
استمرار ولایت از ابراهیم(ع) تا امام زمان(ع)
نیل همه فرزندان صالح ابراهیم(ع) به امامت
ذریه ابراهیم(ع) یا محسن یا ظالماند: "و من ذریتها محسن و ظالم لنفسه مبین".
محسن، هم در حق خویش و هم در حق دیگران نیکوکردار است، پس آن که به دیگران احسان کند، و بر جان خویش ستم روا دارد محسن نیست. از تامل در آنچه گذشت و انضمام این آیه کریمه که خداوند به خلیلش فرمود "لاینال عهدی الظلمین" درمییابیم که عهد امامت به فرزندان محسن آن حضرت رسیده است، زیرا پس از چنین تقسیمی در ذریه آن حضرت و بیان آنکه عهد امامت به ظالمین نمیرسد، فرض عدم تعلق این عهد الهی به محسنان به معنای بیهوده بودن آن تقسیم و این تقیید خواهد بود و از آنجا که سخن ذات اقدس اله از هر لغو و بیهودهای منزه است، چنین فرضی از اساس باطل است.
برپایه برهان یاد شده، عهد امامت به همه فرزندان محسن حضرت ابراهیم(ع) رسیده است، یعنی همه انبیاء و اولیاء الهی که از نسل آن حضرتاند امام نیز هستند. اگرچه در قرآن به امامت بسیاری از انبیاء ابراهیمی چونان موسی، عیسی یا رسولاکرم(ص) تصریح نشده است، براساس برهان یاد شده، با اطمینان میتوان گفت تمام فرزندان و ذریه محسن و صالح آن حضرت از اسماعیل و اسحاق تا موسی و عیسی و حضرت خاتمالانبیاء و از آن وجود مبارک تا ذخیره عالم، حجهبن الحسن المهدی(عج) به مقام امامت رسیدهاند.
تجلی انوار درخشان ولایت و امامت (در تکوین و تشریع) در وجود مقدس خاتم پیامبران محمد(ص) از تابش خورشید روشنتر است، از این رو کسی را مجال انکار استمرار عهد امامت و مقام نبوت درباره حضرتش نیست. آری توهم رهایی بشر از ولایت تشریعی پس از ارتحال حضرت خاتمالانبیا هست که ذهن برخی را به خود مشغول کرده و بدین زعم آفل انداخته است که سلسله درخشان امامت و ولایت، گرچه از ابراهیم خلیل الرحمان تا وجود مبارک خاتم پیامبران استمرار داشته است، اما با ارتحال وجود شریفش این سلسله نیز پایان گرفت و بشر از آن پس از هر ولای تشریعی رها شد!
این توهم، ناروا و این پندار خطاست، زیرا جانشینان انبیا، به ویژه امامان معصوم از ذریه نبی مکرم اسلام(ص) گرچه پیامبر نیستند، حضوری پیامبرگونه دارند: به آنان وحی تشریعی نمیشود تا حکم تازهای بیاورند، امام از مقام و جایگاه ولایت کار پیامبرانه میکنند، چون ولایت باطنی انبیاء در امام معصوم نیز حضور و ظهور دارد. این ولایت، نه تنها ولایت معنوی بر محور قرب فرائض و نوافل است، بلکه همان ولایت تشریعی و سرپرستی امت است که هرگز زوال نمیپذیرد. "انما ولیکمالله و رسوله والذین ء امنوالذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم رکعون"سرپرست شما تنها خدا و پیامبر اوست و آنان که ایمان آوردند، همانانی که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند. "
وجود مقدس خاتم انبیا(ع) در غدیر خم بر همین سرپرستی اصرار ورزید و فرمود: الست اولی بکم منکم بانفسکم و پس از پاسخ مثبت همگان فرمود: فمن کنت مولاه فهذا علی مولاه.
براساس آنچه گفته آمد، از داوری میان مردم تا تبیین و تفسیر آیات کلام الهی و در یک جمله آنچه جامعهای زنده و پویا بدان نیازمند است، به سرپرستی ولی معصوم است و پس از رحلت پیامبراعظم(ص)، این ولایت و امامت به وجود مبارک علی(ع) رسید و چنین جانشینی، سخنش سخن پیامبر و خداست و در جایگاه استدلال، برهان میآورد و آنجا که مجال بیان است، حکم خدا را با حکمت و موعظت و جدال احسن بیان میکند، آنچه را حلال بداند، حلال و هر چه را حرام شمارد، حرام خواهد بود.
اگر امت و شرایط زمان با او همراه باشد، خلافت ظاهری را نیز در دست میگیرد و با عهده گرفتن اداره امور جامعه، حراست از کیان دین و امت رامیپذیرد، که حضور امت و بیعت با امام خود حجتی است برای آن حضرت: لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر.
پذیرش حکم و فرمان او چون امر خدا و رسولش بیچون و چرا بر همگان واجب است: "و ما کان لمومن و لامومنه اذا قضیالله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم و من یعصالله و رسوله فقد ضل ضللا مبینا".
آن معصومی که چنین مقامی دارد و بر تخت جانشینی آخرین پیامبر خدا تکیه میزند، براساس "النبی اولی بالمومنین من انفسهم" صاحب همان ولایت تشریعی و سرپرستی نبی خاتم(ص) است. این سلسله پس از پیامبر اسلام
محمدبن عبدالله(ص) با وجود مقدس امیر مومنان علی(ع) آغاز و به وجود مبارک خاتم الاوصیاء حجهبنالحسنالمهدی(عج) ادامه مییابد.
بیان این سلسله نورانی در سخن صادق آل محمد(ص) چنین جلوه میکند: قبل از وفات رسول اکرم خداوند سبحان کتابی را که با مهرهایی از طلا مهر شده بود، بر آن حضرت نازل کرد و فرمود: ای محمد! این وصیت تو به نجبای از اهل بیت توست. پیامبراکرم از جبرئیل پرسید: نجبای من کیاناند؟ جبرئیل عرض کرد: علیبن ابیطالب و فرزندانش. نبی مکرم اسلام آن کتاب را به امیر مومنان داد و به او امر فرمود: یک مهرش را باز کن و به آنچه در اوست عمل کن. امیر مومنان چنان کرد و سپس آن را به فرزندش امام حسن(ع) داد، او نیز با گشودن مهری به محتوای وصیت عمل کرد، آن گاه مکتوب را به امام حسین(ع) سپرد، وی نیز با گشودن مهر مربوط به خود نگریست که در آن نگاشته است: همراه با گروه خود، برای به شهادت رسیدن خارج شو که بیتو شهادت بهره آنان نخواهد شد و جانت را به خدا بفروش. او نیز چنان کرد و پس از آن کتاب را به علیبن حسین(ع) واگذارد و آن حضرت با گشودن مهر مربوط به خویش دریافت که در آن نگاشته است: همراه با گروه خود، برای به شهادت رسیدن خارج شو که بیتو شهادت بهره آنان نخواهد شد و جانت را به خدا بفروش، او نیز چنان کرد و پس از آن کتاب را به علیبن حسین(ع) واگذارد و آن حضرت با گشودن مهر مربوط به خویش دریافت که در آن نگاشته است: سکوت پیشهکن، در منزل خود بنشین و تا فرا رسیدن مرگت به عبادت پروردگارت مشغول باش و آن جناب چنین کرد. پس کتاب را به فرزندش محمدبن علی(ع) داد، آن حضرت با گشودن مهر مربوط به خود، ماموریتش را چنین دریافت: به مردم حدیث بگو و فتوا بده و از کسی جز خدای عزوجل نترس، زیرا کسی توان آسیب رساندن به تو را ندارد [تا آن گاه که خدا بخواهد] او نیز چنین کرد و سرانجام، مکتوب را به فرزندش جعفربن محمد(ص) سپرد، او نیز با گشودن مهر مربوط به خود، این گونه مامور شد: به مردم حدیث بگو، فتوا بده و علوم اهل بیت را منتشر کن، پدران صالح خود را تصدیق کن و از کسی جز خدای عزوجل هراسان مباش، زیرا تو در پناه و امانی. او نیز چنین کرد و آن را به فرزند خود موسیبن جعفر(ع) سپرد و موسی بن جعفر(ع) آن را به امام پس از خود خواهد سپرد و او نیز این گونه خواهد کرد، تا آنکه حضرت مهدی(عج) قیام کند. )
بشارت ائمه به وجود مبارک ولیعصر(عج
از جمله کارهای گوناگون انبیا (ع) تصدیق انبیای پیشین و بشارت به پیامبران پسین بوده است: "مصدقا لما بین یدیه") "و مبشرا برسول یاتی). )
انبیا همه از حقیقتی واحد منشا میگیرند و از یک ذات سخن میگویند و مردم را به همان مبدا واحد میخوانند، از این رو هر پیامبری پیامبر پیشین را تایید میکند و زمینه تبشیر پیامبر بعدی را فراهم میآورد.
ائمه(ع) نیز هر یک زمینه ظهور امام بعدی را فراهم و امامان گذشته را تصدیق میکردند، ولی بشارت تمام امامان به ظهور امام قائم، ویژگی منحصر به وجود مبارک ولیعصر(عج) است که خاتم اوصیاست. این تصدیق و تبشیر، نشانه هماهنگی و همآوایی سلسله ولایت و نظیر همآوایی سلسله نبوت و رسالت است.
پاورقی:
1- سوره صافات، آیه 113. ضمیر تثنیه "هما" در آیه به ابراهیم و اسحاق(ع) باز میگردد و از آنجا که اسحاق خود فرزند ابراهیم(ع) است ذریه اسحاق، ذریه ابراهیم خواهد بود.
2 - سوره بقره، آیه 124.
3- سوره مائده، آیه 55.
4 - الارشاد، ج 1، ص 8 و 176، التوحید، صدوق، ص 212، ر. ک: کشف الغمه، ج 1، ص 237، بحارالانوار، ج 21، ص 387.
5 - نهجالبلاغه، خطبه 3، بند16.
6 - سوره احزاب، آیه 36.
7 - سوره احزاب، آیه 6.
8 - الکافی، ج 1، ص 279 -281.
9 - سوره بقره، آیه 97.
10 - سوره صف، آیه 6.
آيت الله جوادي آملي