرمود: «حضرت مهدی(عج) پیش از قیام و ظهورش غیبتی دارد. عرض كردم: برای چه؟ فرمود، می‌ترسد و به شكم و گردن خود اشاره كرد. (یعنی دشمنان او را می‌كشند یا شكمش را می‌شكافند یا گردنش را می‌زنند) سپس فرمود: وی همان كسی است كه مورد انتظار مردم است كه عده‌ای در ولادتش شك دارند. برخی می‌گویند: وقتی كه پدرش از دنیا رفت، او هم مرد و پدرش ابتر بود (یعنی فرزندی نداشت). بعضی دیگر می‌گویند دو سال پیش از وفات پدرش متولّد شد. غیبت وی به این علت است كه خدای عزّوجلّ دوست دارد كه خلق عالم را امتحان و آزمایش كند و در این هنگام اهل باطل می‌خواهند مردم را گمراه كنند در دل‌های مردم شكّ و تردید می‌كنند».(5)

 

6. رشد عقل‌ها

از حكمت‌های غیبت امام مهدی(عج) این است كه مسلمانان در باورها، اندیشه‌ها و فقه اسلام، خودكفا می‌شوند و قدرت علمی اسلام را پیشرفت می‌دهند و با بهره‌گیری از روش‌ها و فرمایش‌های بزرگان اهل بیت(علیهم السلام) قدرت و نیروی علمی اسلام را بالا می‌برند تا اینكه اسلام برای همیشه آمادة پذیرش انسان‌های كامل خواهد شد.

حضرت امام سجاد(علیه السلام) به ابوخالد كابلی فرمود: «ای اباخالد مردم زمان غیبت حضرت مهدی(عج) كه قائل به امامت آن بزرگوار هستند و انتظار ظهورش را می‌كشند، بر مردم همة زمان‌ها برتری دارند، زیرا خدای تعالی به ایشان به اندازه‌ای عقل، فهم و شناخت داده است كه غیبت آن حضرت نزد ایشان به منزلة مشاهده و عیان است و خدا ایشان را همانند كسانی قرار داده است كه در ركاب پیغمبر خدا(ص) با شمشیر جهاد می‌كردند (و اینان مقامشان مانند مجاهدان بدر و احد است) ایشانند كه حقیقتاً خالص از هر شكّ و شبهه هستند و اینها شیعیان راستین ما و مبلغّان دین و دعوت كنندگان دین خدا هستند؛ هم در پنهانی و هم آشكارا».(6)

حضرت امام صادق(ع) فرمودند: صاحب این امر ـ حضرت مهدی(عج) ـ ولادتش از این خلق روی زمین پنهان است تا اینكه وقتی كه ظهور می‌كند هیچ كس بیعت و پیمانی در گردن وی نداشته باشد. خدای تعالی در یك شب فرج حضرت مهدی(عج) را عملی می‌كند

7. افشای اسرار توسط شیعیان

افشاگری شیعیان از جمله چیزهایی است كه دلیل غیبت شمرده شده است، زیرا اینها نمی‌توانستند از نقل اسراری كه ائمة طاهرین(علیهم السلام) برایشان بیان می‌كردند و یا معجزات محرمانه‌ای كه انجام می‌دادند، خودداری كنند. بلكه افشا می‌كردند و باعث زحمت و گرفتاری امامان(علیهم السلام) می‌شدند و گاهی به قتل و شهادت آن بزرگواران منجر می‌شد.

بزنطی از حضرت ثامن الحجج، علی بن موسی‌الرضا(علیه السلام) نقل می‌كند:

اگر عالمان (امامان و پیشوایان بر حق) كسانی را می‌یافتند كه با آنها سخن گویند و آنان نیز اسرار و مطالب محرمانة ایشان را كتمان كنند، البته حدیث‌ها می‌گفتند و حكمت و علم‌های تازه را برای شما پخش می‌كردند و لیكن شما مبتلا و گرفتار افشاگری شدید هستید و هر چه دیدید یا شنیدید پخش می‌كنید و شما مردمی هستید كه ما را در قلب‌ خود دوست دارید و محبّت قلبی شما ثابت است ولی كار شما با دل‌هایتان مخالفت دارد.(7)

از این حدیث‌ به دست می‌آید افشاگری شیعه یكی از دلیل‌های غیبت است. چه بسا این دلیل از مصداق‌های دلیل اوّل ـ خوف قتل و تقیه ـ باشد.

 

8. غیبت از اسرار

تمامی این دلیل‌ها، علت، سبب و فلسفة غیبت آن حضرت هستند و علاوه بر اینها حكمت‌های زیادی دارد كه از تیررس فكر ما دور است و نمی‌توانیم آنها را درك كنیم و ائمة اطهار(علیهم السلام) هم برای ما بیان نكرده‌اند، زیرا ما ظرفیّت آن را نداشته‌ایم كه آنها را بفهمیم. همین بی ظرفیتی باعث انحراف یا ارتداد می‌شود. لذا مصلحت نبود كه امامان آنها را بیان كنند.

عبدالله بن فضل هاشمی گوید: شنیدم حضرت امام صادق(ع) می‌فرمود: «صاحب امر غیبتی دارد كه ناچار باید واقع شود. در آن غیبت هر كسی كه بر باطل است به شك می‌افتد عرض كردم: فدای شما گردم، برای چه باید آن حضرت غایب شود؟

فرمود: ما از طرف خدا مأذون نیستیم آن را برای شما بیان كنیم. عرض كردم: وجه حكمت غیبت آن حضرت چیست؟ فرمود: وجه حكمتش همان وجه حكمت غیبت حجّت‌های خدای تعالی است (چنان‌كه خضر، یوسف، یونس و دیگران مدّتی از زمان خود را در غیبت به سر بردند) حكمت غیبت حضرت مهدی(ع) بیان نمی‌شود مگر بعد از آنكه آن بزرگوار ظهور كند، هم چنانكه حكمت‌ كارهایی كه حضرت خضر پیغمبر انجام داد مانند شكستن كشتی، روی آب دریا و كشتن یك پسربچة بی‌گناه و ساختن دیوار برای حضرت موسی(ع) آشكار نشد مگر پس از آنكه بنا شد از هم جدا شوند.(8)

 

پی‌نوشت‌ها:

1. علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 96، ح 15.

2. سورة انشقاق (84)، آیات 19 و 84.

3. بحارالانوار، ج 52، ص 90، ح 3.

4. علامه عسكری، سید مرتضی، معانی السبطین، ج 52، ج 2، ح 17.

5. بحارالانوار، ج 51، ص 95، ح 10.

6. همان، ج 52، ص 122، ح 4.

7. همان، ص 110.

8. همان، ص 91، ح 4

 


یک شنبه 20 ارديبهشت 1394

|
 

دلایل محرومیت بشریت از دردانه زهرا ، گل باغ لیلا ، کس بی کس های شب های ائمه ، مولانا صاحب الزمان(عج)

در روايتي آمده است: روزي ابن عباس خدمت حضرت مولا اميرالمؤمنين(ع) عرض مي‌كند: يا اميرالمؤمنين مگر ذوالفقارت كُند شده يا اينكه بازويت خسته شده‌ است، چرا در كنج خانه‌ نشسته‌اي؟ حقّت را گرفته‌اند و دست به هيچ اقدامي نمي‌زني؟

امام مهدي(ع) چرا غايب است و علّت و جهتش چيست؟ پاسخ اين مسئله بسيار مشكل است زيرا كه مسئله‌اي عقلي نيست تا با براهين عقلي پاسخ داده شود و نيز عرفي هم نيست تا عرف و عقلا آن را درك كنند، بلكه اين موضوع تعبّدي است و بايد پاسخ آن از منابع وحي؛ رسول خدا و اهل بيت طاهرينش(ع) اخذ شود. وقتي كه به اخبار آل محمد(ع) مراجعه مي‌كنيم مي‌بينيم كه اختلاف نظر بسيار در اين‌باره وجود دارد. حال شماري از روايت‌ها را بررسي مي‌كنيم تا ببينيم كدام ديدگاه مناسب است تا بدان روي آورد. 
روايت‌ها دليل غيبت را شش دسته دانسته‌اند:

1. خوف و ترس
شماري از اخبار دلالت دارد كه خوف و ترس باعث غيبت مهدي(ع) است كه از اين جمله است:
حضرت امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا فرمود، آن شخص [امام مهدي(ع)]بايد غايب شود. شخصي سؤال كرد براي چه يا رسول‌الله؟ فرمود: خوف قتل وي در ميان است.
روايت‌هاي زيادي بدين معنا وارد شده است.

چرا امامان ديگر نمي‌ترسيدند؟
رسول خدا(ص) در اين خصوص مي‌فرمايد: 
حضرت مهدي از ذريّة من خواهد آمد، تمامي جبّاران و ستم‌گران و شاهان عالم را خواهد كشت و فقط يك قدرت حكم‌فرما خواهد بود.

خلفا و سلاطين هم مي‌خواستند او را از بين ببرند، لذا بيشتر از ترس اينكه اين امامان مبادا مهدي(ع) باشند آنان را اذيت يا شهيد مي‌كردند.

منصور دوانيقي ـ خليفة عباسي ـ حضرت صادق(ع) را چندين مرتبه آزار داد، ولي روزي آن حضرت را احضار كرد و بعد از آنكه صحبت‌هايشان تمام شد گفت: يا اباعبدالله، يك سؤال از تو مي‌پرسم، راستش را به من بگو. امام صادق(ع) فرمود: من به هيچ كس دروغ نگفته و نمي‌گويم چه رسد به تو. پرسيد آيا مهدي موعود تو هستي؟ فرمودند: نه. سؤال كرد: پس كيست؟ جواب داد: ششمين از فرزندان من خواهد بود. باز پرسيد: آيا در زمان من مي‌آيد؟ گفت: نه. دوباره سؤال كرد: آيا در زمان فرزند من خواهد آمد؟ فرمود: نه. سپس حضرت را آزاد كرد.

از اين حديث آشكار مي‌شود كه حاكمان مي‌ترسيدند مبادا امام معاصرشان حضرت مهدي(ع) باشد، و بر اساس ترس دشمنان را قلع و قمع مي‌كردند. البته چنان در خبرها به طور پيوسته نهمين فرزند امام حسين(ع) امام موعود معرفي شد و نشانه‌هاي آن حضرت مشخص شد كه امام موعود در وجود يك نفر تجلي پيدا كرد.

لذا هر خليفه و پادشاه در كمين بود تا او را بكشد. بنابراين بر امام مهدي(ع) لازم و واجب بود كه به خاطر وجوب حفظ نفس، آن هم نفس شريفي كه جهان به وجودش بستگي دارد، غايب باشد. در اخبار بسياري رسيده كه: 
اگر حجّت خدا بر روي زمين نباشد زمين اهلش را فرو مي‌برد.

پس ترس حضرت مهدي(ع) به خاطر جان خودش نيست، بلكه تقية امام(ع) براي حفظ مصلحت كل عالم است. به همين دليل ذكر نام آن حضرت از جانب شرع مطّهر ممنوع شده است. پس غايب بودن و تصرفش در باطن جهان آفرينش ضروري‌ترين واجب است.


2. فرار از بيعت
از اهل بيت(ع) نقل شده است كه امام مهدي(ع) براي اينكه مشغول‌الذمه كسي نباشد و كسي با او بيعت نكند تا در نتيجه وامدار كسي نباشد، از نظرها پنهان شده است.

حضرت امام صادق(ع) فرمودند: صاحب اين امر ـ حضرت مهدي(ع) ـ ولادتش از اين خلق روي زمين پنهان است تا اينكه وقتي كه ظهور مي‌كند هيچ كس بيعت و پيماني در گردن وي نداشته باشد. خداي تعالي در يك شب فرج حضرت مهدي(ع) را عملي مي‌كند.1

يازده روايت ديگر از ابي‌بصير و دوازده روايت از جميل و سيزده روايت از هشام بن سالم و چهارده روايت از حسن بن فضال و هفت روايت از اسحاق بن يعقوب به اين معنا نقل شده است كه حضرت مهدي(ع) خود مي‌فرمايد: پدران من هركدام به گونه‌اي بيعت اصحاب و حتي افراد سركش زمان خود را بر گردن داشتند ولي من خروج و ظهور مي‌كنم در حالي كه بيعت هيچ‌كس از سركشان و طاغوت‌ها بر گردنم نيست.


3. تطابق با ساير پيامبران
سدير گويد: حضرت امام صادق(ع) فرمود: 
قائم ما غيبتي دارد كه مدتش طولاني است. گفتم: يابن رسول‌الله اين غيبت طولاني براي چيست؟ فرمود: همانا خداي عزّوجلّ ابا دارد از اينكه سنّت‌هاي پيغمبران(ع) در غيبت‌هايشان را در مورد امام قائم جاري نكند و براي امام(ع) چاره‌اي نيست جز اينكه دورة غيبت‌هايشان را سپري كند. خداي عزّوجلّ مي‌فرمايد: «البته شما قطعاً سنت‌هاي پيشينيان را خواهيد گذراند»2. 3


4. اتمام نقمت بر كافران
وجود امام(ع) براي كافران نقمت است و وقتي كه ظهور مي‌كند تمامي كافران را مي‌كشد و نابود مي‌كند مگر كساني كه ايمان بياورند. هنگامي كه امام(ع) ظهور مي‌كند بايد در اصلاب كفّار، مؤمني نباشد چنان‌كه شيوة ائمة اطهار(ع) چنين بود، زيرا ايشان گويا مي‌ديدند كه مؤمني در اصلاب كافران وجود دارد.

ابراهيم كرخي مي‌گويد: خدمت امام صادق(ع) عرض كردم: چرا اميرالمؤمنين(ع) در مرحلة اول با مخالفان خود نجنگيد و خانه‌نشين شد؟ فرمود: به دليل آية شريفه‌اي كه مي‌فرمايد: «اگر زايل و برطرف شوند البته عذاب مي‌كنيم كافران را به عذاب دردناك». عرض كردم: مراد از تزايل و زايل شدن چيست؟ فرمود: وديعه‌ها مؤمنين هستند در صلب كافران (يعني در صلب اين كافران نطفه‌هايي وجود دارد كه آنها مؤمن خواهند بود و براي اينكه اين مؤمنين، پيش از تولد كشته و نابود نشوند علي(ع) دست به ذوالفقار نبرد و كفّار را نكشت). فرمود: همين‌طور، قائم آل‌محمد(ص) هرگز ظاهر نمي‌شود تا اينكه امانت‌هاي خداي عزّ و جلّ از صلب كفّار خارج شوند. وقتي كه آنان خارج شدند، حضرت مهدي(ع) ظهور مي‌كند. از دشمنان خدا بر هر كس كه ظاهر شود و در برابرش بايستد و قد علم كند، همه را مي‌كشد و زمين را از لوث وجود كفّار پاك مي‌كند و عدل و داد را در روي زمين گسترش مي‌دهد.


خانه‌نشيني امام علي‌(ع) 
در روايتي آمده است: روزي ابن عباس خدمت حضرت مولا اميرالمؤمنين(ع) عرض مي‌كند: يا اميرالمؤمنين مگر ذوالفقارت كُند شده يا اينكه بازويت خسته شده‌ است، چرا در كنج خانه‌ نشسته‌اي؟ حقّت را گرفته‌اند و دست به هيچ اقدامي نمي‌زني؟ فرمود: «ابن عباس صبر كن خواهي ديد كه نه ذوالفقار كُند شده و نه بازويم خسته شده است، بايد صبر كرد». ابن عباس مي‌گويد، همين طور در انتظار بودم و روزشماري مي‌كردم به قدري كه سرانجام مأيوس شدم. با خود فكر كردم ديگر اميرالمؤمنين(ع) به ميدان جنگ نخواهد رفت، زيرا كه حاضر نيست در لشكر مخالفان شركت كند، قدرت را هم كه از او گرفته‌اند. تقريباً نزديك بيست و پنج سال گذشت و من به كلّي قضيه را فراموش كرده بودم تا اينكه حضرت به خلافت ظاهري رسيد و جنگ صفّين پيش آمد و به طرف صفّين مي‌رفتيم. در بين راه اميرالمؤمنين بالاي يك تپّه‌اي سوار اسب شد و به من فرمود: 
ابن عباس همراه من بيا. خدمتش رفتم، آن حضرت خطاب به مردم دست بلند كرد و فرمود: «آيا كسي هست مرا ياري كند؟» ناگهان چهار هزار جوان خود را از اسب‌ها پايين افكندند و شمشيرها را از نيام كشيدند و عرض كردند: يا اميرالمؤمنين تا رگ‌هاي گردنمان حركت كند و خون در رگ‌هاي ما جريان داشته باشد دست از ياري‌ات برنمي‌داريم و در ركابت جان فشاني مي‌كنيم.

اميرالمؤمنين(ع) فرمود: اين افراد را در چه سنّي مي‌بيني؟ ابن عباس مي‌گويد، به آن جوانان نظري انداختم و پاسخ دادم: اينها را در سنين بيست تا بيست‌وپنج سالگي مي‌بينم. حضرت فرمود: «ابن عباس، اگر آن روز ذوالفقار كند نشده بود اين جوان‌مردان مؤمن به حقيقت فداكار در صلب پدرها يا در رحم مادرها از بين مي‌رفتند؛ آيا حيف نبود چنين مردان با ايمان و با فضيلتي به كلّي نابود مي‌شدند؟»

از اين روايت معلوم مي‌شود كه آن بزرگوار در موقع برپايي غوغا در خانه‌اش گويا با چشم بصيرت مؤمنان را در اصلاب پدرانشان مي‌ديد. وي دست بر روي دست گذاشت تا اينكه ريسمان بر گردنش بستند و براي بيعت به طرف مسجد بردند. اين چهار هزار نفر نمونه‌اي بودند از ميليون‌ها مؤمني كه آن بزرگوار در اصلاب پدران مي‌ديد.

امام حسين(ع) در كربلا كسي را كه مؤمني در صلبش بود نمي‌كشت. روايت شده است: همانا حضرت حسين(ع) بعضي از اهل كوفه را در حمله‌هايي كه در كربلا به آنها داشت نمي‌كشت با اينكه مي‌توانست آنان را بكشد و بعضي ديگر را مي‌كشت. دربارة اين قضيه از آن حضرت سؤال شد. پاسخ داد: «در صلب آن كساني كه نمي‌كشم از اهل ايمان مي‌بينم».6

حضرت امام زين‌العابدين(ع) مي‌فرمايد: «ديدم در روز عاشورا كسي نيزه‌اي به پدر بزرگوارم زد، ولي پدرم عكس‌العملي نشان نداد و او را نكشت. وقتي كه امامت به من منتقل شد، دانستم كه يكي از دوستان ما در صلب او بوده‌ است».7


ولادت مؤمناني كه در صلب كافران‌اند
ائمة طاهرين(ع) براي حفظ مؤمنان و ذريّة آنان خانه‌نشين شدند و در ميدان جنگ كسي را كه مؤمني در صلبش بود نمي‌كشتند كه همين خود يكي از حكمت‌ها و فلسفه‌هاي غيبت حضرت مهدي(ع) است. اگر آن حضرت ظهور كند براي كافران نقمت است، بايد تمامي آنان را بكشد و زمين را از لوث وجودشان پاك گرداند. لذا در غيبت باقي است تا مؤمنان از اصلاب كفّار خارج شده و ديگر مؤمني در صلب هيچ كافري نباشد. 

آية شريفة «و لا يلدوا إلاّ فاجراً كفّارا8؛ و نزايند جز گنهكار ناسپاس»، در خصوص زمان حضرت نوح(ع) هم هست. آن حضرت مي‌ديد كه ديگر نطفة مؤمنان در صلب آن كافران نيست آن وقت نفرين كرد و حضرت پروردگار ـ جلّ جلاله ـ هم مستجاب نمود و آن طوفان عجيب واقع شد و تمام كافران را نابود كرد.

امام صادق(ع) در تفسير آية «و كذلك نري ابراهيم ملكوت السموات و الأرض9؛ و بدين گونه بنمايانيم به ابراهيم ملكوت آسمان‌ها و زمين را»، فرمودند:10 «زماني كه حضرت ابراهيم(ع) اعماق آسمان‌ها و زمين را ديد، متوجه شد يك نفر زنا مي‌كند. نفرين كرد و آن شخص مُرد و تا سه نفر زاني را نفرين كرد و هر سه مَردند. 

خداي عزّ و جّل به سوي ابراهيم وحي فرستاد: اي ابراهيم دعاي تو مستجاب است، پس نفرين نكن به بندگان من، همانا من بندگانم را سه طايفه آفريدم: 
1. بنده‌اي كه فقط مرا مي‌پرستد و هيچ شريك براي من نمي‌گيرد، او را ثواب و پاداش خوب مي‌دهم. 
2. بنده‌اي كه غير مرا مي‌پرستد آن هم از من فوت نمي‌شود. 3. بنده‌اي كه غير مرا مي‌پرستد اما من از صلب او يك خدا پرست بيرون مي‌آورم».10


5. امتحان و آزمايش مردم
از فلسفة غيبت آن حضرت امتحان مردم است تا مردم آزمايش شوند و مؤمنان بر دين مقدس اسلام و عقايد حقّه‌اش باقي بمانند و منافقان و مخالفان واضح و آشكار گردند.

زراره مي‌گويد، شنيدم حضرت صادق(ع) مي‌فرمود: «حضرت مهدي(ع) پيش از قيام و ظهورش غيبتي دارد. عرض كردم: براي چه؟ فرمود، مي‌ترسد و به شكم و گردن خود اشاره كرد. (يعني دشمنان او را مي‌كشند يا شكمش را مي‌شكافند يا گردنش را مي‌زنند) سپس فرمود: وي همان كسي است كه مورد انتظار مردم است كه عده‌اي در ولادتش شك دارند. برخي مي‌گويند: وقتي كه پدرش از دنيا رفت، او هم مرد و پدرش ابتر بود (يعني فرزندي نداشت). بعضي ديگر مي‌گويند دو سال پيش از وفات پدرش متولّد شد. غيبت وي به اين علت است كه خداي عزّوجلّ دوست دارد كه خلق عالم را امتحان و آزمايش كند و در اين هنگام اهل باطل كه مي‌خواهند مردم را گمراه كنند در دل‌هاي مردم شكّ و ترديد مي‌كنند».11

ابن ابي يعفور مي‌گويد: شنيدم حضرت امام صادق(ع) مي‌فرمود: «واي به حال سركشان عرب از حادثه‌اي كه نزديك است». (ابن ابي يعفور مي‌دانست كه مراد از حادثة نزديك، امر ظهور حضرت مهدي(ع) است) پرسيدم: جانم به فدايت، چقدر از عرب با حضرت قائم(ع) هستند؟ فرمود: «افراد اندكي». عرض كردم: كساني كه خود را متّصف به امر تشيّع مي‌كنند بسيارند. فرمود: «مردم بايد پاك و خالص شوند و از هم تميز داده شده، غربال شوند و مردم بسياري از غربال خارج شوند».
در روايت ابن مسلم از آن حضرت(ع) دربارة علايم ظهور آمده است:

اين پيش‌آمدها بعد از غيبت طولاني واقع مي‌شود تا اينكه خداي مردم را آزمايش كند و معلوم كند چه كساني در پنهاني‌ها مطيع خدا هستند و به خدا ايمان دارند.

كساني كه در آزمايشگاه الهي خوب از امتحان درآيند مقام بسيار والا و ارجمندي دارند.

اين خود يكي از آموزشگاه‌هايي است كه مردم را كار آزموده مي‌كند و مقام علمي آنان را بالا مي‌برد و مسلمانان خود داراي شخصيت بزرگي خواهند شد. وحشتي در دل كافران مي‌افكنند تا اينكه بسياري از كفّار مسلمان مي‌شوند و اسلام با غيبت امام مهدي(ع) هم رونق مي‌گيرد.


6. رشد عقل‌ها
از حكمت‌هاي غيبت امام مهدي(ع) اين است كه مسلمانان در باورها، انديشه‌ها و فقه اسلام، خودكفا مي‌شوند و قدرت علمي اسلام را پيشرفت مي‌دهند و با بهره‌گيري از روش‌ها و فرمايش‌هاي بزرگان اهل بيت(ع) قدرت و نيروي علمي اسلام را بالا مي‌برند تا اينكه اسلام براي هميشه آمادة پذيرش انسان‌هاي كامل خواهد شد.

حضرت امام سجاد(ع) به ابوخالد كابلي فرمود: «اي اباخالد مردم زمان غيبت حضرت مهدي(ع) كه قائل به امامت آن بزرگوار هستند و انتظار ظهورش را مي‌كشند، بر مردم همة زمان‌ها برتري دارند، زيرا خداي تعالي به ايشان به اندازه‌اي عقل، فهم و شناخت داده است كه غيبت آن حضرت نزد ايشان به منزلة مشاهده و عيان است و خدا ايشان را همانند كساني قرار داده است كه در ركاب پيغمبر خدا(ص) با شمشير جهاد مي‌كردند (و اينان مقامشان مانند مجاهدان بدر و احد است) ايشانند كه حقيقتاً خالص از هر شكّ و شبهه هستند و اينها شيعيان راستين ما و مبلغّان دين و دعوت كنندگان دين خدا هستند؛ هم در پنهاني و هم آشكارا».12

شيعيان در زمان غيبت با علم، فكر و انديشه، دين اسلام را تبليغ مي‌كنند و با وجود اينكه دستشان از دامن پر بركت و پر فيض امامشان كوتاه است، باز هم مشغول فعّاليت در راه دين مقدّس اسلام هستند، و از فيض تبليغ دين و حفظ اركان اسلام برخوردار مي‌شوند و يكي ديگر از فضيلت‌هاي زمان غيبت را كه انتظار فرج و گشايش كار ائمة دين حق است درك مي‌كنند. رسول خدا(ص) ايشان را برادران خود خوانده است كه اگر امام(ع) غايب نمي‌بود اين فضيلت‌ها و برتري‌ها به دست نمي‌آمد.

از حضرت باقر(ع) نقل شده است: 
روزي رسول خدا(ص) در جمع اصحابش فرمود: «پروردگارا، برادرانم را به من بنمايان» ياراني كه در اطرافش بودند گفتند: مگر ما برادران شما نيستيم يا رسول‌الله؟ فرمود: «نه، همانا شما اصحاب من هستيد و برادران من كساني هستند كه در آخرالزمان خواهند آمد و به من ايمان مي‌آورند در حالي كه مرا نديده‌اند. ولي خداي تعالي ايشان را به من شناساند به نام خودشان و نام پدرانشان پيش از آنكه از صلب پدران و رحم مادران خارج شوند. ايشان با سختي بسيار شديد بر دين خود باقي مي‌مانند مانند كسي كه خار قتاد را با دست خود در تاركي شب بتراشد يا مانند كسي كه آتش در كف دست خود نگه دارد. آنان چراغ‌هاي نوردهنده و روشن‌كنندة تاريكي‌هاي گمراهي هستند. خدا هم از هر فتنة تاريك طوفاني آنان را نجات مي‌دهد. چنين اشخاصي برادران پيغمبر خدايند كه با عقل، فكر و انديشة كامل در راه حق كوشش مي‌كنند و خود را پيرو امام غايب مي‌دانند و با كمال سرسختي در دين خود استوار بلكه اسلام را در دنيا ترويج و در راه اسلام جان‌بازي مي‌كنند».13


7. افشاي اسرار توسط شيعيان
افشاگري شيعيان از جمله چيزهايي است كه دليل غيبت شمرده شده است، زيرا اينها نمي‌توانستند از نقل اسراري كه ائمة طاهرين برايشان بيان مي‌كردند و يا معجزات محرمانه‌اي كه انجام مي‌دادند، خودداري كنند. بلكه افشا مي‌كردند و باعث زحمت و گرفتاري امامان(ع) مي‌شدند و گاهي به قتل و شهادت آن بزرگواران منجر مي‌شد.

بزنطي از حضرت ثامن الحجج، علي بن موسي‌الرضا(ع) نقل مي‌كند: 
اگر عالمان (امامان و پيشوايان بر حق) كساني را مي‌يافتند كه با آنها سخن گويند و آنان نيز اسرار و مطالب محرمانة ايشان را كتمان كنند، البته حديث‌ها مي‌گفتند و حكمت و علم‌هاي تازه را براي شما پخش مي‌كردند و ليكن شما مبتلا و گرفتار افشاگري شديد هستيد و هر چه ديديد يا شنيديد پخش مي‌كنيد و شما مردمي هستيد كه ما را در قلب‌ خود دوست داريد و محبّت قلبي شما ثابت است ولي كار شما با دل‌هايتان مخالفت دارد.14

ابوبصير مي‌گويد: خدمت حضرت صادق(ع) عرض كردم: آيا براي امر فرج يعني ظهور دولت حقّة حضرت مهدي(ع) زمان معيني نيست تا به آن وقت منتهي شود، تا بدن‌هاي ما آرامش يابد؟ آن بزرگوار فرمود: زمان معيني داشت و لكن شما افشاگري كرديد و مطالب محرمانه را پخش كرديد. خدا نيز آن مدّت را به تأخير انداخت.15

از اين حديث‌ها به دست مي‌آيد افشاگري شيعه يكي از دليل‌هاي غيبت است. چه بسا اين دليل از مصداق‌هاي دليل اوّل ـ خوف قتل و تقيه ـ باشد.


8. غيبت از اسرار
تمامي اين دليل‌ها، علت، سبب و فلسفة غيبت آن حضرت هستند و علاوه بر اينها حكمت‌هاي زيادي دارد كه از تيررس فكر ما دور است و نمي‌توانيم آنها را درك كنيم و ائمة اطهار(ع) هم براي ما بيان نكرده‌اند، زيرا ما ظرفيّت آن را نداشته‌ايم كه آنها را بفهميم. همين بي ظرفيتي باعث انحراف يا ارتداد مي‌شود. لذا مصلحت نبود كه امامان آنها را بيان كنند.

عبدالله بن فضل هاشمي گويد: شنيدم حضرت امام صادق(ع) مي‌فرمود: «صاحب امر غيبتي دارد كه ناچار بايد واقع شود. در آن غيبت هر كسي كه بر باطل است به شك مي‌افتد (يعني اين اختلاف‌هايي كه دربارة آن حضرت وجود دارد، بعضي از اصل آن را انكار نموده و بعضي گفتند امام متولد شده ولي از دنيا رفته است. بعضي ادّعاي دروغين مهدويت كردند و ...) عرض كردم: فداي شما گردم، براي چه بايد آن حضرت غايب شود؟

فرمود: ما از طرف خدا مأذون نيستيم آن را براي شما بيان كنيم. عرض كردم: وجه حكمت غيبت آن حضرت چيست؟ فرمود: وجه حكمتش همان وجه حكمت غيبت حجّت‌هاي خداي تعالي است (چنان‌كه خضر، يوسف، يونس و ديگران و حضرت امام زين‌العابدين(ع) مدّتي از زمان خود را در غيبت به سر بردند) حكمت غيبت حضرت مهدي(ع) بيان نمي‌شود مگر بعد از آنكه آن بزرگوار ظهور كند، هم چنانكه حكمت‌ كارهايي كه حضرت خضر پيغمبر انجام داد مانند شكستن كشتي، روي آب دريا و كشتن يك پسربچة بي‌گناه و ساختن ديوار براي حضرت موسي(ع) آشكار نشد مگر پس از آنكه بنا شد از هم جدا شوند.16

پي‌نوشت‌ها:
1. علامه مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 96، ح 15.
2. سورة انشقاق (84)، آيات 19 و 84. 
3. بحارالانوار، ج 52، ص 90، ح 3.
4. سورة فتح(48)، آية 25.
5. بحارالانوار، ج 52، ص 97، ح 19.
6. علامه عسكري، سيد مرتضي، معاني السبطين، ج 52، ج 2، ح 17.
7. همان.
8. سورة نوح(71)، آية 27.
9. سورة انعام(6)، آية 75.
10. بحارالانوار، ج 12، ص61، ح 6.
11. همان، ج 51، ص 95، ح 10.
12. همان، ج 52، ص 122، ح 4.
13. همان.
14. همان، ص 110.
15. همان، ص 117، ح 40.
16. همان، ص 91، ح 4


پنج شنبه 10 ارديبهشت 1394

|
 

چگونه ساخته شدن مسجد مقدس حمکران به فرمان سحرخیزمدینه حضرت مهدی ارواحنافداه

تاریخچه و چگونگی شکل گرفتن مسجد جمکران

آن‌ چه‌ مسلم‌ است‌، این‌ است‌ که‌ این‌ مسجد، بیش‌ از یک هزار سال‌ پیش‌ به‌ فرمان‌ حضرت‌ بقیه‌ الله، ارواحنا فداه‌، در بیداری‌، نه‌ در خواب‌ تأسیس‌ گردید و در طول‌ قرون‌ و اعصار، پناهگاه‌ شیعیان‌ و پایگاه‌ منتظران‌ و تجلّی‌گاه‌ حضرت‌ صاحب‌ الزمان‌(ع) بوده‌ است‌. علامۀ‌ بزرگوار، میرزا حسین‌ نوری‌، (متوفای‌۱۳۲۰ هجری‌) در کتاب‌ ارزشمند نجم‌ الثاقب‌ که‌ به‌ فرمان‌ میرزای‌ بزرگ‌، آن‌ را تألیف‌ کرد و میرزای‌ شیرازی‌، در تقریظ‌ خود، از آن‌ ستایش‌ فراوان‌ کرد، نوشت‌: «برای‌ تصحیح‌ عقیده خود، به‌ این‌ کتاب‌ مراجعه‌ کنند تا از لمعانِ انوار هدایت‌اش‌، به‌ سر منزل‌ یقین‌ و ایمان‌ برسند»

ایشان تاریخچۀ‌ تأسیس‌ مسجد مقدس‌ جمکران‌ را به‌ شرح‌ زیر آورده‌ است‌:

شیخ‌ فاضل‌، حسن‌ بن‌ محمد بن‌ حسن‌ قمی‌، معاصر شیخ‌ صدوق‌، در کتاب‌ تاریخ‌ قم از کتاب‌ مونس‌ الحزین‌ فی‌ معرفه‌ الحق‌ و الیقین‌ بنای‌ مسجد جمکران‌ را به‌ این‌ عبارت‌ نقل‌ کرده‌ است: شیخ‌ عفیف‌ صالح‌ حسن‌ بن‌ مثله جمکرانی‌ می‌گوید: شب‌ سه‌ شنبه‌، هفدهم‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ ۳۹۳ هجری‌، در سرای‌ خود خفته‌ بودم‌ که‌ جماعتی‌ به‌ درِ سرای‌ من‌ آمدند. نصفی‌ از شب‌ گذشته‌ بود. مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و امر امام‌ محمد مهدی‌ صاحب‌ الزمان(ع) را اجابت‌ کن‌ که‌ ترا می‌خواند، »حسن‌ بن‌ مثله‌ می‌گوید: «من‌، برخاستم‌ و آماده‌ شدم‌» چون‌ به‌ در سرای‌ رسیدم‌، جماعتی‌ از بزرگان‌ را دیدم‌، سلام‌ کردم‌، جواب‌ دادند و خوشامد گفتند و مرا به‌ آن‌ جایگاه‌ که‌ اکنون‌ مسجد (جمکران‌) است‌، آوردند،» چون‌ نیک نگاه‌ کردم‌، دیدم‌ تختی‌ نهاده‌ و فرشی‌ نیکو بر آن‌ تخت‌ گسترده‌ و بالش‌های‌ نیکو نهاده‌ و جوانی‌ سی‌ ساله‌، بر روی‌ تخت‌، بر چهار بالش‌، تکیه‌ کرده‌، پیر مردی‌ در مقابل‌ او نشسته‌، کتابی‌ در دست‌ گرفته‌، بر آن‌ جوان‌ می‌خواند. بیش‌ از شصت‌ مرد که‌ برخی‌ جامۀ سفید و برخی‌ جامۀ‌ سبز بر تن‌ داشتند، برگرد او روی‌ زمین‌ نماز می‌خواندند. آن‌ پیر مرد که‌ حضرت‌ خضر (ع) بود، مرا نشاند و حضرت‌ امام‌ (ع) مرا به‌ نام‌ خود خواند و فرمود: «برو به‌ حسن‌ بن‌ مسلم جمکرانی بگو «تو، چند سال‌ است‌ که‌ این‌ زمین‌ را عمارت‌ می‌کنی‌ و ما خراب‌ می‌کنیم‌ پنج‌ سال‌ زراعت‌ کردی‌ و امسال‌ دیگر باره‌ شروع‌ کردی‌، عمارت‌ می‌کنی‌، رخصت‌ نیست‌ که‌ تو دیگر در این‌ زمین‌ زراعت‌ کنی‌، باید هرچه‌ از این‌ زمین‌ منفعت‌ برده‌ای‌، برگردانی‌ تا در این‌ موضع‌ مسجد بنا کنند. به‌ حسن‌ بن‌ مثله بگو: «این‌ جا، زمین‌ شریفی‌ است‌ و حق‌ تعالی‌ این‌ زمین‌ را از زمین‌های‌ دیگر برگزیده‌ و شریف‌ کرده‌ است‌، تو آن‌ را گرفته‌ به‌ زمین‌ خود ملحق‌ کرده‌ای‌! خداوند، دو پسر جوان‌ از تو گرفت‌ و هنوز هم‌ متنبّه‌ نشده‌ای‌! اگر از این‌ کار بر حذر نشوی‌، نقمت‌ خداوند، از ناحیه‌ای‌ که‌ گمان‌ نمی‌بری‌ بر تو فرو می‌ریزد». حسن‌ بن‌ مثله‌ عرض‌ کرد: «سیّد و مولای‌ من‌! مرا در این‌ باره‌، نشانی‌ لازم‌ است‌؛ زیرا مردم‌ سخن‌ مرا بدون‌ نشانه‌ و دلیل‌ نمی‌پذیرند، »امام‌ (ع) فرمود: «تو برو رسالت‌ خود را انجام‌ بده‌، ما در این‌ جا علامتی‌ می‌گذاریم‌ که‌ گواه‌ گفتار تو باشد. برو به‌ نزد سیّد ابوالحسن‌، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن‌ مرد را بیاورد و منفعت‌ چند ساله‌ را از او بگیرد و به‌ دیگران‌ دهد تا بنای‌ مسجد بنهند، و باقی‌ وجوه‌ را از رهق‌ به‌ ناحیه‌ اردهال‌ که‌ ملک‌ ما است‌، بیاورد، و مسجد را تمام‌ کند، و نصفِ رهق‌ را بر این‌ مسجد وقف‌ کردیم‌ که‌ هر ساله‌ وجوه‌ آن‌ را بیاورند و صرف‌ عمارت‌ مسجد کنند.

توسعۀ و ساخت مسجد جمکران

مسجد جمکران مورد احترام کافه شیعه بوده است از غیبت صغراء « از شب سه شنبه ۱۷ ماه مبارک رمضان سال ۳۹۳هجری، که امام زمان (ع) دستور تأسیس آن را به شیخ حسن بن مثله داده» تا به امروز که حدود یک هزار و بیست و دو سال می شود، چند مرتبه تعمیر و بنا شده است، بناء اول در زمان حسن بن مثله بوده، بناء دوم او در زمان شیخ صدوق، سپس در زمان صفویه هم چند مربته تعمیراتی صورت گرفته و در زمان ریاست مرحوم آیت الله حائری، مرحوم حجه الاسلام آقای شیخ محمد تقی یزدی بافقی هم تعمیراتی کرده اند و بعد از او آقای حاج آقا محمد، معروف به آقازاده که از تجار محترم قم هستند و هنوز در قید حیاتند، ایشان نیز تعمیراتی انجام داده اند.

اهمیت مسجد جمکران

مسجد مقدس جمکران یکی از مهم­ترین پایگاه­های شیعیان و عاشقان دل سوخته حضرت بقیه الله- ارواحنا فداه- است شاید دلیل اهمیت آن به این دلائل باشد:

۱٫ مسجد در مکانی بنا شده که مطابق روایت حسن بن مثله جمکرانی از امام زمان (ع) از مکان هایی است که خداوند متعال از قبل مورد توجه قرار داده است.

۲٫ این مکان به امر و دستور حضرت حجت (ع) بنا شده است. که در شرافت و قداست حائز اهمیت است.

۳٫ ثواب خاصی که برای نماز در آن مسجد ذکر شده است از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا امام زمان (ع)  فرمود: هر کس آن دو نماز را دراین مکان بخواند به مانند آن است که در بیت العتیق (خانه کعبه) نماز به جای آورده است.

۴٫ مسجد مقدس جمکران محل اجتماع عشّاق و موالیان اهل بیت (ع) است که برای توسل به آن حضرت آنجا آمده و از فیوضات آن حضرت بهره مند شده اند.

۵٫ این مکان از اماکن مقدسی است که بسیاری از گرفتاران و بیماران صعب العلاج و حتی کسانی که محال بوده است که از راه طبیعی درمان شوند در این مکان شفا یافته اند.

۶٫ این مکان از چنان قداست و احترامی برخوردار است که در طول تاریخ بزرگان و علماء با پای پیاده یا سواره برای توسل به آن حضرت و نمازگزاردن در آن مسجد از راههای دور ونزدیک به آن مکان مشرف شده اند.

اهمیت مسجد جمکران در سیره بزرگان

مسجدجمکران در نظر بزرگان همواره از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و هست که در این جا به نظر بعضی از دانشمندان اسلامی و بزرگان اشاره می شود:

آیت الله العظمی مرعشی نجفی نیز در تأیید مسجد جمکران می فرماید: این مسجد شریف مورد احترام کافۀ شیعه بوده است، از غیبت صغرا تا به امروز که حدود یک هزار و دویست و دو سال می گذرد. همین طور که شیخ بزرگوار مرحوم صدوق کتابی به نام “مونس الحزین” دارند که حقیر آن نسخه را ندیده ام، ولی مرحوم آقای حاج میرزا حسین نوری استاد حقیر از آن کتاب نقل می فرماید، و بالجمله این مسجد مقدس مورد احترام علمای اعلام و محدثان کرام شیعه بوده و کرامات متعددی از مسجد جمکران دیده شده است.

نظر آیت الله حائری (ره)

مسجدجمکران یکی از آیات باهره عنایت آن حضرت است و در  توضیح این مطلب می فرماید:

۱٫ داستان مربوط به بنای مسجد که در بیداری بوده و از کتاب تاریخ قم، نقل شده است معتبر است.

۲٫ داستان، مشتمل بر جریانی است که مربوط به یک نفر نیست، برای این که صبح که مردم بیدار می شوند، می بینند با زنجیر علامت گذاشته شده است که مردم باور کنند و این زنجیر مدتی در منزل سید محترمی به نام سید ابوالحسن الرضا بوده و مردم با آن شفا می گرفتند و بعداً بدون هیچ جهت طبیعی، مفقود می شود.

۳٫ جای دور از شهر و در وسط بیابان جایی نیست که مورد جعل یک مرد جمکرانی بشود آن هم دست تنها و در یک شب ماه رمضان.

۴٫ نوعاً مردم عادی به واسطۀ خواب، یک امامزاده را معین می کنند و مسجد از تصور مردم عادی دور است.

۵٫ اگر پیدایش این مسجد روی احساسات مذهبی و علاقۀ مفرط مردم به حضرت صاحب الامر(ع) بود باید همه اش توسل به آن بزرگوار باشد و در همین زمان هم مردم بیشتر زیارت حضرتش را در آن مسجد قرائت می کنند و متوسل به آن بزرگوار می شوند؛ در صورتی که در این دستور معنوی اصلاً اسمی از حضرتش نیست، حتی تا به حال بیشتر معروف به مسجدجمکران است نه مسجد صاحب الزمان.

۶٫ آن که متن دستور، موافق با ادلۀ دیگر است، برای این که هم نماز تحیت مسجد وارد شده است و هم نماز صد بار “ایاک نعبد و ایاک نستعین”.

۷٫ این دو داستان مشهود خودم بود و داستان های دیگری نیز هست که فعلاً تمام خصوصیات آن را در نظر ندارم بعداً ان شاء الله تحقیق نموده و در این دفتر باذن الله تعالی ذکر می کنم.

۸٫ در آن موقع که زمین این قدر بی ارزش بوده است فقط یک مساحت کوچکی را مورد این دستور قرار داده اند که ظاهراً حدود سه چشمه از مسجد فعلی است (ظاهراً آن چشمه ای که در آن محراب هست و در طرفین می باشند)؛ ولی در زمان ما خیلی بزرگ شده است.

این عبارات نگارنده که خالی از وسوسه نبوده و من (نگارنده) نیز خیلی به نقلیات مردمان خوش بین نیستم به صحت این مسجد مبارک قطع دارد و الحمدلله علی ذلک و علی غیره من النعم التی لا تحصی.

نظر آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره)

مسجد جمکران از اوایل غیبت صغرای حضرت بقیه الله _ روحی له الفداء _ است.

و در نوشتجات قدیمی سه اسم دارد:

۱٫ مسجد جمکران

۲٫ مسجد حسن بن مثله.

۳٫ مسجد صاحب الزمان.

و هر کدام از این سه اسم به مناسبتی گفته شده.

مسجدجمکران می گویند؛ چون متصل به قریۀ جمکران یکی از قراء شهر مذهبی قم است.

مسجد شیخ حسن بن مثله می گویند؛ نظر به این که در زمان او و به همت او این مسجد ساخته شده است.

مسجد صاحب الزمان می گویند! نظر به این که وجود مبارک امام زمان در آنجا مکرر دیده شده.

نظر آیت الله بهاء الدینی(ره)

عارف سالک، حضرت آیت الله العظمی بهاء الدینی پیرامون برکات این مسجد می فرمودند:

“مکرر مشاهده شده در مسیری که از جاده ی قدیم قم _ کاشان حرکت می کردم، همین که بر موازات مسجد جمکران می رسیدم، حالم دگرگون می شد و اگر کسالتی داشتن همان لحظه بر طرف می شد”.

سخنان حضرت آیه الله فاضل لنکرانی

حضرت آیت الله فاضل فرمودند: مرحوم والد به مسجدجمکران خیلی معتقد بود، فرمودند: من قبل از آمدن آیت الله بروجردی به قم خواب دیدم که در مسجدجمکران هستم.

آن موقع مسجد جمکران یک حیاطی داشت و در وسط آن حیاط یک آب انباری بود که سقف آن یک متر مرتفع تر از حیاط مسجد بود، روی سقف آب انبار، منبری گذاشته اند و شیخ طوسی(ع) روی آن نشسته و تمام روی آن سقف و کف حیاط مملو از طلبه است.

پدرم فرمودند، تعبیرم از این خواب این بود که شخصیتی به قم خواهد آمد و طلاب گرد او جمع خواهند شد و حوزه رونق خواهد گرفت، طولی نکشید که آیت الله بروجردی به قم آمدند. این که چرا شیخ طوسی را خواب دیده و آن هم در مسجد جمکران تعبیر آن بعدها مشخص شد؛ زیرا مرحوم آیت الله بروجردی به شیخ طوسی و آثار او بسیار اهمیت می داد، وقتی عبارات شیخ را از کتاب خلاف یا مبسوط می خواند، مثل این که روایتی از امام معصوم (ع) دارد می خواند با احترام و دقت در جزئیات کلمات آن همانند کلمات معصومین(ع) مسجد جمکران هم شاید کاشف از این باشد که اصل آمدن ایشان به قم و رسیدن به مقام مرجعیت مطلقه با عنایت امام زمان(ع)بوده است.

حضرت آیت الله فاضل لنکرانی فرمودند: هر وقت برای حضرت آیت الله العظمی بروجردی مشکلی پیش می آمد پدرم که خود از عاشقان امام زمان و علاقه زیادی به مسجد مقدس جمکران داشت به محضر آقا عرض می کردند: یک قربانی برای مسجدجمکران بفرستید تا رفع مشکل شود.

حضرت آیت الله مکارم شیرازی

مسجدجمکران، مطابق روایت موجود به فرمان حضرت مهدی مولانا صاحب العصر و الزمان برای هدف بزرگی در این منطقه خاص از شهر تاریخی مذهبی قم ساخته شده و حسن بن مثله جمکرانی که مردی پاک دل و پاک سرشت بود، در بیداری (و نه در خواب) این دستور را دریافت کرده و با تشریفات خاصی این مسجد را بنا نمود.

به همین دلیل هر کس در فضای ملکوتی آن قرار می گیرد احساس روحانی عجیب و جاذبه معنوی فوق العاده می کند.

این جاذبه نیرومند معنوی به اضافه قضاء حوائج و حل مشکلات فراوانی که مردم از عبادت در آن و توسل به حضرت مهدی ارواحنا فداه دیده اند، سبب شده که روز به روز بر شکوه دامنه آن افزوده شود و خیل مشتاقان از سراسر کشور پهناور اسلامی، بلکه از خارج از کشور در مواقع مختلف به سوی آن بشتابند و از این چشمه کوثر و منبع خیر و برکت هر کدام به مقدار استعداد خود بهره گیرند. علمای بزرگ همواره برای این مسجد احترام خاصی قائل بوده اند و در آن راز و نیاز فراوان داشته اند و هم اکنون نیز مورد توجه علما، فضلا و مراجع بزرگ است.

آداب  مسجد جمکران

با توجه به اینکه هر مکان مقدسی دارای آداب و اعمال خاصی است مسجد مقدس جمکران هم دارای اعمال خاصی است که اعمال آن، مرکب از چهار چیز است:

۱٫ نماز تحیت مسجد

۲٫ نماز امام زمان(ع)

۳٫ تسبیح حضرت زهرا علیها السلام؛ که طبق روایات از مصادیق ذکر کثیری است که قرآن بر آن دعوت فرمود«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً».

عالم بزرگوار و فقیه نامدار، صاحب جواهر در جلد ۱۰، آن را برترین اذکار و بهترین تعقیبات شمرده و روایات زیادی در فضیلت آن نقل کرده است.

۴٫ یکصد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد در حال سجده؛ همان ذکر پربرکتی که روایات متواتری درباره اهمیت آن وارد شده و بعضی از بزرگان، کتاب مستقلی درباره برکات صلوات بر پیامبر و اهل بیتش نوشته اند که نماز بدون صلوات، نماز نیست.

حال، اگر این اعمال به قصد قربت مطلقه خوانده شود، جای بحث دارد؟! حتی جمعی از فقهای بزرگ فتوا داده اند که به قصد ورود نیز می توان این اعمال را انجام داد! همانگونه که یکی از مراجع محترم فعلی گفتند: «در حضور من، کسی از حضرت آیه الله العظمی بروجردی (ره) سؤال کرد، آیا می توان اعمال مسجد جمکران را به قصد ورود انجام داد، ایشان کمی مکث کردند و فرمودند: آری! می توان به قصد ورود انجام داد». این در حالی است که احاطه فقهی و رجالی آن مرحوم بر کسی پوشیده نیست.

نماز در مسجد جمکران

)در حال تکمیل است)

اهمیت نماز در مسجد جمکران

عن حسن بن مثله الجمکرانی عن الامام المهدی (عج) انه قال: قَالَ الْإِمَامُ(ع) مَنْ صَلَّاهَا فَکَأَنَّمَا صَلَّاهَا فِی الْبَیْتِ الْعَتِیقِ.

حسن بن مثله جمکرانی که توفیق شرفیابی به محضر مبارک حضرت مهدی (عج) را پیدا نمود، پس از دریافت دستور ساخت مسجد مقدس جمکران، امام زمان (عج) به ایشان فرمودند: «کسی که در آن مسجد نماز بگذارد، همانند این است که در خانۀ خدا نماز خوانده است».‌

 کیفیت نماز در جمکران

صاحب مستدرک الوسائل کیفیت نماز امام زمان(ع) را این گونه توضیح می دهد:

الْحَسَنُ بْنُ مُثْلَهَ الْجَمْکَرَانِیُّ هُوَ الَّذِی أَمَرَهُ الْإِمَامُ صَاحِبُ الزَّمَانِ ع بِبِنَاءِ مَسْجِدِ جَمْکَرَان‏ … أَمْرٌ لِلنَّاسِ بِأَنْ یُصَلُّوا فِیهَا أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ رَکْعَتَیْنِ لِتَحِیَّهِ الْمَسْجِدِ یَقْرَأُ فِی کُلٍّ مِنْهُمَا الْحَمْدَ مَرَّهً وَ سُورَهَ التَّوْحِیدِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ التَّسْبِیحَ فِی الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ سَبْعَ مَرَّاتٍ ثُمَّ رَکْعَتَیْنِ صَلَاهَ صَاحِبِ الزَّمَانِ ع إِلَّا أَنَّهُ إِذَا وَصَلَ إِلَى إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ کَرَّرَهَا مِائَهَ مَرَّهٍ ثُمَّ قَرَأَ الْحَمْدَ إِلَى آخِرِهَا وَ إِذَا فَرَغَ مِنَ الصَّلَاهِ هَلَّلَ ثُمَّ سَبَّحَ تَسْبِیحَ الزَّهْرَاءِ(ع) ثُمَّ سَجَدَ وَ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مِائَهَ مَرَّه

حضرت دستور خواندن دو رکعت نماز تحیت و دو رکعت نماز صاحب الزمان را به این ترتیب داده اند:

۱٫ دو رکعت تحیت مسجد که در هر رکعتی یک بار حمد و هفت بار توحید و ذکر رکوع و سجود را هفت بار بخواند.
۲٫ دو رکعت نماز صاحب الزمان (عج)، هنگام خواندن سوره حمد، آیه « ایاک نعبد و ایاک نستعین » را صد بار بگوید و بعد از آن حمد را تا آخر بخواند و رکعت دوم نیز همین طوری بخواند و ذکر رکوع و سجود نیز هفت بار بگوید و چون نماز تمام شد یک بار لااله الاالله و سپس تسبیح حضرت زهرا (ع)، بخواند و بعد از آن سر به سجده بگذارد و صد مرتبه صلوات بفرستد.

شب های چهار شنبه و مسجد مقدس جمکران

در مورد زمان تشرّف به مسجد، زمان خاصی اعلام نشده است و هر زمانی که انسان دوست داشته باشد، می تواند به آن مسجد مقدس مشرّف شود ولی در مورد شب چهارشنبه دو نکته حایز اهمیت است:

اولاً: در مورد مسجد سهله که آن هم یکی از مکانهای منتسب به امام زمان (ع) می باشد، شب چهارشنبه موضوعیت دارد و بعید نیست، رسم شب چهارشنبه در مسجد جمکران هم از آنجا گرفته شده باشد.

ثانیاً: مطابق روایت حسن بن مثله جمکرانی، آن ملاقات در شب سه شنبه بوده است و حضرت به او دستور می دهد: «میان گله جعفر کاشانی، بُزی است، آن بز را بخر و در این موضع سر ببر (محل مسجد جمکران)و آن را در شب آینده (یعنی شب چهارشنبه) ذبح کن و گوشت آن را در روز چهارشنبه توزیع نما …»؛ از تعبیر و دستور امام (ع) به حسن بن مثله برای قربانی در شب چهارشنبه، چنین استفاده می شود که این شب از اهمیت خاصی برخوردار است، و لذا عاشقان آن حضرت در شب چهارشنبه دور هم جمع می شوند و با استمداد از خداوندمتعال به آن حضرت درصدد برآورده شدن حاجت و رفع مشکلات خویش می شوند و برای ظهور آن حضرت نیز دعا می کنند.

لازم به ذکر است با توجه به اشتیاق روزافزون عاشقان حضرت و ازدحام بیش از اندازه در شب چهارشنبه، می توان جهت استفاده بیشتر از فضای معنوی آن مکان مقدس، در ایام دیگر هفته خصوصاً صبح و عصر جمعه که متعلق به امام زمان (ع) هم می باشد، یا شب جمعه به مسجد مشرّف شد.

حضور امام زمان (ع) در مسجد جمکران

از زمان بنای مسجد جمکران (۳۷۳ هـ ق) تا به امروز هزاران نفر از مشتاقان دیدار ولی عصر(ع)به وصال معشوق خویش رسیده اند که گوشه هایی از این ملاقات ها در کتاب های زیادی که در این باره نوشته شده، انعکاس یافته است.

مرحوم آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی(ره) می فرماید:  حضرت صاحب الزمان (عج) در این مسجد به طور مکرر دیده شده است.

شایان ذکر است که همواره لازم نیست ادعای ملاقات با امام زمان(ع) مورد انکار قرار گیرد. چون در توقیعی که امام زمان(ع)به آخرین نایب خویش در زمان غیبت صغری نوشته اند، تنها افرادی را که «به عنوان نایب خاص» ادعای مشاهدۀ حضرت را کرده اند، دروغگو معرفی شده اند.

یکی از علمایی که چندین بار خدمت امام زمان (عج) رسیده مرحوم میرزا تقی زرگری تبریزی است.

یک صبح پنج شنبه ای، وی با حالت خوشی به طرف مسجد مقدس جمکران حرکت می کند. عده ای از دوستان او که منتظرش بودند گمان می کنند که آقای زرگری نیامده است. از طلّابی که از مسجد می آمدند می پرسند: شما آقای زرگری را ندیده اید؟ آنها می گویند: چرا، او با سید بزرگواری به طرف مسجد جمکران می رفت. رفقای ایشان به طرف مسجد جمکران می روند وقتی وارد مسجد می شوند، می بینند او در مقابل محراب افتاده و بیهوش است. او را به هوش می آورند و از او می پرسند چرا بیهوش شدی؟ او می گوید: من دیدم حال خوشی دارم لذا تنها به طرف مسجد جمکران حرکت کردم. در راه با حضرت بقیه الله مناجات می کردم تا به مقابل محراب مسجد رسیدم و در همین حین اشعاری قرائت می کردم و اشک می ریختم. ناگهان صدایی از طرف محراب بلند شد و پاسخ مرا داد. من طاقت نیاوردم و از هوش رفتم. معلوم شد که تمام راه در خدمت حضرت بقیه الله(ع) بوده است.

حکایت دیگر مربوط است به حضرت آیت الله محمد تقی بافقی:

ایشان در دورۀ مرجعیت حضرت آیت الله حائری یزدی (ره) مقسّم شهریۀ طلبه ها بوده است. طلبه ها از ایشان درخواست عبای زمستانی می کنند. ایشان مسئله را با آیت الله حائری در میان می گذارد. آیت الله حائری می گوید: من (جز توسل) راهی ندارم که از آن حضرت بگیرم. آیت الله بافقی عرض می کند: من ان شاء الله از حضرت می گیرم. شب جمعه به مسجد جمکران می رود و روز جمعه برمی گردد و به مرحوم حائری می گوید: حضرت صاحب الزمان (عج) وعده فرمودند که فردا چهارصد عبا مرحمت می فرمایند. روز شنبه (یک روز بعد) یکی از تجار چهار صد عبا می آورد که در بین طلبه ها تقیسم می شود.

کرامات  مسجد مقدس جمکران

کرامات و معجزات و عنایاتی که از ائمۀ اطهار (ع) صادر گشته و از سوی راویان مورد اعتماد، روایت شده، و در کتاب های مورد استناد ثبت گردیده، منحصر به صدر اسلام و قرون اولیۀ  اسلام نیست، بلکه هر روز در گوشه و کنار جهان، بویژه در حرم ائمۀ هدی(ع) معجزات و کرامات تازه ای تحقق می یابد که دلیل حقانیت پیشوایان شیعه، و مایۀ دل گرمی شیعیان است .

هر یک از شما، یک یا چند معجزه در حرم مطهر ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا (ع) دیده و یا شنیده اید .

اکنون که دوران فرمانروایی حضرت بقیه الله، ارواحنا فداه، است، همه روزه، ده ها نفر در اقطار و اکناف جهان، با توسل به ذیل عنایت آن حضرت(ع)، از امراض صعب العلاج و دیگر گرفتاری های خانمان سوز، به طور معجزآسا، رهایی می یابند و برای همیشه، خود را رهین عنایت آن حضرت می دانند .

در این جا، یکی از این کرامت ها را که در شب دوازدهم جمادی الاولی ۱۴۱۴ هجری، در مسجد مقدس جمکران، برای یک کودک سیزده سالۀ زاهدانی روی داد، ذکر می  شود:

این کودک، سعید چندانی، دانش آموز کلاس پنجم ابتدایی است که در دبستان محمد علی فائق، در زاهدان، مشغول تحصیل است .

سعید، در یک خانوادۀ مذهبی، در زاهدان متولد شده و بر شیوۀ عقاید اهل تسنن تربیت یافته است .

مادر سعید، اگر چه از لحاظ نسب، به خاندان عصمت و طهارت منسوب است، ولی او نیز سنی حنفی است .

سعید، یک سال و هشت ماه پیش از تاریخ یاد شده، در یک تعمیرگاه ماشین، پایش می لغزد و به چاهی که روغن و فاضلاب تعمیرگاه در آن می ریخته می افتد، و جراحت های مختلفی بر بدنش وارد می شود. این جراحت ها، بهبود می یابد، ولی غده ای در ناحیۀ شکم پدید می آید. نخست، خیال می کنند که فتق است، ولی با گذشت چند ماه، پزشکان معالج، اظهار می کنند که غدۀ سرطانی است و باید او را برای معالجه به تهران ببرند .

او را به تهران می آورند و در «بیمارستان هزار تختخوابی » بستری می کنند. پس از نمونه برداری و احراز غدۀ بدخیم سرطانی، او را به «بیمارستان الوند» منتقل می کنند و غده ای به وزن یک کیلو و نیم از شکم او بیرون می آورند، ولی در مدت کوتاهی، جای غده، پر می شود . پزشکان، اظهار می کنند که با این رشد سریع غده، دیگر کاری از ما ساخته نیست.

مادر سعید، شبی در خواب می بیند که به او می گویند: سعید را به مسجد جمکران ببرید.

طبعا، یک زن سنی، نمی داند که مسجد جمکران کجا است، ولی هنگامی که خوابش را برای دیگران نقل می کند، او را به مسجد جمکران قم راهنمایی می کنند .

وی، سعید را با دیگر فرزندش، محمد نعیم، به قم می آورد و بلافاصله به مسجد مقدس جمکران مشرف می شوند .

سعید، روز سه شنبه یازدهم جمادی الاولی ۱۴۱۴ هجری ساعت یک و نیم بعدازظهر، وارد مسجد جمکران می شود . خدام مسجد، وضع او را که به این منوال می بینند، او را در اتاق شمارۀ هشت زائرسرای مسجد، اسکان می دهند .

مادر سعید، اعمال مسجد را فرا می گیرد، با پسرش، محمد نعیم، اعمال مسجد را انجام می دهد، آن گاه عریضه ای تهیه می کند و آن را در چاه می اندازد، و با دلی سرشار از امید، به ذیل عنایت حضرت بقیه الله، ارواحنا فداه، متوسل می شود .

شب، فرا می رسد و عاشقان حضرت بقیه الله، ارواحنا فداه، طبق رسم سنواتی که شب های چهارشنبه، از راه های دور و نزدیک، به مسجد مقدس جمکران مشرف می شوند، دسته دسته می آیند، در مسجد، به عبادت و نیایش می پردازند.

مشاهدۀ این شور و هیجان مردم، در دل مادر سعید، طوفانی ایجاد می کند . او نیز همراه ده ها هزار زائر به عبادت و دعا و تضرع می پردازد و شفای فرزندش را از حضرت بقیه الله، ارواحنا فداه، با اصرار و الحاح مسئلت می کند .

هنگامی که به اتاق مسکونیش در زایر سرای مسجد می آید، دو نفر از خادمان، با اخلاص، به اطاق او می آیند و در آن جا عزاداری می کنند و برای شفای سعید، به طور دسته جمعی، دست به دعا برمی دارند .

سعید می گوید:  درست، ساعت سۀ بعد از نیمه شب بود که در عالم رؤیا دیدم نوری از پشت دیوار ساطع شد و به طرف من به راه افتاد .

او، یک انسان بود، ولی من، از او، فقط نور خیره کننده ای می دیدم که آهسته آهسته به من نزدیک می شد .

من، ابتدا، مضطرب شدم، ولی سعی کردم که بر خودم مسلط شوم. هنگامی که نور به من رسید، به ناحیۀ سینه و شکم من اصابت کرد و برگشت .

من، از خواب بیدار شدم و چیزی متوجه نشدم و باز هم خوابیدم. صبح که از خواب برخاستم، سعی کردم که خودم را به عصایم نزدیک کنم و عصا را بردارم، ناگاه متوجه شدم که بدنم سبک شده و آن حالت درد شدید به کلی از من رفع شده است .

در آن وقت، متوجه شدم که شفا یافته ام و آن نور، وجود مقدس حضرت صاحب الزمان(ع) بوده است .این معجزۀ باهر و کرامت ظاهر، در شب چهارشنبه دوازدهم جمادی الاولی ۱۴۱۴ هجری برابر با پنجم آبان ۱۳۷۲ خورشیدی رخ داد .

سعید، با مادر و برادر خود، سه شب، در زائرسرای مسجد اقامت کردند. شب سوم که شب جمعه بود، عنایت دیگری شد که این بار، در بیداری انجام پذیرفت . اینک، متن آن واقعه را از زبان سعید بشنوید:  شب جمعه، در اتاق شمارۀ هشت نشسته بودم و مادرم مشغول تلاوت قرآن بود . احساس کردم که شخصی در کنار من نشست و برای من، رهنمودها و دستورالعمل هایی را بیان فرمود .

چون سخنانش تمام شد، برگشتم و کسی را ندیدم . از مادرم پرسیدم که: «مادر! با من بودی؟» . گفت: «من، قرآن می خواندم، با تو نیستم .» . پرسیدم: «پس این کی بود که با من سخن می گفت؟» . مادرم گفت: «کسی در این جا نیست ».

در آن موقع، پتو را بر سرم کشیدم و هر چه به مغزم فشار آوردم که مطالب آن شخص را به خاطر بیاورم، چیزی به یادم نیامد.

روز جمعه، سعید و مادرش، به تهران باز می گردند و به بیمارستان الوند مراجعه می کنند . پس از عکس برداری، معلوم می شود که سعید، صحیح و سالم است و از غدۀ بدخیم سرطانی، هیچ خبری نیست .

بدین گونه، این کودک سعادت مند – که به حق، «سعید» نامگذاری شده – از معجزات باهر حضرت ولی عصر، ارواحنا فداه، بهبودی کامل خود را در می یابد .

دو هفته بعد (شب چهارشنبه بیست و پنجم جمادی الاولی برابر با ۱۹/۸/۷۲) سعید، با مادرش و برادرش محمد نعیم، به جمکران آمده بود تا پیشانی ادب بر آستان مسجد حضرت صاحب الزمان (ع) بساید و از محضر مولا و مقتدایش تشکر کند. خوشبختانه، حقیر هم در مسجد بودم و از داستان شفا یافتن او آگاه بودم. با او به دفتر مسجد رفتم و در حضور ده ها نفر از دوستان، مطالب بالا را از زبان سعید بدون واسطه شنیدم .

مادرش، از خوش حالی، در پوست خود نمی گنجید و بر حضرت بقیه الله، ارواحنا فداه، پیوسته درود می فرستاد و سخنانی می گفت که از یک فرد سنی مذهب بسیار جالب بود. مثلا می گفت: «من نمی دانم الآن امام زمان(ع) کجا است: آیا در دریاها، کشتی ها را نجات می دهد و یا در آسمان ها، هواپیماها را نجات می دهد»؟

سعید، در این سفر، با کوله باری از پرونده های پزشکی و عکس ها و آزمایش ها آمده بود، که آنان را به مشتاقان ارائه دهد. از اسناد پزشکی او، مسئولان مسجد، فیلم برداری کردند. از خود سعید و مادرش نیز فیلم برداری شد، و سخنان شان ضبط گردید. بی گمان، خانوادۀ «چندانی » در میان خانواده های معتقد اهل سنت، مبلغ صمیمی و بی قرار حضرت بقیه الله، عجل الله تعالی فرجه الشریف، خواهند بود.

مسجد جمکران وعریضه نویسی

(درحال تکمیل است)

کیفیت عریضه نویسی

مرحوم محدّث قمی در کتاب منتهی الآمال به نقل از تحفه الزائر علامه مجلسی ومفاتیح النجاه سبزواری می‏نویسد: هرکس حاجتی دارد، آنچه را که ذکر می‏شود در یک قطعۀ کاغذی بنویسد و در ضریح یکی از ائمه‏(ع) بیندازد، یا کاغذ را ببندد ومهر کند وخاک پاکی را گِل سازد، وآن را در میان گِل بگذارد ودر نهر یا چاه آب یا برکه‏ای بیندازد، با این نیت که انشاء اللّه به خدمت حضرت صاحب الزمان صلوات اللّه وسلامه علیه برسد، و آن بزرگوار عهده‏دار برآورده شدن حاجت وی می‏شود؛ عریضه این‏ چنین نوشته می‏شود:

بسم اللّه الرحمن الرحیم

کتبت یا مولای صلوات اللّه علیک مستغیثا وشکوتُ ما نزل بی مستجیرا باللّه عزّوجلّ ثمّ بِک من أمرٍ قد دهمنی واشغلَ قلبی و أطال فکری و سلبنی بعض لُبّی و غیّر خطیر نعمه اللّه عندی و اسلمنی عند تخیّل وروده الخلیل و تبرء منّی عند ترائی إقباله إلیّ الحمیم و عجزتْ عن دفاعه حیلتی و خاننی فی تحمله صبری وقوّتی فلجأت فیه إلیک و توکلت فی المسألهِ للّه جلّ ثناؤه علیه و علیک فی دفاعه عنّی علما بمکانک من اللّه ربّ العالمین، ولیّ التدبیر و مالک الاُمور واثقا بک فی المسارعه فی الشفاعه إلیه جلّ ثنائه فی امری متیقّنا لإجابته تبارک وتعالی إیاک باعطائی سؤلی وأنت یامولای جدیر بتحقیق ظنّی و تصدیق أملی فیک فی أمر کذا وکذا (وبه جای کذا وکذا حاجات خود را ذکر نماید) فیما لا طاقه لی بحمله ولاصبر لی علیه و ان کنت مستحقا له ولاضعافه بقبیح افعالی وتفریطی فی الواجبات التی للّه عزّوجلّ فأغثنی یامولای صلوات اللّه علیک عند اللّهف وقدّم المسأله للّه عزّوجلّ فی أمری قبل حلول التلف وشماته الأعداء فبک بسطت النعمه علیّ وأسئل اللّه جلّ جلاله لی نصرا عزیزا وفتحا قریبا فیه بلوغ الآمال وخیر المبادی وخواتیم الأعمال والأمن من المخاوفِ کلّها فی کل حال إنّه جلّ ثنائه لما یشاء فعّال وهو حسبی ونعم الوکیل فی المبدء والمآل.

آنگاه در کنار نهر یا چاه یا برکۀ آب بایستد و یکی از وکلای آن حضرت در دورۀ غیبت صغری را در نظر بیاورد (عثمان بن سعید عمروی، یا پسر او محمد بن عثمان، یاحسین بن روح یا علی بن محمد سمری) و با نام او را بخواند:

یا فلان بن فلان – مثلا عثمان بن سعید سپس این چنین ادامه دهد: سلام علیک أشهد أنّ وفاتک فی سبیل اللّه وأنّک حیٌّ عند اللّه مرزوق وقد خاطبتک فی حیاتک التی لک عند اللّه عزّوجلّ وهذه رقعتی وحاجتی الی مولانا علیه السلام فسلّمها إلیه وأنت الثقه الأمین.

سپس نوشته را در همان نهر یا چاه یا برکه آب بیندازد، انشاء اللّه حاجت او برآورده خواهد شد.

همچنین در این زمینه مرحوم محدّث نوری در کتاب نجم الثاقب عریضه‏ای را خطاب به امام زمان‏(ع) از کتاب سعادات به این صورت نقل کرده است.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

توسّلت إلیک یا أبا القاسم محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن علی بن أبی طالب النبأ العظیم والصراط المستقیم وعصمه اللاجین بأمّک سیّده نساء العالمین و بآبائک الطاهرین و بامّهاتک الطاهرات، یس والقرآن الحکیم والجبروت العظیم وحقیقه الإیمان ونور النور وکتاب مسطور ان تکون سفیری إلی اللّه تعالی فی الحاجه… (بعد حاجت خود را می‏نویسد) و این نوشته را در مقداری گِل پاک گذاشته و آن را در آب جاری می‏اندازد و در همان حال یکی از نواب اربعه را صدا کرده می‏گوید: یا عثمان بن سعید ویا محمد بن عثمان ‏و… اوصلا قصّتی الی صاحب الزمان صلوات اللّه علیه.

در کتاب دعای بحارالانوار مرحوم علامه مجلسی، عریضه دیگری از کتاب مصباح شیخ ابوجعفر طوسی؛ با این عبارت آمده است.
بسم اللّه الرحمن الرحیم

الی اللّه سبحانه و تقدّست اسماؤه، ربّ الأرباب وقاصم الجبابره العظام، عالم الغیب، کاشف الضرّ، الذی سبق فی علمه ما کان وما یکون، من عبده الذلیل المسکین، الذی انقطعت به الاسباب، طال علیه العذاب، وهجره الأهل، وباینه الصدّیق الحمیم، فبقی مرتهنا بذنبه، قد أوبقه جرمه، وطلب النجاه فلم یجد ملجأً ولا ملتجأً غیر القادر علی حلّ العقد ومؤبّد الأبد، ففزعی إلیه واعتمادی علیه ولا لجأ ولا ملتجأ إلاّ إلیه.

اللّهم إنّی أسألک بعلمک الماضی، وبنورک العظیم، وبوجهک الکریم، وبحجّتک البالغه أن تصلّی علی محمد وعلی آل محمّد وان تأخذ بیدی وتجعلنی ممن تقبل دعوته وتقیل عثرته وتکشف کربته وتزیل ترحته، وتجعل له من امره فرجا ومخرجا وتردّ عنّی بأس هذا الظالم الغاشم وبأس الناس یاربّ الملائکه والناس، حسبی أنت وکفی من أنت حسبه، یا کاشف الاُمور العظام فإنّه لاحول ولاقوّه إلاّ بک»” متن این استغاثه به درگاه خداوند تبارک و تعالی را به همراه عریضه‏ای که خطاب به حضرت امام زمان‏علیه السلام با این عبارات نقل شده است:

بسم اللّه الرحمن الرحیم

توسلت بحجه اللّه الخلف الصالح، محمّد بن الحسن بن علی بن محمّد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب النبأ العظیم والصراط المستقیم والحبل المتین عصمه الملجأ وقسیم الجنه والنّار أتوسّل إلیک بآبائک الطاهرین الخیّرین المنتجبین واُمّهاتک الطاهرات الباقیات الصالحات الذین ذکرهم اللّه فی کتابه فقال عزّ من قائل الباقیات الصالحات وبجدّک رسول اللّه صلّی اللّه علیه وآله وخلیله وحبیبه وخیرته من خلقه أن تکون وسیلتی الی اللّه عزّوجلّ فی کشف ضُرّی وحلّ عقدی وفرّج حسرتی وکشف بلیّتی وتنفیس نزحتی وبکهیعص وبیس والقرآن الحکیم وبالکلمه الطیّبه وبمجاری القرآن وبمستقر الرحمه وبجبروت العظمه وباللوح المحفوظ وبحقیقه الإیمان وقوام البرهان وبنور النور وبمعدن النور والحجاب المستور والبیت المعمور وبالسبع المثانی والقرآن العظیم وفرائض الاحکام والمکلّم بالعبرانیّ والمترجم بالیونانی والمناجی السریانی وما دار فی الخطرات وما لم یحط به لالظّنون من علمک المخزون وبسترک المصون والتوراه والانجیل والزبور یاذا الجلال والاکرام صلّ علی محمد وآله وخذ بیدی وفرج عنّی بأنوارک واقسامک وکلماتک البالغه إنّک جواد کریم وحسبنا اللّه ونعم الوکیل ولاحول ولاقوّه إلاّ باللّه العلیّ العظیم وصلواته وسلامه علی صفوته من ربیّته محمّد وذرّیته». و آنگاه رقعه استغاثه را با بوی خوش معطر می‏سازد و در میان رقعه، عریضه امام زمان‏(ع)را قرار داده و هر دو را در داخل گِل پاک می‏گذارد. سپس دو رکعت نماز می‏خواند و بعد، آن را به درون چاه آب یا نهر جاری می‏اندازد و بهتر است که این کار در شب جمعه انجام گیرد. ضمنا وقتی که عریضه را در چاه یا نهر آب انداخت بلافاصله این دعا را بخواند:  اللّهم إنّی اسألک بالقدره التی لحظت بها البحر العجاج فأزبد وهاج ورماج وکان کاللیل الداجّ طوعا لأمرک وخوفا من سطوتک فانتق اُجاجه وابتلق منهاحه وسجت جزائره وقدست جواهره تنادیک حیتانه باختلاف لغاتها الهنا وسیدنا ما الذی نزل بنا وما الذی حلّ ببحرنا فقلت لها اسکنی سأسکنک ملیّا واجاور بکِ عبدا زکیّا فسکن وسبّح و وعد بضمائر المنح فلمّا نزل به ابن متّی بما ألمّ الظنون فلمّا صار فی فیها سبّح فی امعائها فبکت الجبال علیه تلهّفا واشفقت علیه الأرض تأسّفا فیونس فی جوفه کموسی فی تابوته لأمرک طائع ولوجهک ساجد خاضع فلمّا أحببت أن تقیه القیته بشاطی‏ء البحر شلوا لاتنظر عیناه ولاتبطش یداه ولاترکض رجلاه وانبتّ منّهً منک علیه شجرهٌ من یقطین وأجریت له فراتا من معین فلمّا استغفر وتاب خرقت له الی الجنه بابا إنّک أنت الوهاب. وتذکر الائمه واحدا واحدا. سپس همه اسامی دوازده امام‏(ع) رإ ذکر می‏کند.


. طبرسی نوری، حسین، تاریخ‌ قم.

. از تألیفات شیخ صدوق «علیه الرحمه» است.


. طبرسی نوری، حسین، نجم الثاقب، ص ۳۹۲ -۳۸۳ و سایت تخصصی مسجد مقدس جمکران.

. نجم الثاقب، ج ۹، ص ۵٫

. مسجد مقدس جمکران تجلیلگاه صاحب الزمان، ص ۴۶و همچنین جهت مطالعه به این لینک مراجعه شود. سایت حوزه نت

. جهت اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه شود: سایت حوزه نت

. کتاب خطی آیت الله حائری یزدی(ره) ص ۵۳


. مسجد مقدس جمکران تجلیلگاه صاحب الزمان، ص ۴۶

. آیت بصیرت، ص ۱۰۸


. مسجد مقدس جمکران، تجلیلگاه صاحب الزمان _ علیه السلام _ ص ۵۰ به نقل از مجله حوزه ۴۴ _ ۴۳، ص۱۴۰

. همان، ص ۵۱

. برای اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه شود: سایت حوزه نت

. احزاب، ۴۱٫ اى کسانى که ایمان آورده‏اید خدا را یاد کنید یاد بسیار.

. جهت مطالعۀ بیشتر به لینک زیر مراجعه شود: سایت حوزه نت


. نورى، مستدرک الوسائل، ج۳ ص ۴۴۷، ۳۹۶۱-۱۹، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، ۱۴۰۸ ق.

. نورى، مستدرک الوسائل، ج۳،ص ۴۴۷۳۹۶۱-  ۱۹، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، ۱۴۰۸ ق.

. برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه شود: سایت راسخون

 جهت مطالعۀ بیشتر به این لینک مراجعه شود: سایت حوزه نت

.جهت اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه شود: سایت حوزه نت

. جهت مطالعه بیشتر به لینک مراجعه شود:سایت حوزه نت


. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ص۱۳۱۲و ۱۳۱۳، انتشارات دهکده، چاپ دوم، تهران ۱۳۸۱ ش .


. همان.


 مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۹۱ ص ۲۶، چاپ مؤسسه الوفاء، بیروت، لبنان، سال ۱۴۰۴ ق.

. جهت اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه شود: سایت راسخون


یک شنبه 26 بهمن 1393

|
 

روایات و منابع معتبر در مورد شعیب بن صالح


با سلام بر دوستان عزيز

در برخي وبلاگ ها مشاهده كردم كه روايات مربوط به شعيب بن صالح رو جعلي  دونستند واسه همين خواستم تا روايات معتبر با اسناد رو همراه با منابع مطالعاتي بيشتر در اين پست قرار بدم....

روايات معتبر بسياري در مورد شعيب بن صالح در كتاب هاي معتبري اومده كه بنده با اسناد اين روايات رو ذكر مي كنم .. لازم به ذكر هست كه در كتاب سفياني  و نشانه هاي ظهور .. سند روايات شعيب نوشته نشده و به نظر مي ياد برخي افراد به خاطر مسائل سياسي پيرامون و يا  .......   مي خواند روايات شعيب رو هم  كه در همون كتاب هاي معتبر اومده رو نادرست جلوه بدند... البته بنده فقط جهت اگاهي بيشتر شما دوستان عزيز منابع روايت ها در مورد شعيب رو عرض مي كنم حالا هركسي دلش خواست بره و اسناد اصلي رو پيدا كنه و بررسي بكنه....  پس براي مطالعه بيشتر در مورد روايات شعيب .. منابع زير رو خدمتتون معرفي مي كنم .. :

 روايات از منابع معتبر  در مورد شعيب بن صالح:

1-در روايات اسلامي آمده که، «شعيب بن صالح» يکي از پرچمداران لشکر حضرت مهدي (عج) در هنگام خروج خواهد بود.

وي مردي کوسه، گندم گون و متوسط القامتي است که دوستدار بني تميم مي باشد و با چهار هزار نفر که لباسهايشان سفيد و پرچمهايشان سياه است از شهر روي خروج مي کند. او مقدّمه ي خروج حضرت مهدي (عج) است. با کسي ملاقات نمي کند مگر اينکه او را خواهد کشت.

و در جاي ديگر آمده که وي از سرقند خروج خواهد کرد. («بحارالانوار»، ج 52، ص 213)

 

2-      نويسنده كتاب «عصر ظهور» در اين رابطه مي نويسد، «اندكي پيش از ظهور حضرت مهدي(ع) در ميان ايرانيان شخصي با عنوان سيد خراساني ظاهر شده كه رهبري سياسي مردم را به عهده مي گيرد. شعيب بن صالح نيز رهبري نظامي(پرچمداري) را عهده دار مي شود. ايرانيان تحت رهبري اين روش، نقش مهمي را در حركت ظهور آن حضرت ايفا مي كنند. سيد خراساني و شعيب جنگ را در مرزهاي ايران، تركيه و عراق هدايت مي كنند و نيروهاي مستقر در شام، خود را به پيش رانده و در همان زمان، از دو جناح عراق و شام آماده پيشروي بزرگ به سوي فلسطين و قدس مي شوند».(علي كوراني، عصر زندگي، ص270)

3-      اميرمومنان مي فرمايد: سفياني و صاحبان پرچم هاي سياه با يكديگر روبرو مي شوند(احتمالا سپاه سيد خراساني يا سيد هاشمي)؛ در حالي كه ميان آنان جواني از بني هاشم است كه در كف دست چپ او، خال سياهي است و در پيشاپيش لشكريان او، شخصي از قبيله بني تميم به نام شعيب بن صالح قرار دارد. (فتن ابن حماد، ص86).  

4-      در روايات از عمار ياسر نقل شده كه: شعيب بن صالح پرچمدار حضرت مهدي(ع) است.(ملاحم ابن طاووس، ص53)

5-      در منابع اهل سنت آمده است:‌ فرمانده لشكريان پيشرو حضرت مهدي(ع) مردي از قبيله بني تميم است كه محاسن كمي دارد و او را شعيب بن صالح نامند. (نورالابصار شبلنجي، ص138)

6-      و نيز: از خراسان سپاهي حركت مي كند كه كمربند هاي سياه و پيراهن سفيد پوشيده‌اند، جزو پيش قراولان سپاه، فرمانده‌اي است به نام شعيب بن صالح ... آنان سپاهيان سفياني را شكست داده، گريزان مي كنند و در بيت المقدس فرود مي آيند و زمينه ظهور حضرت مهدي(ع) را پايه ريزي مي كنند. (فتن ابن حماد، ص84 و عقد الدرر ص126).

 

7-      كتاب عصر ظهور:

 در برخى از روايات ، آمده است كه ظاهر شدن خراسانى و شعيب در اثناى جنگ ايرانيان بوقوع مى پيوندد، بگونه اى كه آنها با توجه به طولانى شدن نبردشان با دشمن ، خودشان سيد خراسانى را بعنوان سرپرستى امور اجتماعى و سياسى خود برمى گزينند گر چه وى از پذيرفتن اين منصب خرسند نيست ، اما آنها او را سرپرست خود قرار مى دهند، سپس سيد خراسانى ، شعيب بن صالح را به فرماندهى نيروهاى مسلح خويش ‍ برمى گزيند.

در تعدادى از روايات ، زمان آخرين مرحله زمينه سازى آنان كه متصل به ظهور حضرت مهدى عليه السلام است مشخص گرديده كه شش سال خواهد بود. اين برهه ، مرحله شعيب و خراسانى است ، از محمد بن حنيفه نقل شده است كه فرمود:

((درفشهاى سياهى از بنى عباس و پس از آن درفشهاى سياه ديگرى از خراسان خروج مى كنند كه حاملان آنها كلاه سياه و لباس سفيد بر تن دارند، پيشاپيش آنان مردى است كه وى را صالح بن شعيب يا شعيب بن صالح مى نامند او از قبيله بنى يمنم است آنان نيروهاى سفيانى را شكست داده و در بيت المقدس فرود مى آيند تا مقدمه حكومت حضرت مهدى عليه السلام را فراهم آورند، تعداد سيصد تن ديگر از شام به او مى پيوندد، فاصله خروج او تا تقديم زمام امور را به حضرت مهدى عليه السلام هفتاد و دو ماه ميباشد.)) (274)

بعلاوه روايت هفتاد و دو ماه اگر چه قابل قبول است . چون به طرق زيادى از محمدبن حنيفه نقل شده است و روايات ، گوياى اين است كه وى داراى نوشته اى از پدر بزرگوارش حضرت على عليه السلام بوده كه حضرت آن را از گفتار پيامبر صلى الله عليه و آله نوشته بود و در آن حوادث و پيش آمدهاى آينده بوده ، بلكه بنا بگفته برخى روايات ، در آن نوشته ، نام تمام فرمانروايان حاكم بر مسلمانان ، تا روز قيامت ذكر شده بوده و آنرا فرزندش ابوهاشم از وى به ارث برده و نام كسانى را كه از عباسيان حكومت خواهند كرد به اطلاع آنان رسانده است ....

اما با اين همه ، آنچه كه در مسئله خراسانى و شعيب بهتر بنظر مى رسد، رواياتى است كه مى گويد خروج خراسانى و شعيب همزمان خروج سفيانى و يمنى است ، چون اين روايات ، منتسب به امامان عليه السلام ميباشد و سندش محكمتر است ، بلكه در اين روايات احاديث صحيح (277) السندى نيز مانند روايت ابوبصير از امام باقر عليه السلام وجود دارد.

در هر صورت ، اين مرحله از حكومت زمينه سازان دولت حضرت ، چنانچه ما هم ترجيح داديم ، سال قبل از ظهور وى و يا احتمال اينكه شش سال باشد و در هر حال آخرين مرحله حكومت آنهاست ، اما آنچه مشكل بنظر مى رسد، شناخت مراحل ديگر دولت آنها قبل از آخرين مرحله آن است و اينكه فاصله بين آغاز حكومت آنان بواسطه مردى از قم بين خروج سيد خراسانى و شعيب چقدر است ؟...اين در حقيقت بخشى مفقود از سلسله روايات مربوط به ايرانيان است كه من در روايات نديدم چه اندازه بوده است ... آرى در برخى از روايات ، اشاره هايى در اين زمينه وجود دارد كه بعد از بيان مهم ترين روايات مربوط به حكومت آنان ، خواهد آمد.

 273- بحار ج 52 ص 63.

274- نسخه خطى ابن حماد ص 84 و قريب به همين مضمون در ص 74.

275- بحار ج 52 ص 210.

276- بحار ج 52 ص 232.

277- روايت صحيح آنست كه تمام راويان آن ثقه و مورد اعتماد باشند.

278- بحار ج 52 ص 252 بنقل از اربعين حافظ ابونعيم .

 

 8-  كتاب : مائتان وخمسون علامة حتى ظهور الإمام المهدي (ع)

شعيب بن صالح التميمي في بلدة سمرقند(السوفياتية)كما في كتاب كفاية الموحدين للسيد إسماعيل النوري.

عن الإمام الباقر(ع):(التميمي الذي هو قلانس جيشه سود وثيابهم بيض يهزمون السفياني ويتقدمون إلى الغرب حتى ينزلوا بيت المقدس ويهيئون للمهدي سلطانه ويكون بين خروجه وبين أن يسلّم المهدي اثنان وسبعون شهراً).

عن النبي(ص):((تخرج رايات من المشرق يقودها رجل من تمتم يقال له شعيب بن صالح فيستنفذ ما في أيديهم من سبي أهل الكوفة ويقتلهم)).

وعنه(ص):((يلقي أهل بيتي بلاء حتى يبعث الله راية من المشرق سوادء من نصرها نصره الله ومن خذلها خذله الله حتى يأتوا رجلاً اسمه كأسمي فيولونه أمرهم فيؤيده الله بنصره))وقال:((إذا رأيتم ذلك فعليكم بالرجل التميمي فإنه يقبل من جهة المشرق وهو صاحب راية المهدي))وعنه(ص):((يا جعفر ألا أبشّرك؟ قال:بلى يا رسول الله،فقال إنّ الذي يدفعها إلى القائم هو من ذريّتك أتدري من هو؟قال:لا، قال:ذاك الذي وجهه كالدينار وأسنانه كالمنشار وسيفه كحريق النار.. )).

وتحركت عساكر خراسان وتبع شعيب بن صالح التميمي في بطن الطالقان وبويع السيد الموسوي وفي عبارة لسعيد السوس بخوزستان وعقدت الراية لقناة كردان،وعن الإمام الحسن(ع):(يخرج بالرّي رجل ربعه أسمر من آل تميم كوسج يقال له شعيب بن صالح في أربعة آلاف).

 

9- عن عمار بن ياسر: المهدي على لوائه شعيب بن صالح. - الشيعة والرجعة ج1- ص 211

وفي رواية أخرى: إن على مقدمة جيش المهدي رجلاً من تميم ضعيف اللحية يقال له شعيب بن صالح. - ابن حماد ص 86

وعن محمد بن الحنفية: ثم تخرج من خراسان رايات سود قلانسهم سود وثيابهم بيض، على مقدمتهم رجل يقال له شعيب بن صالح من تميم، يهزمون أصحاب السفياني، حتى تنزل ببيت المقدس توطئ للمهدي سلطانه.

 

أما مواصفاته بحسب الروايات كالتالي:

1- شاب أسمر.

2- خفيف اللحية.

3- نحيل.

4- قائد القوات.

5- صاحب بصيرة ويقين وتصميم لا يلين.

6- رجل حرب من الطراز الأول لا ترد له راية.

7- إنه من أهل الري (طهران).

  


پنج شنبه 30 مرداد 1393

|
 

راز نام گذاری مولایم صاحب الزمان به قائم

وجود مبارک حجة بن الحسن(عج) دارای القاب و اسامی متعددی است که هریک وجه خاصی از آن ذات کریم را بیان می‏دارد. از القاب مشهور حضرتش می‏توان به «قائم» اشاره‏ای ویژه داشت، زیرا این نام مبارک در روایاتی آمده است که گویای سرّ لطیفی است. برای تسمیه آن پیشوای منتظر به قائم وجوه متعددی ذکر گردیده که به برخی از آنها اشاره می‏شود:

       1.      از حضرت باقر(علیه‌السلام) پرسیدند: مگر همه شما قائم به حق نیستید؟ فرمود: آری. گفتند: پس چرا تنها دوازدهمین شما به این نام، نامیده شد؟ فرمود: آن هنگام که جدّمان حسین(علیه‌السلام) به شهادت رسید، فرشتگان با اشک و آه، ضجه‏زنان گفتند: ای اله و ای سید ما! آیا نمی‏نگری که با بنده برگزیده و فرزند برگزیده تو چه می‏کنند؟ خداوند به آنان چنین وحی کرد: ای فرشتگان من آرام باشید! به عزّت و جلالم سوگند! حتماً از آن‏ها انتقام خواهم گرفت، هرچند مدت‏ها بگذرد؛ آن‏گاه پرده را کنار زد و امامان پس از حسین(علیه‌السلام) را به فرشتگان نمایاند؛ در میان آنان یکی ایستاده بود و نماز می‏خواند، پس خداوند به فرشتگان فرمود: با این شخص ایستاده (قائم) از آن‏ها انتقام می‏گیرم: عن أبی حمزة ثابت بن دینار الثمالی قال: سألت أباجعفر محمد بن علی الباقر(علیه‌السلام) یا ابن رسول الله... فلستم کلّکم قائمین بالحق؟ قال: بلی، قلت: فلِمَ سمّی القائم قائماً؟ قال: لمّا قُتل جدّی الحسین(علیه‌السلام) ضجت علیه الملائکة إلی الله تعالی بالبکاء و النحیب و قالوا: إلهنا و سیّدنا! أتغفل عمّن قتل صفوتک و ابن صفوتک و خیرتک من خلقک؟ فأوحی الله (عزّوجل) إلیهم: قروا ملائکتی. فوعزتی و جلالی! لأنتقمنَّ منهم ولو بعد حین؛ ثم کشف الله (عزّوجلّ) عن الأئمّة من ولد الحسین(علیه‌السلام) للملائکة، فسرّت الملائکة بذلک؛ فإذا أحدهم قائم یصلّی فقال الله (عزّوجلّ): بذلک القائم انتقم منهم.[1]

        2.      بر اثر غیبت طولانی، یاد آن وجود مبارک از خاطره بسیاری از افراد محو و فراموش می‏شود و آن‏گاه حضرتش پس از این فراموشی ناگوار قیام می‏کند: عن الصقر بن دلف قال سمعت أبا جعفر محمد بن علی الرضا(علیه‌السلام) قلت له یابن رسول الله ولِمَ سُمّی القائم؟ قال(علیه‌السلام): لأنّه یقوم بعد موت ذکره و ارتداد أکثر القائلین بإمامته.[2]

       3 .      او را از آن جهت قائم نامیدند که قیام به حق او در میان قیام ائمه دیگر که همگی قائم به حق بودند از ویژگی خاصی برخوردار است: سُمّی بالقائم لقیامه بالحق.[3]

در ویژگی قیام آن حضرت روایاتی هست از جمله حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه‌السلام) می‏گوید که به امام جواد(علیه‌السلام) عرض کردم که آرزو می‏کنم قائم آل محمد شما باشید و عدل و داد را در زمین بگسترانید. امام جواد(علیه‌السلام) فرمود که همه ما قائم به امر خدا و هدایت کننده به دین او هستیم؛ امّا آن قائم که خداوند با او زمین را از اهل کفر و عناد در برابر حق پاک می‏کند و از عدل و داد پر می‏سازد، من نیستم؛ او همان است که ولادتش از مردم مخفی و شخصش غائب می‏گردد... هم نام و هم کنیه رسول خداست...: إنی لأرجو أن تکون القائم من أهل بیت محمد الذی یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما مُلئت جوراً و ظلماً. فقال (علیه‌السلام): یا أبا القاسم! ما منّا إلاّ و هو قائم بأمر الله (عزّوجل) و هاد إلی دین الله؛ و لکن القائم الذی یطهّر الله(عزّوجلّ) به الأرض من أهل الکفر و الجحود و یملأها عدلاً و قسطاً هو الذی تخفی علی الناس ولادته و یغیب عنهم شخصه و یحرم علیهم تسمیته و هو سَمِیّ رسول الله‏صلی الله علیه و آله و سلم و کنیّه و هو الذی تطوی له الأرض و یذلّ له کل صعب یجتمع إلیه من أصحابه عدة أهل بدر ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً من أقاصی الأرض و ذلک قول الله (عزّوجلّ):﴿اَینَ ما تَکُونُوا یَأت بکُمُ اللهُ جَمیعًا إنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شی‏ءٍ قَدیر﴾.[4] فإذا اجتمعت له هذه العدة من أهل الإخلاص، أظهر الله أمره فإذا کمل له العقد و هو عشرة آلاف رجل خرج بإذن الله (عزّوجلّ) فلایزال یقتل أعداء الله حتی یرضی الله (عزّوجلّ). قال عبدالعظیم: قلت له: یا سیدی! و کیف یعلم أن الله(عزّوجلّ) قد رضی؟ قال: یلقی فی قلبه الرحمة.[5]
نیز حضرت عبدالعظیم می‏گوید: تصمیم داشتم این مطلب را از حضرت جواد الائمه بپرسم که ایشان فرمود: قائم ما مهدی است که حتماً در غیبت به سر خواهد برد و باید منتظر ظهور آن حضرت بود و پس از ظهور باید از وی اطاعت کرد: ... فابتدأنی فقال لی: یا أبا القاسم! إنّ القائم منا هو المهدی الذی یجب أن ینتظر فی غیبته و یطاع فی ظهوره و هو الثالث من ولدی.[6]
این لقب، تنها به امام عصر(عج) تعلق دارد، گرچه قبلاً گفته شد که قیام به قسط از شرایط عمومی امامت معصومان است: فلعمری ما الإمام إلاّ الحاکم بالکتاب؛ القائم بالقسط[7]؛ انّما هم الأئمّة(علیهم‌السلام) القوامون بدین الله[8]؛ امّا لقب پرافتخار «قائم» از القاب اختصاصی حضرت بقیة الله است: لیعدن أحدکم لخروج القائم[9]؛ ینادی مناد من السماء باسم القائم(عج) فیسمع ما بین المشرق و المغرب... و هو صوت جبرئیل الروح الأمین[10] و تنها آن حضرت به عنوان «قائم آل‏محمد» شناخته می‏شود: ان أدرکت القائم من آل محمد نصرته[11]؛ و منّا المصطفی و المرتضی و منّا یکون المهدی قائم هذه الاُمة[12]، به گونه‏ای که به شیوه‏ای پسندیده مرسوم گردیده است که هنگام ذکر این نام شریف شنوندگان به احترام آن حضرت و به یاد او قیام می‏کنند.
پی نوشت ها:
[1] ـ علل الشرایع، ج 1، ص 192 ـ 191؛ بحار الانوار، ج45، ص221 و ج51، ص29 ـ 28.
[2] ـ کمال الدین، ج 2، ص 50؛ بحار الانوار، ج51، ص30.
[3] ـ الارشاد، ج 2، ص 50 ـ 49؛ بحار الانوار، ج51، ص 283.
[4] ـ سوره بقره، آیه 148.
[5] ـ کمال الدین، ج 2، ص 50 ـ 49؛ بحار الانوار، ج52، ص283.
[6] ـ کمال الدین، ج 2، ص 49.
[7] ـ الارشاد ، ج 2، ص 39.

 


سه شنبه 28 مرداد 1393

|
 

( استمرار ولایت از ابراهیم خلیل الله تا طاووس بهشت مهدی فاطمه (س

 

 

استمرار ولایت از ابراهیم(ع) تا امام زمان(ع)

نیل همه فرزندان صالح ابراهیم(ع) به امامت

ذریه ابراهیم(ع) یا محسن یا ظالم‌اند: "و من ذریتها محسن و ظالم لنفسه مبین".

محسن، هم در حق خویش و هم در حق دیگران نیکوکردار است، پس آن که به دیگران احسان کند، و بر جان خویش ستم روا دارد محسن نیست. از تامل در آنچه گذشت و انضمام این آیه کریمه که خداوند به خلیلش فرمود "لاینال عهدی الظلمین" درمی‌یابیم که عهد امامت به فرزندان محسن آن حضرت رسیده است، زیرا پس از چنین تقسیمی در ذریه آن حضرت و بیان آنکه عهد امامت به ظالمین نمی‌رسد، فرض عدم تعلق این عهد الهی به محسنان به معنای بیهوده بودن آن تقسیم و این تقیید خواهد بود و از آنجا که سخن ذات اقدس اله از هر لغو و بیهوده‌ای منزه است، چنین فرضی از اساس باطل است.

برپایه برهان یاد شده، عهد امامت به همه فرزندان محسن حضرت ابراهیم(ع) رسیده است، یعنی همه انبیاء و اولیاء الهی که از نسل آن حضرت‌اند امام نیز هستند. اگرچه در قرآن به امامت بسیاری از انبیاء ابراهیمی چونان موسی، عیسی یا رسول‌اکرم(ص) تصریح نشده است، براساس برهان یاد شده، با اطمینان می‌توان گفت تمام فرزندان و ذریه محسن و صالح آن حضرت از اسماعیل و اسحاق تا موسی و عیسی و حضرت خاتم‌الانبیاء و از آن وجود مبارک تا ذخیره عالم، حجه‌‌بن الحسن المهدی(عج) به مقام امامت رسیده‌اند.

تجلی انوار درخشان ولایت و امامت (در تکوین و تشریع) در وجود مقدس خاتم پیامبران محمد(ص) از تابش خورشید روشن‌تر است، از این رو کسی را مجال انکار استمرار عهد امامت و مقام نبوت درباره حضرتش نیست. آری توهم رهایی بشر از ولایت تشریعی پس از ارتحال حضرت خاتم‌الانبیا هست که ذهن برخی را به خود مشغول کرده و بدین زعم آفل انداخته است که سلسله درخشان امامت و ولایت، گرچه از ابراهیم خلیل الرحمان تا وجود مبارک خاتم پیامبران استمرار داشته است، اما با ارتحال وجود شریفش این سلسله نیز پایان گرفت و بشر از آن پس از هر ولای تشریعی رها شد!

این توهم، ناروا و این پندار خطاست، زیرا جانشینان انبیا، به ویژه امامان معصوم از ذریه نبی مکرم اسلام(ص) گرچه پیامبر نیستند، حضوری پیامبرگونه دارند: به آنان وحی تشریعی نمی‌شود تا حکم تازه‌ای بیاورند، امام از مقام و جایگاه ولایت کار پیامبرانه می‌کنند، چون ولایت باطنی انبیاء در امام معصوم نیز حضور و ظهور دارد. این ولایت، نه تنها ولایت معنوی بر محور قرب فرائض و نوافل است، بلکه همان ولایت تشریعی و سرپرستی امت است که هرگز زوال نمی‌پذیرد. "انما ولیکم‌الله و رسوله والذین ء امنوالذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم رکعون"سرپرست شما تنها خدا و پیامبر اوست و آنان که ایمان آوردند، همانانی که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند. "

وجود مقدس خاتم انبیا(ع) در غدیر خم بر همین سرپرستی اصرار ورزید و فرمود: الست اولی بکم منکم بانفسکم و پس از پاسخ مثبت همگان فرمود: فمن کنت مولاه فهذا علی مولاه.

براساس آنچه گفته آمد، از داوری میان مردم تا تبیین و تفسیر آیات کلام الهی و در یک جمله آنچه جامعه‌ای زنده و پویا بدان نیازمند است، به سرپرستی ولی معصوم است و پس از رحلت پیامبراعظم(ص)، این ولایت و امامت به وجود مبارک علی(ع) رسید و چنین جانشینی، سخنش سخن پیامبر و خداست و در جایگاه استدلال، برهان می‌آورد و آنجا که مجال بیان است، حکم خدا را با حکمت و موعظت و جدال احسن بیان می‌کند، آنچه را حلال بداند، حلال و هر چه را حرام شمارد، حرام خواهد بود.

اگر امت و شرایط زمان با او همراه باشد، خلافت ظاهری را نیز در دست می‌گیرد و با عهده گرفتن اداره امور جامعه، حراست از کیان دین و امت رامی‌پذیرد، که حضور امت و بیعت با امام خود حجتی است برای آن حضرت: لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر.

پذیرش حکم و فرمان او چون امر خدا و رسولش بی‌چون و چرا بر همگان واجب است: "و ما کان لمومن و لامومنه اذا قضی‌الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم و من یعص‌الله و رسوله فقد ضل ضللا مبینا".

آن معصومی که چنین مقامی دارد و بر تخت جانشینی آخرین پیامبر خدا تکیه می‌زند، براساس "النبی اولی بالمومنین من انفسهم" صاحب همان ولایت تشریعی و سرپرستی نبی خاتم(ص) است. این سلسله پس از پیامبر اسلام

محمدبن عبدالله(ص) با وجود مقدس امیر مومنان علی(ع) آغاز و به وجود مبارک خاتم الاوصیاء حجه‌بن‌الحسن‌المهدی(عج) ادامه می‌یابد.

بیان این سلسله نورانی در سخن صادق آل محمد(ص) چنین جلوه می‌کند: قبل از وفات رسول اکرم خداوند سبحان کتابی را که با مهرهایی از طلا مهر شده بود، بر آن حضرت نازل کرد و فرمود: ‌ای محمد! این وصیت تو به نجبای از اهل بیت توست. پیامبراکرم از جبرئیل پرسید: نجبای من کیان‌اند؟ جبرئیل عرض کرد: علی‌بن ابی‌طالب و فرزندانش. نبی مکرم اسلام آن کتاب را به امیر مومنان داد و به او امر فرمود: یک مهرش را باز کن و به آنچه در اوست عمل کن. امیر مومنان چنان کرد و سپس آن را به فرزندش امام حسن(ع) داد، او نیز با گشودن مهری به محتوای وصیت عمل کرد، آن گاه مکتوب را به امام حسین(ع) سپرد، وی نیز با گشودن مهر مربوط به خود نگریست که در آن نگاشته است: همراه با گروه خود، برای به شهادت رسیدن خارج شو که بی‌تو شهادت بهره آنان نخواهد شد و جانت را به خدا بفروش. او نیز چنان کرد و پس از آن کتاب را به علی‌بن حسین(ع) واگذارد و آن حضرت با گشودن مهر مربوط به خویش دریافت که در آن نگاشته است: همراه با گروه خود، برای به شهادت رسیدن خارج شو که بی‌تو شهادت بهره آنان نخواهد شد و جانت را به خدا بفروش، او نیز چنان کرد و پس از آن کتاب را به علی‌بن حسین(ع) واگذارد و آن حضرت با گشودن مهر مربوط به خویش دریافت که در آن نگاشته است: سکوت پیشه‌کن، در منزل خود بنشین و تا فرا رسیدن مرگت به عبادت پروردگارت مشغول باش و آن جناب چنین کرد. پس کتاب را به فرزندش محمدبن علی(ع) داد، آن حضرت با گشودن مهر مربوط به خود، ماموریتش را چنین دریافت: به مردم حدیث بگو و فتوا بده و از کسی جز خدای عزوجل نترس، زیرا کسی توان آسیب رساندن به تو را ندارد [تا آن گاه که خدا بخواهد] او نیز چنین کرد و سرانجام، مکتوب را به فرزندش جعفربن محمد(ص) سپرد، او نیز با گشودن مهر مربوط به خود، این گونه مامور شد: به مردم حدیث بگو، فتوا بده و علوم اهل بیت را منتشر کن، پدران صالح خود را تصدیق کن و از کسی جز خدای عزوجل هراسان مباش، زیرا تو در پناه و امانی. او نیز چنین کرد و آن را به فرزند خود موسی‌بن جعفر(ع) سپرد و موسی بن جعفر(ع) آن را به امام پس از خود خواهد سپرد و او نیز این گونه خواهد کرد، تا آنکه حضرت مهدی(عج) قیام کند. )

 

بشارت ائمه به وجود مبارک ولی‌عصر(عج

از جمله کارهای گوناگون انبیا (ع) تصدیق انبیای پیشین و بشارت به پیامبران پسین بوده است: "مصدقا لما بین یدیه") "و مبشرا برسول یاتی). )

انبیا همه از حقیقتی واحد منشا می‌گیرند و از یک ذات سخن می‌گویند و مردم را به همان مبدا واحد می‌خوانند، از این رو هر پیامبری پیامبر پیشین را تایید می‌کند و زمینه تبشیر پیامبر بعدی را فراهم می‌آورد.

ائمه(ع) نیز هر یک زمینه ظهور امام بعدی را فراهم و امامان گذشته را تصدیق می‌کردند، ولی بشارت تمام امامان به ظهور امام قائم، ویژگی منحصر به وجود مبارک ولی‌عصر(عج) است که خاتم اوصیاست. این تصدیق و تبشیر، نشانه هماهنگی و هم‌آوایی سلسله ولایت و نظیر هم‌آوایی سلسله نبوت و رسالت است.

پاورقی:

1- سوره صافات، آیه 113. ضمیر تثنیه "هما" در آیه به ابراهیم و اسحاق(ع) باز می‌گردد و از آنجا که اسحاق خود فرزند ابراهیم(ع) است ذریه اسحاق، ذریه ابراهیم خواهد بود.

2 - سوره بقره، آیه 124.

3- سوره مائده، آیه 55.

4 - الارشاد، ج 1، ص 8 و 176، التوحید، صدوق، ص 212، ر. ک: کشف الغمه، ج 1، ص 237، بحارالانوار، ج 21، ص 387.

5 - نهج‌البلاغه، خطبه 3، بند16.

6 - سوره احزاب، آیه 36.

7 - سوره احزاب، آیه 6.

8 - الکافی، ج 1، ص 279 -281.

9 - سوره بقره، آیه 97.

10 - سوره صف، آیه 6.

آيت الله جوادي آملي

 


پنج شنبه 23 مرداد 1393

|
 

جنگ های آغازین دولت مهدی موعود(عج)آنکه با آمدنش آرزوی تمامی انبیا را براورده می کند

 

 

اشاره
با ظهور حضرت (عليه السلام) و اعلام ‌آغاز انقلاب جهاني اش ستمگران و گردن كشان و... به مقابله با حضرت بر مي خيزند . حضرت (عليه السلام) به دفاع بر مي خيزد. در اين ميان عده اي از دو طرف كشته مي شوند.
برخي عدد كشته شدگان را بسيار زياد مي دانند و از اين رهگذر مي خواهند، حضرت را يك چهره خون ريز معرفي كنند. گروهي نيز تعداد آن كشته ها را كم مي دانند. اين نوشته ، به نقد و بررسي سندي و دلالتي روايات مربوط به اين قتل ها مي پردازد و افراط و تفريط را در اين باره مي زدايد.


پيشگفتار
برخي در مورد قتل و كشتار در دوران ظهور ، افراط مي كنند و از امام زمان عليه السلام و ياران اش ، چهره اي خشن ارائه مي دهند. آنان ، به رواياتي استدلال مي كنند كه در آن ها ، اشاره به كشته شدن دو سوم مردم ، (از هر نه نفر ، هفت نفر ، از هر هفت نفر ، پنج نفر ) و يا اين كه بيش تر مردم كشته مي شوند و از كشته ها ، پشته ساخته مي شود و جوي خون جاري مي گردد و ... دارند.

برخي ديگر ، تفريط مي كنند و مي گويند حتي ، به مقدار محجمه (مقدار خون در ظرف حجامت) خون ريزي نمي شود و...
در اين نوشتار، به نقد و بررسي روايي و دلالي احاديث مربوطه مي پردازيم تا افراط و تفريط بودن انديشه هاي موجودمشخص گردند.
نكاتي كه قابل تامل است ، اين ها است :

الف)قتل و كشتار ، قبل از ظهوراست و يا بعد از آن

ب ) شيوه ي رفتار امام با دشمنان چه گونه خواهد بود

ج)حجم كشتار و اعدام و خون ريزي ها چه مقدار است

د) مقتولان ، چه كساني هستند

هـ) رواياتي كه ناظر بر اين موضوع است . آيا به نحو موجبه ي كليه است يا به نحو موجبه ي جزئيه .

اخباري كه در آن ها كشتار در حجم وسيعي مطرح شده اند ، بر دو قسم است :

الف ) يك سري از ‌آنها مربوط به ملاحم و فتن قبل از ظهور است و هيچ ربطي به دوران ظهور ندارد و تنها ناظر به اوضاع نابسامان جهان در پيش از ظهور دارد. اين دسته‌، بيش تر از مراسيل عامه است . اگر تعدادي از آن ها هم جزء مسانيد باشد، هيچ گونه ارتباطي با بحث ما ، يعني قتل هاي دوران حكومت امام مهدي عج الله و تعالي فرجه الشريف ، ندارد.

ب ) يك سري از آنها ، مربوط به هنگامه ي ظهور و حكومت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است. اين نوع روايات ، نيز دو گونه اند :

1. رواياتي كه از طريق عامه و از نبويات است و بيش تر آن ها ، مشكل سندي دارند، به طوري كه بعضي از آن ها ، مرسل ، و برخي از آن ها ، به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) منتهي نمي شوند، بلكه از افرادي مانند كعب الاحبار كه در زمان آن حضرت مسلمان نشده بود ، نقل شده است .

عمده ي اين روايات‌. از اسرائيليات است كه با اغراض مختلفي وارد كتاب هاي روايي شده است . عالماني از اهل تسنن ، مانند ابن كثير ، وقتي به روايات نقل شده از امثال كعب الاحبار مي رسد، مي گويد : خدا ما را از اين همه اخبار دروغي كه وارد تفسيرها و كتاب هاي روايي و كرده اند بي نياز كند1

2. رواياتي كه از طريق اهل بيت (عليه السلام) نقل شده و يا در كتاب هاي شيعه ذكر گرديده است . در اين كتاب ها ، اخبار منقول از حضرات معصوم (عليه السلام) و بعض ديگر كه نقل شده ، به اهل بيت (عليه السلام) منتهي نمي شود .مانند اخبار معمرين كه شيخ صدوق در كتاب كمال الدين از اهل تسنن نقل كرده است.

انديشه هاي تفريطي در كشتار به هنگام ظهور
گروهي بر آن اند كه امام زمان به هنگام ظهور ، از طريق ولايت و تصرف تكويني ، همه ي خلايق را مطيع و مسخر مي كند و كارها را با اعجاز و غير عادي انجام مي دهد. لذا كشتار و اعدام ، خيلي اندك خواهد بود. براي روشن شدن مطلب و دريافت پاسخ، به احاديثي از امام باقر و امام صادق (عليه السلام) متمسك مي شويم.

حديث 1ـ عن بشير بن ابي اراكه النبال ـ و لفظ الحديث علي روايه ابن عقده قال : لما قدمت المدينه انتهيت الي منزل ابي جعفر الباقر (عليه السلام) قلت (انهم) يقولون : انه اذا كان ذالك استقامت له الامور فلا يهريق محجمه دم . فقال :كلاً! والذي نفسي بيده! حتي تمسح و انتم العرق و العلق و او ما بيده الي جبهته2 .

بشير بن ابي اراكه نبار ـ لفظ حديث به روايت ابن عقده است ـ گويد هنگامي كه به مدينه وارد شدم ، به طرف منزل ابو جعفر امام باقر (عليه السلام) رفتم گفتم : (آنان (مرجثه) مي گويند، هنگامي كه آن امر (قيام قائم عج) روي دهد ، همه ي كارها براي او درست واستوار مي گردد و به اندازه ي يك ظرف حجامت هم خون نمي ريزد. پس فرمود : هرگز چنين نيست ! سوگند به آن كه جانم به دست او است ! كار به آنجا مي انجامد كه ما و شما، عرق و خون بسته شده را پاك خواهيم كرد. (كنايه از سختي ها و دشواري هاي جنگ و درگيري است كه موجب پديد آمدن عرق و ايجاد زخم هاي خونين مي شود)

در اين هنگام ، ايشان ، با دست خود ، به پيشاني شان اشاره فرمودند .(كنايه از برطرف كردن عرق جبين است )

حديث 2ـ ... عن موسي بن بكر الواسطي عن بشير النبال ، قال قدمت المدينه و ذكر مثل الحديث المتقدم ، الا انه قال : لما قدمت المدينه قلت لابي جعفر(عليه السلام) : انهم يقولون : ان المهدي لوقام لاستقامت له الامور عفوا ، و لا يهريق محجمه دم . فقال : كلا ! و الذي نفسي بيده ! لو استقامت لاحد عفوا لاستقامت لرسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) حين ادميت رباعيته و شج في وجهه! كلا ! والذي نفسي بيده ! حتي نمسح نحن و انتم العرق و العلق3 . ثم مسح جبهته4 .

از موسي بن بكر واسطي ـ از بشير نبال ـ گفت :به مدينه رسيدم و همانند حديث قبلي را ذكر كرد ، جز اين كه گويد : هنگامي كه به مدينه رسيدم . به ابو جعفر اما باقرعليه السلام گفتم , آنان مرجثه مي گويند : همانا اگر مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)قيام كند، همه ي كارها به خودي خود، براي او درست و برقرار مي شود و به اندازه ي يك ظرف حجامتي خون نمي ريزد ، پس فرمود هرگز چنين نيست! سوگند به آن كه جانم در دست اوست ! اگر كارها ، خود به خود، براي كسي هموارمي شد ، مسلما براي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در زماني كه دندان هاي پيشين آن حضرت شكسته و صورت اش زخمي شد ، درست و برقرار مي گرديد! هرگز چنين نيست ! سوگند به آن كه جانم به دست اوست! كار ، به آن جا مي انجامد كه ما و شما، عرق و خون بسته شده را پاك كنيم. سپس پيشاني خود را پاك كرد.

حديث 3- ... عن المفضل بن عمر ، قال :سمعت ابا عبدالله ، و قد ذكر القائم (عليه السلام) فقلت اني لارجو ان يكون امره في سهوله فقال : لايكون ذالك حتي تمسحوا العلق و العرق5 .

مفضل بن عمر گويد :در حضور امام صادق عليه السلام شنيدم كه از حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه و الشريف) ياد شد. پس عرض كردم : همانا اميدوارم كار ايشان به اساني صورت پذيرد. فرمود : آن امر صورت نمي پذيرد تا اين كه عرق و خون بسته شده را برطرف سازيد.

در سه حديث مذكور ملاحظه مي كنيم، آن طور نيست كه تمامي كارها در زمان قيام قائم عليه السلام به خودي خود و با اعجاز و تصرفات تكويني صورت پذيرد، هر چند ولايت تكويني و تصرف تكويني حضرت مهدي وساير امامان طاهر، هيچ گونه ترديدي نيست بلكه كار ، دشوارتر از آن چيزي است كه امثال مرجثه معتقدند.

ما ، مطابق روايات متعدد، نمي توانيم ادعا كنيم كه در هنگام ظهور، هيچ قتل و كشتاري رخ نمي دهد. زيرا در آن دوران‌، بحث از انتقام، اجراي حدود الهي و اقامه ي حكومت عدل جهاني است و مسلما، اين امر عظيم ، بدون برطرف كردن خارها و سنگ هاي سر راه آن حضرت ، ميسر و محقق نمي شود.

از طرفي ، تاريخ گواه است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) و امامان طاهر (عليه السلام) سعي داشته اند، امور را به طور عادي و در مسير طبيعي انجام دهند، لذا مي بينيم ، دندان هاي پيشين حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در جنگ مي شكند و زخم هايي در جنگ احد و...6 بر ايشان وارد مي شود و اميرالمومنين (عليه السلام) نيز در جنگ احد ، نود زخم بر مي دارد و ...7

البته آن حضرت و عترت طاهراش ، مخصوصا ، حضرت بقيه الله الاعظم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) قدرت بر انجام دادن تصرفات تكويني را دارند و همواره معجزات و امدادهاي غيبي و الهي ، با آن حضرات و نيز مومنان مخلص و ايثارگر و حتي مستعضفان بوده و خواهد بود. امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد خداوند،حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را به سه لشكر ياري مي دهد : فرشتگان ، مومنان ، رعب (ترس انداختن دردل دشمن)8

نيز حضرت (عليه السلام) مي فرمايد : ... خداوند ، حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه) را با فرشتگان وجنّ وشيعيان مخلص ، ياري مي کند .9

به هر حال، لزومي ندارد كه ادعا كنيم امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تمام كارهايشان رااز طريق غيرعادي و به صورت اعجاز انجام مي دهد و بنابراين ، هيچ خوني ريخته نخواهد شد.

انديشه ي افراطي در كشتار به هنگام ظهور
در احاديثي كه ازطريق عامه رسيده است ، خون ريزي هاي خيلي زياد وحشتناك ذكر شده است . اينك به نقد و بررسي يكي از آن ها مي پردازيم.

يوسف بن يحيي مقدسي شافعي در كتاب عقدالدرر روايت مرسله اي را از اميرالمومنين (عليه السلام) درباره ي حوادث رم (روميه)10 نقل مي كند و مي گويد :

... فيكبر المسلمون ثلاث تكبيرات ، فتكون كالرمله علي نشز ، فيدخلونها ، فيقتلون بها خمسئه الف مقاتل ، و يقتسمون الاموال، حتي يكون الناس في الفي ء شيئا واحدا، لكل انسان منهم مئه الف دينار، و مئه راس ، ما بين جاريه و غلام11

پس مسلمانان، سه تكبير مي گويند و مانند ريگ و شن هاي رواني كه از بلندي ها فرو مي ريزند‌، داخل (روم) مي شوند ودر آن جا ، پانصد هزار جنگجو را مي كشند و غنائم و اموال را به طور مساوي تقسيم مي كنند ، و به هر يك از آنان ، صد هزار دينار و صد كنيز و يا غلام مي رسد. ...

اين روايت ـ مرسل است و مشكل سندي دارد و ازنظر محتوا نيز قابل اعتماد نيست. پيدا است كه جاعلان اين گونه احاديث ، در خدمت حكومت هاي جائر بوده اند و به جهت توجيه پاره اي جنگ هاي پس از پيامبر اكرم (صلي الله عليه واله وسلم) و قتل هاي عام ها و كشتارهاي وسيعي كه در آن صورت گرفت ، اين چنين مجعولاتي را وارد كتاب هاي روايي كرده اند. مانند روايتي كه به امام علي عليه السلام نسبت داده اند كه آن حضرت فرمود: فيقتل من الروم حتي يتغيرماء الفرات بالدم يعني آنقدر ازروميان را به قتل مي رساند كه آب فرات به خون تغييرمي كند12!

ابن كثير، درباره ي جنگ قادسيه مي گويد :

انهزم الفرس و لحقهم المسلمون، ... فقتل المسلمون بكمالهم و كانوا ثلاثين الفاء و قتل في العمركه عشره الاف و قتلوا قبل ذالك قريبا من ذالك 13.

لشكر ايرانيان ، منهزم شد و فرار كردند. مسلمانان، به تعقيب آنان پرداخته اند و تمامي فراريان را كه سي هزار نفر بودند ، به قتل رساندند. در جنگ سيزده هزار نفر انان را كشته بودند. همين عدد را نيز قبل از آن كشته بودند. ..

وقتي به كتاب هاي تاريخي كه در آن ها فتوحات را نوشته اند، مانند البداء و التاريخ ، و النهايه ، و ... مراجعه مي كنيم .مي بينيم كه فرماندهان و زير دستانشان ، جنايات زيادي را مرتكب شده اند.

رواياتي كه مي گويند ، ازهر نه نفر هفت نفر ، ويا از هر هفت نفر ، پنج نفر و يا دو ثلث مردم كشته مي شوند، به جنگ هاي قبل از ظهور ، نظر دارند و نه زمان ظهور.

از طرفي ، اختلاف در تعداد مقتولان نيز علت هاي گوناگوني مي تواند داشته باشد كه از جمله آنها ، ممكن است تفاوت مناطق و محورهاي درگيري و يا مراحل مختلف جنگ باشد.

با توجه به احاديث زير و امعان نظر در دلالت آن ها ، به اين واقعيت پي مي بريم كه جهان ، اندكي پيش از ظهور ، دچار جنگ هاي خونين خواهد بود.

حديث 1ـ عن ابي بصر و محمد بن مسلم، سمعنا ابا عبدالله (عليه السلام) يقول : لا يكون هذا الامر حتي يذهب ثلث الناس فقيل له : اذا ذهب ثلث الناس فما يبقي  فقال ، (عليه السلام) : اما ترضون ان تكونوا الثلث الباقي14


حديث 2ـ ... عن زراه ، قال : قلت لابي عبدالله(عليه السلام) :النداء حق قال: اي والله حتي يسعمه كل قوم بلسانهم. و قال، عليه السلام : لا يكون هذا الامر حتي يذهب تسعه اعشار الناس.15

زراره گويد : به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم : آيا نداي آسماني حقيقت دارد فرمود: بلي ، به خدا قسم چنان است كه هر قومي با زبان خودشان ، آن را مي شنوند آن حضرت فرمود:, اين امر محقق نمي شود تا اين كه نه دهم مردم از ميان بروند.

حديث 3ـ ... عن سليمان بن خالد ، قال : سمعت ابا عبدالله (عليه السلام) يقول : قدام القائم موتتان، موت احمر و موت ابيض ، حتي يذهب من كل سبعه خمسه، الموت الاحمر السيف ، و الموت الابيض ، الطاعون.16

... سليمان بن خالد گويد : از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه مي فرمود : قبل از قيام قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) دو نوع مرگ ومير رخ مي دهد :

مرگ سرخ و مرگ سپيد . ا اين كه از هر هفت نفر ، پنج نفرشان از بين بروند. مرگ سرخ با شمشير . مرگ سفيد با طاعون است.

با ملاحظه ي اين احاديث واحاديث ديگر، معلوم و مبرهن مي شوند كه حجم وسيعي از مرگ وميرها و خون ريزي ها ، مربوط به دوران پيش از قيام امام عصر ، (عليه السلام) و قبل از نداي آسماني است. بنا به روايت يونس بن رباط كه مي گويد :

سمعت ابا عبد الله (عليه السلام) :ان اهل الحق لم يزالوا منذ كانوا في شده . اما ان ذاك الي مده قريبه وعافيه طويله17

از اباعبدالله (عليه السلام) شنيدم كه مي فرمود :همانا، اهل حق ، از هنگامي كه در شدت و سختي بوده اند، پيوسته در آن حال خواهند بود (سختي با‌ آنان همراه است) و همانا بدانيد كه پايان آن سختي ها ، نزديك وعافيتش طولاني است.)

بالاخره در نوميدي بسي اميد است پايان شب سيه سپيد است . كه ان مع العسر يسرا فان مع العسر يسرا

خلاصه اين كه يك دسته از روايات در مورد خون ريزي ها ، مربوط به دوران قبل از ظهور است و يك دسته از اخبار ، از مجعولات و از اسرائيليات است كه با هدف و انگيزه هاي مختلفي ، مانند خدشه دار كردن چهره نهضت جهاني و حكومت حضرت مهدي ... ويا توجيه كشتارها در فتوحات و ... وارد كتابهاي روايي شده است .

نيز يك سري از آنها ، مرسله و مرفوعه است و مشكل سندي دارد ، مرفوعه ي فضل بن شاذان از امام صادق (عليه السلام ) از اين قبيل است :

يقتل القائم (عليه السلام) حتي يبلغ السوق، قال : فيقول له رجل من ولد ابيه : انك لتجفل الناس اجفال النعم، فبعهد من رسول الله (صلي الله عليه و اله و سلم) او بماذا  قال : وليس في الناس رجل اشد منه باسا فيقوم اليه رجل من الموالي فيقول له : لتسكتن اولا ضربن عنقك فعند ذالك يخرج القائم(عليه السلام) عهداً من رسول الله (صلي الله عليه و ‌اله و سلم)18 ؛

حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) آن قدر از انسان ها مي كشد تا ساق پا را خون فرا مي گيرد. شخصي از فرزندان پدرش19 به حضرت اعتراض شديد مي كند و مي گويد : مردم را از خود دور مي كني ، هم چنان كه گله و گوسفندان را رم مي دهند ! آيا اين روش طبق دستور رسول خدا است  به چه دليلي اين چنين رفتار مي كني  يكي از ياران حضرت از جاي بر مي خيزد و مي گويد : سكوت مي كني يا گردن ات را بزنم حضرت ،عهد و پيماني را كه از رسول خدا (صي الله عليه و آله و سلم) همراه دارد ، بيرون مي آورد و ارائه مي كند.

البته همچنان كه در ابتداي حديث ذكر شد اين حديث ، مرفوعه است و مشكل سندي دارد و از طرفي محتوا و دلالت اش ، ناقص و ناتمام است، زيرا ، سوق ، هم ساق پا را گفته اند و هم ممكن است نام شهر يا محلي باشد ، محلي همانند سوق الاهواز ، (نام اهواز فعلي)، سوق حكمه (نام يكي از مناطق اطراف كوفه) ، سوق اسد (در اطراف كوفه) ، سوق الثلاثاء (منطقه اي در بغداد قبل از ساخته شدن شهر)20 ... بنابراين نمي توانيم بگوييم حتي يبلغ السوق به معناي رسيدن خون به ساق پا است ، خصوصا ، با توجه به اينكه در حديث مذكور ، صحبت از خون به ميان نيامده است ، بلكه چنين به نظر مي رسد كه سوق به معناي رسيدن به محل ومكاني باشد.

البته ، ما طبق روايات صحيح جنگ و خونريزي ، اعدام ها و انتقام ظالمان را در عصر ظهور مي پذيريم ، لكن نه به اين اندازه ها ، رواياتي از اهل بيت (عليه السلام) موجود است كه تعداد قتل ها و مشخصات فردي و گروهي مقتولان‌، در آنها مشخص شده است ،ودر ذيل بعد از نگرش به شيوه ي رفتار حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه) با دشمنان و معاندين به معرفي آنان مي پردازيم.

شيوه ي رفتار امام (عليه السلام) با دشمنان
ستمگران و زراندوزان ، در همه ي نقاط عالم، بر ملت هاي مظلوم و مستضعف سيطره داشته اند و دارند و فرهنگ سازي كرده اند. در اين ميان‌، جامعه ي اسلامي ، خسارت هاي بيشماري را متحمل شده به طوري كه دشمنان اسلام از اغاز رسالت نبي مكرم اسلام . (صلي الله عليه و‌اله و سلم) ، همواره ، در ايذا و اذيت آن حضرت و پيروانش بوده اند. بالاخره آن حضرت پس از تحمل مشقت هاي فراوان توانست مسلمانان را از تاريكي ها به سوي روشنايي راهنمايي و سوق دهد ، و حكومت اسلامي را برقرار نمايد . مع الاسف طولي نكشيد كه در هنگامه ي رحلت و بعد از آن ، به گفته امام غزالي رياست طلبان و منافقان با حيله هاي مختلف و فريب دادن مسلمانان ، صاحب غدير را كه منصوب از طرف خداوند حكيم بود وهمگي به ولايت اش تبريك و بخ . بخ يا علي گفته بودند، كنار گذاشته و بر اريكه ي قدرت و سياست سوار شدند و نطفه ي فاجعه و جنايات هولناك در جامعه ي اسلامي منعقد گرديد.

مولاي متقيان ، اميرمومنان، منصوب خدا بردار رسول خدا(صل الله عليه و اله) اولين مسلمان در ميان مدران فاتح خيبر و جانشين بي واسطه رسول خدا(صل الله عليه و اله) را با آن همه مناقب خانه نشين كرد و يگانه دختر جوان ريحانه آن حضرت، در اندك زماني پس از رحلت پدر بزرگوارش ، نه تنها از طرف منافقان و رياست طلبان ، مورد ضرب و شتم قرار مي گيرد، بلكه به طور وحشيانه اي بين ديوار و در فشار داده شده ومحسن اش سقط مي شود و در نهايت پس از 75 روز بعد از رحلت پدر ،دنيا را با دلي آزرده و جراحاتي بسيار وداع مي كند.

پس از آن حرمت شكني دردناك و فاجعه ها وحشتناك و وحشتناك تر مي شود و اهل بيت عليهم السلام و پيروانشان در روزگار ستم وفشار به سر برده ويكي پس ازديگري مظلومانه به شهادت نائيل مي گردند و در روز عاشورا فاجعه به اوج رسيده و اهل بيت پيامبر اكرم (صل الله عليه و اله) وشيعيان مخلص شان از طفل شيخوار تا پير هفتاد سال مورد هجوم واقع مي شوند به طوري كه روح و عواطف انساني با شنيدن آن همه وحشيگري ها جريحه دار مي گردد. اين ستمگري ها ادامه دارد تا قيام قائم‌ آل محمد (عجل الله تعالي فرجه) و هر روز با رنگ هاي مختلفي جلوه گري نموده فاجعه اي وحشتناك رخ مي دهد، و ظلم و فساد در عالم فراگير مي گردد.

يقينا ، پيش از ظهور و مقارن با آن ، بر دنيا ، ستمگران خون ريزي حاكم اند كه از هيچ جنايتي فرو نمي گذارند ، حال ، امامي ، كه قيام مي كند. در برابر اين همه كج روي ها و بيدادگري ها چه گونه برخورد كند تا جهان را پر از عدل و داد سازد  بي ترديد ، گروه هاي معاندي كه دست شان به خون بشريت آلوده گرديده است و حق مردم را غصب كرده اند و يا پست و مقامشان به خطر افتاده ، در مقابل حركت اصلاح گرانه و نهضت امام ، ايستادگي مي كنند. بنابراين ، امامي كه قيام مي كند و ماموريت تشكيل حكومت جهاني اسلام را دارد، بايد براي برطرف كردن موانع نقشه و برنامه داشته باشد. در اين جا ، مروري به اين برنامه ها خواهيم داشت.

تربيت سپاهيان و تدارك مقدمات جنگ
اما عصر عج براي انتقام و خون خواهي از دشمنان اسلام و به ثمر رساندن انقلاب جهاني و اجراي حدود الهي و برقراري حكومت عدل جهاني ، ناگريز از جنگ خواهد بود و در مقابل اش ، دشمنان تا دندان مسلح و كج انديشان دنيانگر، با در دست داشتن امكانات گسترده و چرخه هاي اقتصادي جهان و برخورداري از فن آوري پيشرفته و سازماندهي ارتش هاي قدرت مند‌، پرچم مخالفت بر مي دارند و مانع مسير اصلاح گرانه ي امام مي شوند. لذا قبل از قيام ، جنگاوران دريادل و دست ياراني توان مند و كارآمد، به هدايت خاص و عام آن حضرت ، تربيت مي شوند و تعداد آنان ، در بعضي از روايات، سيصد و سيزده نفر و در ، برخي ده هزار نفر و در تعدادي از آن ها صد هزار نفر و ... ذكر شده است .

تجهيزات جنگي و وسيله ي دفاعي
تجهيزات آنان ، طبق روايتي از امام صادق (عليه السلام) شمشيرهايي از آهن امّا نه اين آهن شناخته شده است (لهم سيوف من حديد غيرهذا الحديد) كه اگر يكي از آنان با شمشير خود ، بر كوهي ضربه زند‌، آن را دو نيم ميكند21...وسيله ي دفاعي آنان ، طبق روايتي از امام صادق (عليه السلام) به گونه اي است كه اسلحه ي دشمن هرگز ، بر آنان كارگرنيست.22

قاطعيت امام در رويارويي با دشمنان
اما علي (عليه السلام) مي فرمايد :

لا يقيم امرالله سبحانه الا من لايصانع ، و لايضارع ، و لا يتبع المطامع23

فرمان خداوند سبحان را بر پاندارد، مگر كسي كه در اجراي دستور الهي ، مدارا نكند و سازشكار نباشد و پيرو طمع ها و آرزوها نگردد.

حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه) نيز قيام به اقامه ي حدود و فرمان الهي مي كند و در برخورد با دشمنان از يك نوع مجازات استفاده نمي كند، بلكه نسبت به جرم اشخاص و گروه ها مجازات متناسب با آن را اجرا مي كند و برخي از آنان را در جنگ نابود مي سازد و حتي فراريان و زخميان آنان را نيز تعقيب مي كند و گروهي را اعدام ، گروهي را تبعيد ، و دست برخي را قطع مي كند و... به فرمايش امام باقر (عليه السلام)... يقوم القائم .... و لا تاخذه في الله لومه لائم24 ...

قائم ، قيام مي كند، .... و در اجراي احكام الهي ، از ملامت هيچ ملامت كننده اي بيم نمي كند.

بنابراين ، به آن حضرت نقمت و عذاب كننده ي مجرمان و دشمنان لقب داده اند. از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه فرمود : اذا تمني احدكم القائم فليتمنه في عافيه فان الله بعث محمدا. صلي الله عليه و آله ، رحمه ويبعث القائم نقمه25

هنگامي كه يكي از شما ، ظهورقائم را آرزو وتمنا بكند (كه در ركاب اش باشد) پس بايد آرزو كند كه در عافيت و تندرستي باشد. زيرا خداوند حضرت محمد (صل الله عليه و اله) را براي خلائق رحمت فرستاد و حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه) را عذاب ونقمت مي فرستد

امام صادق (عليه السلام) دليل ملقب شدن حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه) به لقب نقمت را چنين بيان ميدارد.

... فنتم حجه الله علي الخلق حتي لايبقي احد علي الارض لم يبلغ اليه الدين و العلم ، ثم يظهر القائم (عليه السلام) و يسير (و يصير) سببا لنقمه الله و سخطه علي العباد ، لان الله لا ينتقم من العباد الا بعد انكارهم حجه26

پس ما ، بر خلق خدا ، اتمام حجت مي كنيم تا اين كه همگان ، نسبت به دين‌، شناخت پيدا كنند، بر روي زمين ، كسي باقي نماند كه دين به او ابلاغ نشده باشد. سپس (در آن هنگام) حضرت قائم (عليه السلام) ظهورمي كند و سبب نقمت خدا و خشم و غضب او بر بندگان مي گردد، زيرا ، خداوند، از بندگان اش انتقام نمي گيرد، مگر بعد از ان كه حجت اش را انكار كنند .

سپس معلوم مي شود آنانكه مورد غضب امام عصر (عليه السلام) قرار مي گيرند ، همان كساني هستند كه حجت بر آنان تمام شده است، ولي آنان حجت خدا را نمي پذيرند و سخت انكار مي كنند.

محمد بن مسلم ، ضمن حديثي از امام باقر (عليه السلام) نقل مي كند كه آن حضرت مي فرمايد :

.. اما شبهه من جده المصطفي (صلي الله عليه وآله و سلم) فخر وجه بالسيف و قتله اعداء رسوله (صل الله عليه و اله) و الجبارين و الطواغيت ، و انه ينصر بالسيف و الرعب و انه لا ترديد له رايه27 ...

اما شباهت او به جدش محمد مصطفي (صل الله عليه و اله) خروج او با شمشير است و اين كه او ، دشمنان خدا و رسول اش و جباران و طاغوت ها را خواهد كشت و او با شمشير و رعب ياري مي شود و هيچ پرچمي از او باز نگردد.

جنگ و كشتار
در هر مقطعي از زمان يا مكان ، نوع رفتار و برخوردها با مخالفان و دشمنان متفاوت است. مثلا ، در زمان پيامبر اكرم (صل الله عليه و اله) رحمت و ترويج دين بود ، و در زمان امام علي (عليه السلام) رحمت و منت گذاري بر مخالفان و ... حال بايد ديد كه در هنگام ظهور ، رفتار امام زمان (عليه السلام) با دشمنان چه گونه خواهد بود. براي پاسخ به اين سوال نگاهي به روايات مي اندازيم.

حديث 1ـ ... عن زراه، عن ابي جعفر (عليه السلام) قال : قلت له ... فقال : اسمه اسمي . قلت : ايسير بسيره محمد (ص ) ، قال :هيهات ، هيهات! يا زراه ! ما يسير بسيرته قلت : جعلت فداك لم قال : ان رسول الله (صل الله عليه و اله) سار في امته بالمن ، كان يتالف الناس ، و القائم يسير بالقتل . بذاك امر في الكتاب الذي معه ان يسير بالقتل و لايستتيب احدا. ويل لمن ناواه28

زراره از امام باقر (عليه السلام) روايت كرده كه ... فرمود : اسم او، اسم من است پس عرض كردم آيا به سيره و روش حضرت محمد (صل الله عليه و اله) رفتار مي كند  فرمود ,: هرگز ! هرگز ! اي زراره ! به سيره او رفتار نمي كند ! گفتم : فدايت گردم! براي چه  فرمود : همانا رسول خدا (صل الله عليه و اله) با ملايمت و نرمي و مهرباني رفتارمي كرد تا دل ها را به دست آوردو مردم با آن حضرت الفت گيرند. ولي حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) سياست قتل را در پيش مي گيرد و طبق دستوري كه دارد رفتار مي كند و توبه ي كسي را نمي پذيرد . پس واي بر كسي كه با او دشمني كند !

حديث 2ـ .... عن ابي بكر الحضرمي ، قال : سمعت ابا عبدالله (عليه السلام) يقول : لسيره علي بن ابي طالب ، عليه السلام، في اهل البصره كانت خيرا لشيعته مما طلعت عليه الشمس . انه علم ان للقوم دوله ، فلو سباهم لسبيت شيعته ، قال : قلت :فاخبرني عن القائم ، ايسير بسيرته قال : لا ، لان عليا (عليه السلام) سار فيهم بالمن لماعلم من دولتهم ، و ان القائم (عليه السلام) يسير فيهم بخلاف تلك السيره لا نه لا دوله لهم29

از ابوبكر حضرمي نقل مي كند كه گفت , از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه مي فرمود : روش علي بن ابي طالب (عليه السلام) در ميان اهل بصره ، براي شيعيان اش ، از آن چه خورشيد بر آن ميتابد ، بهتر بود ، زيرا ، او ميدانست كه اين قوم را دولت در پيش است ، اگر آنان را اسير كرده بود،‌همانا شيعيان اش نيز اسير مي شدند . عرض كردم : مرااز حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه) مطلع بفرما كه آيا ايشان نيز با اهل بصره همانند روش او رفتار مي كند فرمود : نه زيرا ،حضرت علي (عليه السلام) مي دانست كه حكومت هاي بعد از او ، به دست دشمنان است ، لذا با آنان به ملاطفت و چشم پوشي رفتار مي كرد ، ولي حضرت قائم ، چون پس از خود، دولتي براي آنان نمي بيند، بر خلاف سيره ي حضرت علي (عليه السلام) رفتار مي كند.

البته اين حديث ، از نظر سند ، مورد اشكال است30 . چون اسماعيل بن مرار ، مجهول است . مرحوم اردبيلي در مجمع الفائده و مرحوم علي در مدارك الاحكام و مرحوم مجلسي به مجهول بودن او تصريح كرده اند31.

حديث 3ـ ... عن يحيي بن العلاء الرازي ، قال : سمعت ابا عبدالله (عليه السلام) يقول : ينتج الله تعالي في هذه الامه رجلا مني و انامنه ، يسوق الله تعالي به بركات السماوات و الارض ، فنتزل السماء قطرها ، وتخرج الارض بذرها ، و تامن و حوشها و سباعها و يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا ، و يقتل حتي يقول الجاهل لو كان هذا من ذريه محمد صلي الله عليه وآله ، لرحم .

يحيي بن علا رازي مي گويد : از ابا عبداله (عليه السلام) شنيدم كه مي فرمود : خداوند متعال در ميان اين امت بيرون آورد مردي را كه از من است و من از او هستم. خداوند تعالي به سبب او به بركات اسمان ها و زمين را به خلائق عطا فرمايد. پس اسمان ، باران اش را فرود آورد وزمين بذرهايش را مي روياند ، و حيوانات وحشي و درنده در امان مي شوند . و زمين را پر از عدل و داد مي كند ، هم چنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد. و به حدي از بيدادگران و دشمنان را مي كشد كه جاهلان مي گويند، : اگراين مرد از ذريه ي محمد مي بود، ترحم مي كرد

نكته ي قابل توجه اين كه در اين روايت ، اقامه ي قسط و عدل و گسترده شدن امنيت و شمول بركات را با از ميان رفتن جور و برطرف شدن جائران و قتل آنان مرتبط دانسته ، و اعتراض به قتل را ازناحيه ي جاهلان و عدم آگاهي آنان به امور و واقعيات مي داند.

البته اين روايت نيز ، از نظر سند مورد اشكال است ، زيرا در سندآن، احمد بن عثمان الادمي است كه مجهول است.32

مدت جنگ ها
حديث 1 ـ ... حد ثنا ابو هارون ... ، عن زر بن حبيش‌، سمع عليا (رضي الله عنه ) يقول : يفرج الله الفتن برجل منا‌، يسومهم خسفا ، لايعطيهم الا السيف ،‌يضع السيف علي عاتقه ثمانيه اشهر هرجا‌، حتي يقولوا ، :والله ما هذا من لود فاطمه لو كان من ولد ها لرحمنا...33

از زر بن حبيش نقل شده كه ايشان از علي (عليه السلام) شنيد كه مي گويد : خدا ، به سبب مردي از ما ، فتنه ها و آشوب ها را برطرف مي سازد وآنان (فتنه گران ) را خوار و ذليل مي كند و به آنان جز شمشير چيزي نمي دهد (آشوبگران را مي كشد ) و شمشير بر دوش نهاده و هشت ماه ، به شدت مبارزه مي كند تا اين كه مي گويند : به خدا قسم ! اين از فرزندان فاطمه نيست ! اگر از فرزندان فاطمه بود به ما رحم مي كرد .

حديث 2ـ ... عن عيسي بن الخشاب , قال : قلت للحسين بن علي (عليه السلام) انت صاحب هذا الامر ،  قال : لا ، ولكن صاحب الامر الطريد الشريد الموتور بابيه ، المكني بعمه يضع سيفه علي عاتقه ثمانيه اشهر34

... از عيسي بن خشاب نقل شده كه به امام حسين بن علي (عليه السلام) عرض كردم : آيا شما صاحب اين امر هستيد  فرمود : نه ولكن صاحب الامر رانده شده دورافتاده ، خون خواه پدرش و داراي كنيه ي عمويش35 است . شمشيرش را هشت ماه بر دوش خود مي نهد .

حديث 3ـ ... عن ابي بصير ، قال : سمعت ابا جعفر الباقر (عليه السلام) يقول : يقول : ... ويضع السيف علي عاتقه ثمانيه اشهر هرجا هرجا ، حتي يرضي الله , قلت : فكيف يعلم رضا الله  قال : يلقي الله في قلبه الرحمه ...36

از ابو بصير نقل شده كه گفت شنيدم اما اباقر (عليه السلام) مي فرمود : شمشير را هشت ماه بر دوش خود مي نهد و به شدت مبارزه مي كند ، تا اين كه خداوند راضي شود، عرض كردم : چه گونه رضايت خدا را ميداند ( از رضايت خدا آگاه مي شود ) فرمود : خداوند ، به دل ايشان رحمت مي اندازد...

ابن اثير مي گويد ؛ الهرج : قتال و اختلاط 37

شايد مراد ، اين باشد كه مدت عمليات تهاجمي لشكريان حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه) كه منجر به تضعيف و شكسته شدن شوكت ظالمان و متلاشي شدن آنان مي شود، هشت ماه به طول مي انجامد ، و پس از آن ، آنان، به عملياتي ايذائي و موضعي و مقطعي روي مي آورند كه در فاصله هاي زماني بعد ، با آنان مقابله ، و براي هميشه ريشه كن مي شوند.

از نظر سند هر سه روايت كه در آن هرج و مرج ذكر شد، ضعيف است ، و چون عمر بن قيس و عيسي بن الخشاب ، در سند روايت اول و دوم مجهول اند و در سند روايت سوم ، ابن ابي حمزه است كه آن هم مورد بحث وتضعيف قرار گرفته است .

قاطعيت امام در برخورد با اشخاص و گروه هاي مختلف
ائمه ي طاهر ،‌(عليه السلام) مهربان بودند و همه ، منشا رحمت و بركات اند. امام رضا ، عليه السلام مي فرمايد :

الامام ، الانيس الرفيق ، الوالد الشفيق ، و الاخ الشقيق والام البره بالولد الصغير و مفزع العباد في الداهيه الناد 38...

امام ،‌همدمي رفيق ، پدري دل سوز ، برادري دلسوز ، مانند دو نيمه ي خرما كه به هم متصل باشند، مادر مهرباني نسبت به فرزند خردسال اش ، پناه امت در گرفتاري هاي هولناک است .

نيز ابو ربيع شامي مي گويد : به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم : حديثي از عمر بن اسحاق به من رسيده است . فرمود : عرضه بدار . گفتم : عمرو ، پيش امير المومنين عليه السلام رفت و آن حضرت در چهره ي او زردي مشاهده كرد. حضرت فرمود : اين زردي چيست  گفت : به مرضي مبتلا بودم . پس حضرت علي عليه السلام به ايشان فرمود :

: انا لنفرح لفرحكم ونحزن لحزنكم و نمرض لمرضكم و ندعو لكم فتدعون فنؤمن ... فقال ابو عبدالله (عليه السلام) : صدق عمرو39

همانا ، ما ، در شادي شما شاديم و در غم واندوه شما اندوه ناك و در مريض شما ، مريض مي شويم و براي شما دعا مي كنيم . پس شما دعا كنيد و ما آمين مي گوييم ... پس امام صادق (عليه السلام) فرمود : عمرو، راست گفت

نظير اين جريان را رميله از اميرالمومنين (عليه السلام) نقل مي كند40 .

نيز امام عصر (عجل الله تعالي فرجه) در توقيعي به شيخ مفيد (ره) مي فرمايد :

... انا غير مهملين لمراعتاتكم ، و لاناسين لذكركم و لولا ذلك لنزل بكم اللاواء و اصطلمكم الاعداء41

همانا ،‌ما سرپرستي شما را وا نگذاشته ايم (شما را مراعات و مواظبت مي كنيم ) و فراموش تان نمي كنيم ، اگر جز اين بود ، گرفتاري ها ، شما را از پاي مي انداخت و دشمنان ، شما را از بين مي بردند...

امثال اين احاديث بسيار است . ائمه ي طاهر ، عليهم السلام مايه ي رحمت اند و مقتضي رحمت آنان برداشتن موانع از سر راه است . مقابله ي قاطع با ظالمان ومخالفان حاكميت اسلام ، يكي از مصاديق رافت و رحمت امام به مومنان است . با توجه به اين كه شرايط ويژه ي هنگام ظهور طوري است كه جايي را براي كوچك ترين اغماض و مدارا با معاندان نمي گذارد ، قاطعيت امام و ياران مقتدر و شهادت طلب آن حضرت در رويارويي با دشمنان و ايجاد رعب و وحشت در ميان آنان ، هر مخالف ستم پيشه اي را به تسليم وا مي دارد و آنان ، چنان مرعوب مي شوند كه بعضا ، خلع سلاح شده و قدرت رويارويي را ندارند ، و بدين ترتيب دامنه برخورد نظامي و خون ريزي ، تقليل مي يابد و به حداقل مي رسد. از طرفي ، زمينه گناه نيز از ميان مي رود ، چون امنيتي براي طاغيان و عاصيان نخواهد بود.

بنابراين اكثريت مردم، مظلوم و ستمديده و طالب خير و صلاح و از كساني خواهند بود كه امام عصر (عجل الله تعالي فرجه) آنان را مورد لطف قرارميدهد و تنها گروهي اندك مقاومت نشان مي دهند. و اين جا است كه در چنين شرايطي ، صلح و تقيه ، و رحمت و رافت با اين گونه افراد و گروه هاي و خطوط ، معنا ندارد و چاره اي جز شمشير و اعمال قوه ي قهريه و قضاوت هاي داودي و سليماني كه در ان نيازي به شهادت شاهدي ندارد42 نيست.

پس اشخاص و گروه هايي مورد نقمت واقع مي شوند كه مي خواهندمانع پيشرفت و به اصطلاح سد راه و صد عن السبيل هستند. اين جا است كه طبق روايت واي به حال كسي كه مانع حركت حضرت بشود

بعضي از آنان ، قوم و نژاد خاصي اند و برخي پيرو ديدن ديگرند و گروه ها و فرقه هايي به ظاهر مسلمان ولي منافق صفت و يا مقدسان كج انديش خواهند بود. امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) با هر يك ، به شيوه ي خاصي برخورد خواهند داشت . با نقل رواياتي ، اين موارد را بازگو كنيم .

1- قوم عرب
در رواياتي كه از قوم عرب صحبت به ميان آمده است ، شايد منظور ، اهل مكه و قبيله اي قريش و مخصوصاً بني اميه و بني عباس وبني شيبه و يا حكومت هاي عربي دست نشانده باشد .

اينان، با اهل بيت ، (عليهم السلام ) ، مشكل داشتند و عمده ترين سبب آن ، جنگ بدر است .

در تاريخ نقل شده كه درمكه ، بيست و پنج قبيله متحد شدند و عليه پامبر اكرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) و مسلمانان جنگ بدر را ترتيب دادند . واقدي ـ كه از علماي عامه است ـ در كتاب خود ، هنگامي كه مقتولان جنگ بدر را ذكر مي كند ، مي گويد : همه‌ي قبائل ، كشته داشتند . در ميان آنان ، تعدادي را حضرت امير المؤمنين (عليه السلام ) به قتل رسانده بود .

لذا آنان ، كينه ي شديدي از امام علي و اهل بيت ، (عليهم السلام ) داشتند .

از طرفي ، حكومت هاي بعد از پيامبر اكرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) مردم را عليه امام علي (عليه السلام ) تحريض و تحريك مي كردند و موقعي كه معاويه و بني اميه ، جبهه ي ائتلاف مخالفان را تشكيل دادند، همه ي طوايف و قبايل مذكور ، اطراف محور بغض و كينه و انتقام جمع شدند . در طول تاريخ ، بيش ترين مخالفت ها با اهل بيت ، (عليهم السلام ) از ناحيه ي اين گروه هاي انحرافي و نژاد پرست بوده است . در حالي كه خود ، مناقب اهل بيت ( عليهم السلام ) را مي دانستند .

بنابر اين ، عمده ترين عوامل ضديت قريش را با اهل بيت ، ( عليهم السلام ) در دو امر مي توان بيان داشت :

امام علي ، (عليه السلام ) ، تعدادي از آنان را در جنگ ها كشته بود ، لذا آنان كينه به دل داشتند43 .
اي رؤساي حكومت پس از پيامبر اكرم ، (صلي الله عليه و آله و سلم ) با طرح مسائل فرعي عاطفي مبني بر اين كه علي ( عليه السلام ) اجداد آنان را كشته است ، مردم را عليه آن حضرت تحريض و تحريك مي كردند .


جمعه 8 فروردين 1393

|
 

راه های ارتباط با دردانه زهرا (س)

ارتباط با حضرت به دو صورت مطرح می شود:
الف. ارتباط روحی: انسان از لحاظ روحی احساس می‌کند به حضرت نزدیک شده است. این به دو رکن اساسی نیاز دارد:
1. معرفت هر چه بیشتر و عمیق تر به حضرت؛
2. عمل به وظایف دینی به ویژه انجام واجبات(به خصوص نماز اول وقت) و ترک محرمات(به ویژه در اموال و رعایت حلال و حرام). در کنار این دو رکن، یاد کردن حضرت در زمان‌های مختلف و دعا به وجود مقدس او و زمینه سازی نیز دارای اهمیت است.
ب. ملاقات و دیدار: در زمان غیبت به صورت عادی دیدار آن بزرگوار (که همراه با شناخت باشد) امکان ندارد؛ مگر در مواردی که به صلاح و مصلحت باشد. برای این نوع ارتباط هر چند رفتن چهل شب به مسجد جمکران در میان مردم معروف است؛ ولی به نظر می‌رسد رعایت حدود دینی همراه با توسل و استغاثه به آن حضرت راه صحیح‌تری باشد. البته باید دانست که اگر صلاح نباشد، دیدار نیز اتفاق نمی افتد.
گفتنی است اگر فردی در جاده درستی و صلاح گام برداشت و از آلودگی ها فاصله گرفت و قلب خود را برای خداوند متعال و امام مهدی(علیه السلام) قرار داد احتمال دیدار آن وجود پاک و نورانی بسیار است:
 
آیینه شو جمال پر طلعتان طلب
تو جاروب کن خانه را سپس میهمان طلب
طهارت نفس و تزکیه درون اکسیر عظیمی است که آثار و نتایج بلند و بی شماری دارد و از جمله آنان وصل به یاد و پذیرش از جانب او را ممکن می کند آنچه اصل و فرض است حرکت در مسیر عبودیت و پاکی و جدا شدن از شیطان و رذایل است.
در این صورت آنچه شایسته و به صلاح انسان است برای او میسر و فراهم می آید. هم چنین باید بدانیم که امام پدری مهربان و برادری دلسوز است، امام همه شیعیان را دوست دارد و برای هدایت و سعادت آنها دعا و تلاش می‌کند. البته در این میان شیعیانی را بیشتر دوست دارد که می‌کوشند افرادی صالح و با معنویت باشند. با رعایت موارد زیر، می‌توان به دوستی آن حضرت امید داشت:

شیعیان در زمان غیبت حضرت همواره تحت اشراف و توجه حضرت هستند، و همین توجه آن بزرگوار باعث حفظ شیعه شده است، گرچه ما شیعیان از این نعمت عظمی كه سبب بقاء ماست غافلیم

1. در مقام علم و عقیده هر روز بر معرفت دینی خود بیفزاییم و در جلسات سخنرانی و علمی شرکت کنیم و در شناخت مقام امامت و شخص امام زمان(علیه السلام) (با مطالعات فراوان) کوشا باشیم.
2. در مقام عمل اولین چیز انجام دادن واجبات و ترک گناه و معصیت است. ارتکاب معصیت در محضر امام زمان(علیه السلام) باعث آزرده شدن دل ایشان می‌شود و وقتی پرونده اعمال به محضر ایشان برده می‌شود، از ما دلگیر می‌گردد.
قدم دوم انجام وظیفه است، بهترین راه نزدیکی به آن حضرت و جلب رضایت ایشان، این است که هر کس هر شغل و وظیفه‌ای که دارد، آن را به دقت و سلامت انجام دهد. کسی که وظیفه خود را ترک کند یا ناقص انجام دهد و در عوض آن بخواهد کار نیک دیگری انجام دهد، راهی کج رفته است.
قدم بعدی ایجاد ارتباط معنوی با امام است؛ یعنی، بکوشیم همیشه به یاد امام زمان(علیه السلام) باشیم صبح را با دعای عهد شروع کنیم، در نماز‌هایمان برای آن حضرت دعا کنیم، دعای فرج را در هر فرصتی بخوانیم. دعای ندبه، زیارت آل یاسین و دعاهای دیگر را با توجه به معنا و حضور قلب بخوانیم، صدقه دادن برای سلامتی ایشان، زیارت از طرف ایشان و دعا برای سلامتی و تعجیل فرج آن حضرت، شرکت در مراسم منسوب به ایشان و ... راه‌های ایجاد ارتباط معنوی با امام است و می‌توان بعد از مدتی آثار بسیار مثبت آن را دید و این خود نشان دوست داشتن امام است. اما باز تاکید می‌شود همه این کارها بعد از ترک گناه و عمل به وظیفه و نقش خویش در جامعه و خانواده اثر بخش است؛ وگرنه پوستی بی مغز و خاصیت خواهد بود.

بهترین راه نزدیکی به آن حضرت و جلب رضایت ایشان، این است که هر کس هر شغل و وظیفه‌ای که دارد، آن را به دقت و سلامت انجام دهد. کسی که وظیفه خود را ترک کند یا ناقص انجام دهد و در عوض آن بخواهد کار نیک دیگری انجام دهد، راهی کج رفته است

آیا در عصر ظهور می توانیم با حضرت روابط دوستانه و صمیمی داشته باشیم؟
در اینكه امام زمان(علیه السلام) برای شیعیان و دوستانشان پدری مهربان و دلسوز هستند و هیچ گاه آنها را فراموش نمی‌كنند و چیزی از اعمال ما از آن حضرت پوشیده نیست جای بحثی نیست.
حضرت دو توقیع برای شیخ مفید صادر فرموده اند. در توقیع اول حضرت به شیعیان خود این بشارت را می‌دهند كه:
«ما در رسیدگی و سرپرستی شما كوتاهی و اهمال نكرده و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم. كه اگر جز این بود، دشواری‌ها و مصیبت‌ها به شما فرود می‌آمد و دشمنان شما را ریشه كن می‌نمودند؛ انا غیر مهملین لمراعاتكم و لا ناسین لذكركم. ولولا ذلك لنزل بكم اللاواء و اصطلمكم ادعداء»(بحارالانوار، 53، ص175)
لذا آن حضرت چون پدری مهربان كه همواره مراقب فرزندان خویش است و رفتار فرزند از دید پدر مخفی نیست، و گرفتاری‌های فرزند، پدر را نگران می‌كند، مراقب شیعیان و موالیان خود هستند. شیعیان در زمان غیبت حضرت همواره تحت اشراف و توجه حضرت هستند، و همین توجه آن بزرگوار باعث حفظ شیعه شده است، گرچه ما شیعیان از این نعمت عظمی كه سبب بقاء ماست غافلیم.
در زمان ظهور نیز این مراقبت و یاری به صورت تمام و كمال خواهد بود. روابط حضرت با شیعیان همچون اجداد طاهرینش دوستانه و صمیمی است، و هر كس عرض حاجت یا نیاز داشته باشد و بخواهد حضور آن حضرت برسد، می‌تواند خدمت حضرت شرفیاب شود و از الطاف او بهره‌مند گردد. البته چون در روایات در این زمینه مطلب خاصی وارد نشده است نمی‌توان سخن قطعی و خاصی مطرح كرد. ولی ما بر اساس سیره پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت(علیهم السلام) و سخنان آن بزرگواران در مورد مباحث حكومت و روابط حاكم و مردم و با توجه به عنایت آنان به روابط برادرانه بین مردم و كمك به یكدیگر برداشت می‌كنیم كه ارتباط مردم با امام صمیمی و آمیخته با محبت و دوستی است.

جمعه 25 بهمن 1392

|
 

وظایف منتظران غریب عالم . دردانه فاطمه(س)

وظايف منتظران امام زمان (عليه السلام) چيست...؟!

نكات ذيل برگرفته از روايات مي باشد و به عنوان وظايف شيعيان و منتظران واقعي حضرت مهدی (علیه السلام) در عصر غيبت مي باشد كه خدمتتان عرض مي شود. 
مرحوم سيد محمد تقي موسوي (متوفي 1348 هـ ق) در كتاب شريف "مكيال المكارم" به هشتاد مورد از وظايف منتظران اشاره فرموده اند. ما به طور اختصار به برخي از آن ها اشاره مي كنيم: 
1ـ دعا براي امام زمان (عجل الله فرجه) و برای خود ،برای نیل به معرفت حضرت؛
که ائمه هدي (عليهم السلام) نيز همواره بر اين مهم تكيه داشته اند. 
امام صادق(عليه السلام) دعايي به "زراره" تعليم كرده و مي فرمايند : «... اگر زمان غيبت را درك كردي چنين دعا كن: " اللهم عرفني نفسك فإنك إن لم تعرفني نفسك لم أعرف نبيك. اللهم عرفني رسولك فإنك إن لم تعرفني رسولك لم أعرف حجتك. اللهم عرفني حجتك فإنك إن لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني" ... .
همچنين دعاهاي ديگري كه در كتب ادعيه و زيارات بدان اشاره شده، خصوصا دعاي معروف " اللهم كن لوليك الحجه ابن الحسن " كه بحمدالله در بين جامعه شيعه بسيار معروف و مشهور است. 
2- شناخت صفات و سيره امام عليه السلام؛
بديهي است كه يك عاشق دلباخته امام و يك منتظر حقيقي بايد بداند كه محبوبش از چه صفاتي برخوردار بوده و چه سيره و روشي را در زندگي و ساير شئونات آن دارد. 
در اين راستا، مطالعه آيات و روايات فراواني كه در ارتباط با وجود مقدس حضرت بقيه الله الاعظم (عجل الله فرجه) بيان شده، بسيار سودمند است. 
3- رعايت ادب در همه موارد؛
امامي كه واجب الاطاعه و حجت خدا بر تمامي اهل زمين است، نامش محترم و يادش بسيار گرامي است.او پيشواي همه و چشم بيناي خدا در بين مخلوقات اوست. روزي اهل زمين به يمن وجود اوست و هر كس كه به مرتبه اي از مراتب كمال مي رسد ، از پرتو عنايات حضرت حق است كه از مسير امامت به ما رسيده است. 
4- عشق و علاقه نسبت به حضرت؛
سيدعبدالكريم كفاش، هفته اي يك مرتبه به محضر آن حضرت مشرف مي شد. او در ري در جوار حضرت عبدالعظيم حسني مي زيست. در يكي از تشرفاتش، حضرت از او مي پرسند: سيدعبدالكريم! اگر ما را نبيني چه خواهد شد؟ پاسخ مي دهد: آقا حتما مي ميرم. حضرت در پاسخ فرمودند: " اگر چنين نبودي ما را نمي ديدي."
5- علاقه مند كردن ديگران به امام زمان (عجل الله فرجه)؛
طبيعي است كه هر كس به چيزي علاقمند باشد ، درصدد تبليغ و ترويج آن برآمده و آن را به ديگران معرفي خواهد كرد، چه رسد به اينكه وجود مقدس خاتم الاوصيا (عجل الله فرجه) باشد. 
6- انتظار فرج؛
امام صادق (عليه السلام) فرمودند: " بخشي از ويژگيهاي ائمه (عليهم السلام) عبارت از تقوي، پاكدامني و خيرخواهي ... و صبر در انتظار فرج است."(منتخب الاثرص 498)
در بسياري از روايات، پرفضيلت ترين اعمال، انتظار فرج دانسته شده است. (منتخب الاثر ص493)
در بسياري از احاديث در باب انتظار فرج بيان شده كه هر گاه يكي از منتظران حضرت به رحمت الهي رفت، چنانست كه در ميان سپاه امام و يا در ميان چادر (خيمه) حضرت به شهادت برسد. 
در بعضي از روايات تعبير شده كه چنين شخصي مثل كسي است كه با رسول خدا (صلي الله عليه و آله)در برابر كفر جهاد كرده باشد. 
7- اظهار علاقه وافر براي ملاقات با آن حضرت؛ 
8- ذكر فضایل و مناقب آنحضرت، و شركت در مجالس امام شناسي؛
9- صدقه براي سلامتي امام زمان (عجل الله فرجه)؛
10- بجا آوردن حج و عمره و زيارت مشاهد مشرفه به نيابت از امام؛ 
اعمالي كه به نيابت از امام زمان (عليه السلام) به جا آورده مي شود در واقع هديه اي از جانب عاشقان و شيفتگان به ايشان است. 
11- استغاثه به وجود مقدس امام (عجل الله فرجه)؛
در بعضي از روايات از آن بزرگوار به "غياث المضطر المستكين" تعبير شده است. 
توسل و استغاثه بر اهل البيت (عليهم السلام)، سيره دایمي بزرگان و صلحا و علما شيعه بوده و همواره به وجود مقدس ايشان توسل مي جسته اند.
12ـ تجديد بيعت با امام (عليه السلام)؛
براساس پاره اي از روايات، تجديد بيعت بعد از هر نماز واجب و يا در هر جمعه مستحب است.(مكيال المكارم و منتخب الاثر(
و در روايتي از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه " هر كس بعد از نماز صبح و بعد از نماز ظهر بگويد: "اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم"، نمي ميرد مگر آن كه حضرت را ببيند و بشناسد."(بحارالانوار، ج 86، ص 77، باب 39) 
13ـ اجتناب از محارم؛
كسي كه منتظر واقعي است، بايد از آنچه كه امام زمانش كراهت و تنفر دارد، اجتناب نموده و هر عملي كه در تقرب او موثر است را به خاطر رضاي محبوب و ارتباط روحي با او انجام دهد. 
مرحوم خواجه نصیر طوسي در "تجريد الاعتقاد" مي نويسد: " وجوده لطف و عدمه منا." يعني وجود حضرت لطف و عنايت بر ماست و غيبت ايشان به خاطر اعمال و رفتار بد ماست . 
امام علي (عليه السلام) فرمودند:"زمين خالي از حجت خدا نيست، لكن خداوند متعال، خلقش را از اينكه حجت را بشناسند ، نابينا و محروم مي نمايد و اين به خاطر ظلمي است كه بر خودشان روا داشتند.»(بحارالانوار، ج51، ص113)
" ظلم و جور با بصيرت سنخيت ندارد، و كسي كه در كلاس گناه و معصيت بسر مي برد هم سنخ با اولياي خدا نيست. لذا ديده اش از شناخت حضرت نابيناست."
حضرت مهدي (عجل الله فرجه) در توقيعي چنين مي فرمايند: " فما يحبسنا عنهم إلا ما يتصل بنا مما نكرهه و لانوثره منهم " يعني محبوس نكرده ما را از دوستان، مگر خبرهاي ناگواري كه همواره از ناحيه آنان به ما مي رسد كه ناخوشايند است،درحاليكه ما آن كارها را از ايشان نخواستيم.(احتجاج طبرسي، ج2، ص322()
14ـ برائت از دشمنان خدا و اهل بيت (عليهم السلام)؛ 
امام هادي (عليه السلام) در زيارت شريفه جامعه مي فرمايند: " برئت الي الله عزوجل من اعدائكم و من الجبت و الطاغوت و الشياطين و حزبهم الظالمين" يعني به درگاه خداي عز و جل از دشمنان شما و همچنين از جبت و طاغوت و از شياطين و حزب ستمكار آنان بيزارم.(مفاتيح الجنان، زيارت جامعه كبيره) 
این بود شمه ای از وظایف منتظران امام عصر علیه السلام ، اما یکی از مهمترین وظایف ما در عصر غیبت خوب زیستن و دین داری است ، چون ما منتظر امامی هستیم که جهان از او انتظار نیکی و خیر دارد ، لذا ما باید بیش از سایرین خود را شبیه به آن امام بزرگوار و متخلق به اخلاق ایشان نماییم.

 


پنج شنبه 9 آبان 1392

|
 

نقش نوجوانان در حکومت مهدی نرگس

 

امیرالمؤمنین(ع) به صراحت از تعداد جوانان در حکومت مهدوی سخن به میان می‌آورند و می‌فرماید: «یاران مهدی(عج) جوانند و پیری در آن‌ها نیست مگر مثل سرمه چشم و یا به اندازه نمک در زاد و توشه سفر که معمولاً نمک کمترین وسیله سفر است».

 



هفتمین روز از دهه مهدویت به نام «مهدویت و جوان» نامگذاری شده است، نشان از جایگاه ویژه جوانان در دوران عصر غیبت و به خصوص دوران ظهور دارد.

طبق روایات رسیده از ائمه معصومین(ع) اکثریت مطلق یاران خاص و انصار حضرت حجت(عج) را جوانان تشکیل می‌دهند، آری! همان ‌گونه که جوان مظهری از نشاط، شادی، طراوت، معنویت، محبت، تلاش و معرفت است، حکومت حضرت مهدی(عج) نیز عرصه درخشش جوانان خواهد بود و این نشاط و شادی در سطح جهان گسترده خواهد شد.

درباره اینکه چرا جوانان بیشترین تعداد یاران حضرت حجت(عج) را تشکیل می‌دهند باید گفت، چون نسل جوان از فطرت دست نخورده و سرشت پاکی بهره‌مند است، در طول تاریخ همواره از حرکت‌های اصلاحی و دینی استقبال و حمایت کرده است.

این امر در همان ابتدای آغاز رسالت پیامبر(ص) و پیش از آشکار شدن رسالت ایشان با لبیک گفتن جوانان به دعوت حق به منصه ظهور رسید و پیغمبر(ص) نیز با سپردن کارهای مهم به جوانان به مقام جوان ارج نهاد، این رویه در زمان امامان معصوم(ع) نیز ادامه یافت به گونه‌ای که جوانان نقش و جایگاه مهمی در اشاعه و ترویج معارف شیعی داشتند.

نمونه ملموس‌تر آن حضور پرشور و پویای جوانان مسلمان در تمام مراحل انقلاب اسلامی بود که با حضور حماسی، از جان خود در راه رشد، بالندگی و پیروزی انقلاب مایه گذاشتند و بی‌شک می‌توان ادعا کرد که اگر حضور چشمگیر و حماسی جوانان در انقلاب اسلامی ایران نبود، امروز سرنوشت انقلاب و جایگاه آن معلوم نبود.

*چهره امام زمان(عج) در دوران ظهور

این در حالی است که تشکیل حکومت جهانی اباصالح‌ المهدی(عج) نیز بر نیروی فراوان و با نشاط جوان تکیه دارد، به گونه‌ای که اباصلت هروی از امام رضا(ع) در مورد علامت حضرت مهدی(عج) در زمان قیام سؤال می‌کند، حضرت(ع) در جواب می‌فرماید: «عَلامَتُهُ اَن یَکونِ شیخِ السِن شابَ المَنظَر حَتی انَ الناظِرَ الیهِ لَیَحسَبَ اِبن اربَعینَ سنَة اَو دُونها، واَن مِن علامَتِهِ اَن لا یهرُمُ بِمُرُورِ الاَیامِ وَاللیالی حتی یَأتیَ اَجَلُهُ»؛(1) نشانه و علامت حضرت این است که از نظر سن پیر ولی از نظر ظاهر جوان است، به حدی که اگر کسی به او توجه کند او را در سنین 40 و یا کمتر می‌یابد و نشانه او این است که به گذشت روزها و شب‌ها پیر نمی‌شود تا زمانی که وقت رحلتش فرا رسد، آری! رهبر این جامعه جهانی، جوان با تمام نشاط و قدرت جوانی است گرچه عمر دراز بر او گذشته باشد.

البته در روایتی از امام صادق(ع) درباره یاران جوان امام زمان(عج) هنگام ظهور این گونه یاد می‌شود که چگونه جوانان نقش اصلی را در قیام حضرت ولی عصر(عج) ایفا می‌کنند، امام(ع) می‌فرماید: «بیَنا شِبابَ الشیعَة عَلی ظُهورِ سُطوحِهِم نیامً اذاً تَوافُوا اِلی صاحِبِهِم فی لَیلَةَ واحِدَةٍ علی میعادٍ فَیُصَبحُونَ بمکةِ»،(2) جوانان شیعه پشت بام‌های خویش در خوابند که ناگهان ندای صاحب خود در یک شب بدون وعده قبلی پاسخ می‌دهند و صبح در مکه حضور دارند.

*آماری از تعداد حضور جوانان در حکومت مهدوی به روایت امام علی(ع)

با این وجود روایت جالبی از امام علی(ع) نقل شده است که امیرالمؤمنین(ع) به صراحت از تعداد جوانان در حکومت مهدوی سخن به میان می‌آورند، ساقی کوثر(ع) می‌فرماید: «اَصحابَ المَهدی شَبابَ لاکهُولَ فیهِم اِلا مَثل کحلِ العَینِ والملحِ فی الزادِ وَاَقَلُّ الزّاد المِلح»،(3) یاران مهدی(عج) جوانند و پیری در آن‌ها نیست مگر مثل سرمه چشم و یا به اندازه نمک در زاد و توشه سفر که معمولاً نمک کمترین وسیله سفر است.

چنین نسل جوانی اداره تحت عنایات و قدرت امام زمان(عج) را به عهده خواهند داشت و کفر و ستم و بیداد را از صحنه زمین محو خواهند کرد.

*نخستین سفیر جوان امام مهدی(عج) کیست

امام جعفر صادق(ع) می‌فرماید: هنگام ظهور آن حضرت، جوانی از سوی آن حضرت به عنوان سفیر انتخاب می‌شود و از جانب آن حضرت به سوی مکه می‌رود تا پیام امام را به اهل مکه برساند و آن‌ها را به پیروی از حکومت حق فراخواند، -در برخی روایات، از او با عنوان «نفس زکیه» و «سید حسنی» یاد شده است- وی خود را به مکه می‌رساند و پیام آن حضرت را به مردم ابلاغ می‌کند، اما حکمرانان مکه او را میان رکن و مقام به شهادت می‌رسانند، این جوان سلحشور، نخستین سفیر حضرت حجت و اولین شهید در راه تحقق حکومت جهانی امام زمان(عج) است.(4)

*ویژگی‌های یاران جوان امام مهدی(عج) از منظر قرآن

حال که مشخص شد جوانان اکثریت یاران حضرت صاحب الامر(عج) را تشکیل می‌دهند،‌ به بازخوانی اجمالی ویژگی‌های یاران امام مهدی(عج) در قرآن می‌پردازیم:

- متواضع هستند: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا»

- اهل طاعت و سجده و قیام هستند: «وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَقِیَاماً»

- اهل پرورش جاهلان و نادان‌های جامعه هستند: «وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»

- اهل اعتدالند: «إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا»

- موحدند و غیر خدا را نمی‌خوانند: «لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ»

- خود را آلوده به گناه که منجر به ورود به جهنم می‌شود نمی‌کنند: «وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ»

- به جان انسانها احترام می‌گذارند: «وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ»

- دنبال پاکسازی روان خویش هستند: «مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً»

- پاکدامنند: «وَلَا یَزْنُونَ»

- جبران کننده عقب ماندگی‌ها و پرکننده خلأها هستند: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا»

- کلامشان صحیح است: «وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ»

- اهل لغو نیستند: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَغْوِ مَرُّوا کِرَامًا»

- حتی مرتکب مقدمات گناه هم نمی‌شوند و در مجالس گناه هم شرکت نمی‌کنند: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَغْوِ مَرُّوا کِرَامًا»

- امام دیگرانند: «وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا»

- پرورش دهنده نسل سالم و مفید هستند: «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ»

- ایمان دارند: «قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ‏»

-- بنده خدی متعال هستند و امور خود را واگذار به خدای متعال می‌کنند: «ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِبَادًا لِی مِنْ دُونِ اللَّهِ»

- شیطان را به زانو در آورده‌اند: «وَ لأغوِیَنَّهُم أجمَعِینَ إلاّ عِبَادَکَ مِنهُمُ المُخلَصِینَ»

- در کار خیر از همدیگر سبقت می‌گیرند: «وَیُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ أُولئِکَ مِنَ الصَّالِحینَ»

- ویژگی‌های صالحین را دارند، یعنی صددرصد اعمالشان صالح است: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحِینَ»

------------------------------------------------

  • *پی‌نوشت‌ها:



1- بحار الانوار جلد 52، صفحه 285

2- بحار الانوار جلد 52، صفحه 370

3- بحار الانوار جلد 52، صفحه 323

4- ارشاد،مفید، جلد 2، صفحه 368


جمعه 18 مرداد 1392

|
 
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد

این همه لاف زدن و مدعی اهل ظهور، پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم، سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است، آن قدر مرد نبودیم که یارش باشیم، اگر آمد خبر رفتن مارا بدهید، به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم. به اميد ظهور منجي عالم كسي كه با آمدنش دنيا را گلباران و دل موئمنان را روشن و باعث نابودي شياطين زمين مي شود این وبلاگ برای نشان دادن اطلاعات بسیار ریزی در مورد دردانه زهرا(س) شکل گرفته شده بلکه بتواند باعث خوشنودی آقا صاحب الزمان (عج) بشود
پست الکترونیک

پروفایل مدیر وبلاگ

 

مطالب اخیر

راز نهفته غیبت مولایم ،صاحب شمشیر حضرت بقیة الله ارواحنا فداه

دلایل محرومیت بشریت از دردانه زهرا ، گل باغ لیلا ، کس بی کس های شب های ائمه ، مولانا صاحب الزمان(عج)

چگونه ساخته شدن مسجد مقدس حمکران به فرمان سحرخیزمدینه حضرت مهدی ارواحنافداه

روایات و منابع معتبر در مورد شعیب بن صالح

راز نام گذاری مولایم صاحب الزمان به قائم

( استمرار ولایت از ابراهیم خلیل الله تا طاووس بهشت مهدی فاطمه (س

جنگ های آغازین دولت مهدی موعود(عج)آنکه با آمدنش آرزوی تمامی انبیا را براورده می کند

راه های ارتباط با دردانه زهرا (س)

وظایف منتظران غریب عالم . دردانه فاطمه(س)

نقش نوجوانان در حکومت مهدی نرگس

آثار بحث در مورد منتقم خون شاه شیب الخضیب (ع) در این بحره زمان

بحث کردن از مهدویت در این بحره از زمان

مسجد جمکران تسلی بخش دل های غمگین عشاق یوسف زهرا(س)

تنها نشانه الله جگر گوشه تمام معصومین کسی که عیسی (ع) پشت سر او نماز می گذارد در قرآن مبین

یوسف زهرا از کدامین نسل است

اصحاب و یاران دردانه گل صیقل بانو (نرجس خاتون)

به امامت رسیدن غریب عالم (عج) در کودکی

اسامی صحر خیز مدینه در دیگر ادیان

مام زمان (عج) از فرزندان امام حسن مجتبي(ع) است يا امام حسين (ع)؟

حضرت مهدی (عج)در آیات مبارک قرآن کریم

نفس ذکیه کسی که 15 روز بعد از مرگش حضرت قائم می آید

شهادت ابا الحسن (عج)

عزای ابا عبدالله (ع) در شهادت قائم آل محمد

رجعت شاه تشنه لبان

شعار یاران آقا به هنگام حمله به شیاطین روی زمین

چهل حدیث از غریب زهرا(س)

ضرورت غیبت آخرین امام آسمان ولایت الهی

بعضی از نشانه های مولایمان مهدی صاحب الزمان (عج)

مطالبی در مورد تک دردانه زهرا(س)

مطالب زیبا در مورد ظهور آخرین خورشید امامت و ولایت

مهدی جان در احادیث شیعه وسنی

دجال انسان موعود صهیونیست!!!

روز ها در عصر مهدی جان

چند دعا در مورد مهدی موعود

صورت وسیرت ابا صالح

آیا امام زمان (عج) زن و فرزند دارند

مادر حضرت مهدی (عج) حضرت نرجس

چند مطلب زیبا در مورد تولد و ظهور در مورد در دانه زهرا(س)

تفاوت های حضرت با امام حسین (ع)

شباهت های حضرت به امام حسین (ع)

مطالب ارزنده در مورد امام زمان

 

نویسندگان

خادم الحسين

 

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ولايت آسماني مهدي و آدرس velayatmahdimood.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

هندسه درایران

کانون گفتوگوی قرآنی

احادیث

اولین آیه ای که حضرت تلاوت فرمودند

سوال های قرآنی

ردیاب ماشین

جلوپنجره اریو

اریو زوتی z300

جلو پنجره ایکس 60

 

امکانات جانبی

RSS 2.0

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 45
بازدید هفته : 60
بازدید ماه : 60
بازدید کل : 28935
تعداد مطالب : 42
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


ztfhtbji9xir1g6d9tz.jpg
ztfhtbji9xir1g6d9tz.jpg
 

دانشنامه مهدویت

 مهدویت امام زمان (عج)
 

لوگوی دوستان

 

 

پیوندهای روزانه

حمل و ترخیص خرده بار از چین

حمل و ترخیص چین

جلو پنجره اسپرت

الوقلیون

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin